ضرورت تدوین پلکان امید برای مهاجران در ایران

زمان مطالعه: 7 دقیقه
![[post-pretty-link]](https://diaran.ir/wp-content/themes/00/icons/share-button-gray.png)
طبق آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ ایران به صورت رسمی میزبان حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مهاجر غیرایرانی بود. از این تعداد ۹۵درصدشان افغانستانی، ۳درصد عراقی و مابقی از کشورهای پاکستان و ترکیه و سایر کشورها بودند. مهاجران رسمی حاضر در ایران مدارک اقامتی گوناگونی دارند. برخی با پاسپورت و ویزا در ایران حضور دارند و اکثریت آنها با مدرکی موسوم به کارت آمایش. دلیل مهاجرت بسیاری از مهاجران افغانستانی در دهههای گذشته وقوع جنگ و ناامنی در کشور افغانستان بود. ایران در دهه ۶۰ به دلیل علقههای ایدئولوژیک و اینکه اتباع افغانستانی برادران مسلمان ما هستند از این مهاجران استقبال و درهای خود را به رویشان باز کرد. به غیر از این از نظر بین المللی نیشز ایران نسبت به مهاجران افغانستانی مسوولیتهایی داشت.
مهاجران افغانستانی از جنگ گریخته و به ایران پناه آورده بودند و مشمول تعریف پناهندگی می شدند. ایران نیز از سالها قبل کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان مصوب ۲۸ جولای ۱۹۵۱ را امضا کرده بود. در چارچوب این کنوانسیون ایران مهاجران افغانستانی را به عنوان پناهنده گروهی پذیرفت. تا سال ۱۳۸۲ مدرک اقامتی مهاجران افغانستانی در ایران، کارت پناهندگی آنها بود. از این سال به بعد ایران از پذیرش مهاجر جدید به عنوان پناهنده خودداری کرد و فقط به تمدید کارت پناهندگی مهاجرانی پرداخت که از سالهای قبل در ایران حاضر بودند. از این سال به بعد نام مدرک اقامتی پناهندگان در ایران به کارت آمایش تغییر پیدا کرد. بدین ترتیب کسانی که در ایران صاحب کارت آمایش هستند یا قبل از سال ۱۳۸۲ به ایران مهاجرت کردهاند یا اینکه از پدر و مادری دارای کارت آمایش متولد شدهاند. بله. کارت آمایش یک مدرک موروثی است. کسانی که کارت آمایش دارند باید در شهری که روی کارت شان ذکر شده سکنی بگزینند و فقط در طول سال حق دو بار سفر به خارج از شهر محل اقامت شان را دارند، آن هم با اجازه وزارت کشور و از طریق مسیری که در برگه ترددشان ذکر میشود. آنها باید از جدولهای تعیین شده توسط وزارت کار شغلشان را انتخاب کنند. تنها فایده کارت آمایش این است که اسامی دارندگان این نوع از کارت به سازمان ملل متحد هم ارسال میشود و ایران حق اخراج این افراد از کشور را ندارد.
محدودیتهایی که شامل دارندگان کارت آمایش میشود به خودی خود قابل سرزنش نیست. سایر کشورهای جهان هم برای کسانی که دچار وضعیت پناهندگی میشوند محدودیتهای زیادی را درنظر میگیرند. نکته اصلی در مورد پناهندگان در ایران این است که همه آنان یا قبل از سال ۱۳۸۲ وارد ایران شدهاند یا اصلا در ایران متولد شدهاند. اکثر دارندگان کارت آمایش در ایران حضوری چند دههای دارند، اما در وضعیت اقامت و زندگی آنان هیچ تغییری ایجاد نمیشود. پناهندگی وضعیتی به شدت تثبیت شده است که حق هیچ گونه رشد و تغییری را نمیدهد. در سایر کشورهای جهان نیز پناهندگان حقوق به شدت محدودی دارند.
اما نکته این است که در سایر کشورها بعد از چند سال زندگی و به دست آوردن امتیازات تعیین شده توسط حکومت، پناهندگان به وضعیتهایی همچون اقامت موقت، اقامت دایم و درنهایت تابعیت و شهروندی ارتقا پیدا میکنند و به همان نسبت هم دسترسیشان به حقوق شهروندی و آزادیهای مدنیشان افزایش پیدا میکند. اما مجموعه قوانین اقامت و ورود و خروج اتباع خارجی و تابعیت چنین سازوکارهایی را درنظر نگرفته است. این یک حقیقت انکارناپذیر است که مهاجران در هر کشوری از شهروندان آن کشور انگیزههای بیشتری برای کار و فعالیت دارند. چرا از این ظرفیت برای کشور ایران استفاده نکنیم؟
البته قوانین تابعیت ایران ظرفیتهای خاصی برای پذیرش مهاجران خارجی به عنوان شهروند ایران را دارند. به عنوان مثال بند ۴ ماده ۹۷۶ قانون مدنی ایران ظرفیتی را ایجاد کرده است که براساس آن نسل سوم مهاجران حاضر در ایران به تابعیت ایران دربیایند. این بند اعلام میکند کسانی که در ایران از پدر و مادر خارجی که یکی از آنها در ایران متولد شده به وجود آمدهاند، ایرانی محسوب میشوند. مطابق با همین بند بسیاری از نسل سومیهای مهاجر حاضر در ایران که متولد سالهای ۸۰ به بعد هستند به صورت ذاتی ایرانی میتوانند باشند. اما دستگاههای متولی از اجرای این بند سر باز میزنند. ادارات ثبت احوال اعلام می کنند که تنها کسانی خارج محسوب میشوند که پاسپورت کشوری خارجی را داشته باشند و پناهندگان افغانستانی حاضر در ایران خارجی نیستند! در سایر موقعیت ها کارت آمایشیها <<اتباع بیگانه>>اند، اما به بند ۴ ماده ۹۷۶ که میرسد آنها خارجی نیستند. ماده ۹۷۹ قانون مدنی اعلام میکند که اشخاصی که ۱۸ سال تمام داشته باشند، ۵ سال متوالی یا متناوب در ایران ساکن بوده باشند، فراری از خدمت نظامی نباشند و در هیچ مملکتی مرتکب جنحه مهم و جنایت غیرسیاسی نشده باشند، میتوانند تابعیت ایران را تحصیل کنند. این نوع از تابعیت، اکتسابی محسوب میشود و محدودیتهایی را دارد.
مثلا اینکه افرادی که به این شکل تابعیت ایران را کسب می کنند در رده های بالای مدیریتی کشور نمی توانند فعالیت کنند. باز هم مطابق با این بند بسیاری از مهاجران و دارندگان کارت آمایش میتوانند قانونا به تابعیت ایران دربیایند. اما این ماده به ندرت و انگشت شمار در طول این سال ها اجرا شده است. مجموعه قوانین اقامت و تابعیت ایران سازوکارهایی برای رشد و ترقی مهاجران درنظر نگرفتهاند. البته در همین قوانین ظرفیتهایی برای بهبود وضعیت زیست مهاجران حاضر در ایران وجود دارد؛ ظرفیتهایی که آنها را از بن بست و فریز شدن در وضعیتی که برای آنان تعیین شده نجات میدهد. از قضا همین ظرفیتهای موجود هم میتواند تغییراتی بسیار گسترده در زندگی آنان ایجاد کند. اما به نظر میرسد اراده سیاستگذار در ایران نه تدوین آن سازوکارهاست و نه استفاده از ظرفیتهای موجود در قوانین. اما آیا میتوان جمعیتی میلیونی را همیشه در یک حالت فریزشدگی نگه داشت؟ آیا این جامعه به هر حال بعد از گذشت زمان به تحرک نمی افتد؟ آیا این جامعه بعد از چند نسل صاحب مطالباتی نمیشود؟ آیا میتوان جمعیتی میلیونی را برای همیشه در حاشیه نگه داشت؟ این سوالی است که سیاستگذار باید برای پاسخ به آن بیشتر بیندیشد.
این مطلب پیش از این در روزنامه اعتماد چاپ شده است.
0 دیدگاه