نظام مهاجرتی امتیازمحور
نظام مهاجرتی امتیازمحور(Point-based Immigration System)، نوعی از نظام مهاجرتی است که امکان و صلاحیت مهاجرت به کشور میزبان را(تماماً و یا بعنوان بخشی از معیار پذیرش)، بر اساس رسیدن به آستانه امتیازاتی میسنجد که بواسطه نظام امتیازدهی بر اساس آیتمهایی همچون سطح تحصیلات، ثروت، ارتباط با کشور میزبان، تسلط به زبان کشور میزبان، داشتن پیشنهاد کار و غیره تعیین میشود. نظام امتیازمحور تحت عنوان “نظام شایسته محور”(Merit-Based System) نیز شناخته میشود. کشورهایی که از نظام امتیازمحور استفاده میکنند ممکن است مسیرهای دیگری را نیز برای مهاجرت در نظر بگیرند(همچون پناهندگی، الحاق به خانواده و غیره) و بنابراین ممکن است مهاجرت، الزاماً منوط به رسیدن به آستانه امتیازات نباشد. همچنین ممکن است کشورها الزامات دیگری نیز در نظر بگیرند که تقاضا برای مهاجرت مشروط به آنها باشد؛ همچون نداشتن سوء سابقه کیفری و یا عضویت در سازمانهای تروریستی. ازجمله کشورهایی که نظام امتیازمحور دارند میتوان به بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند اشاره کرد. در بین این کشورها،کانادا و استرالیا بیشترین تجربه استفاده از این نظام را دارند.
نظام امتیازمحور، بطور کلی بر اساس منطقی طراحی شده است که به نفع مهاجران جوان و متخصص و ماهر عمل میکند و در سالهای اخیر به عنوان ابزاری مفید برای پاسخ به نیازهای بازار کار همچون بهرهوری پایین، کمبود نیروی کار، کمبود مهارت خاص و بهم خوردن نسبت کارگران مولد به وابستگان آنها، نگریسته شده است. این سیستم همچنین این امکان را به متقاضیان میدهد که بدون آنکه وارد فرایندی مهاجرتی شوند امکان خودارزیابی را داشته باشند و منابع کمتری چه از سوی کشور میزبان و چه متقاضیان صرف پروسه ارزیابی گردد. از سال 1967 که کانادا استفاده از نظام امتیازمحور را آغاز نمود، تعداد رو به رشدی از کشورها به این نظام روی آوردند تا بتوانند ضمن بهره بردن از مزایای آن، به دستهبندی ویزاهای خود تنوع ببخشند.
معیارهای کشورهای مختلف
کشورهای مختلف درصدهای مختلفی را به آیتمهای مورد نظر خود اختصاص میدهند. با این حال معیارهای مورد نظر کشورهای مختلف تقریباً مشابه است. تسلط به زبان کشور میزبان، سطح تحصیلات، سن، اشتغال به مشاغل تخصصی در کشور میزبان، حمایت کارفرما(اسپانسرشیپ) از رایجترین آیتمها به شمار میروند. در جدول زیر نظام امتیازدهی سه کشور کانادا، استرالیا و نیوزیلند مقایسه شده است.
جدول 1- توزیع امتیازات در نظامهای امتیازمحور کانادا، استرالیا و نیوزیلند
پیچیدگیهای نظام امتیازمحور
نظامهای مهاجرتی امتیازمحور گرچه در نگاه نخست ممکن است هوشمند، کارآمد و شایستهسالار بنظر برسند اما همچون هر طرح سیاستی، در عمل با پیچیدگیهای بسیاری مواجه است که ممکن است کارایی آن را عقیم بگذارند. در این بخش نگاهی به این پیچیدگیها خواهیم داشت.
1) گذار از نظامهای امتیازمحور مطلق
هر دو کشور کانادا و استرالیا با نظامی امتیازمحور شروع کردند که تمرکز بیشتری بر سرمایه انسانی نسبت به پیشنهادات کاری داشت. با این حال چنین اولویتی منجر به نرخ اشتغال کمتر مهاجران نسبت به بومیها و یا نسبت مهاجران ساکن در ایالتهای خاص شد. این مساله موجب تغییر دیدگاه نسبت به نظامهای امتیازمحور شد و چنانکه رصدخانه مهاجرت آکسفورد بیان نمود، “نظامهای امتیازمحورِ مطلق کارآمد نیستند”. این مساله منجر به آن شد که هر دو کشور نظامهای مهاجرتی امتیازمحور خود را اصلاح نموده و پیشنهادات کاری را به عنوان جزیی اساسی از این نظام در نظر بگیرند. باید توجه داشت که چنین تغییری ممکن است باعث طولانی شدن روند اداری مهاجرت و کاغذبازیهای بیشتر گردد و بنابراین باید به بستر بروکراتیک نیز توجه نمود.
با این حال این تحول به معنای آن نیست که رسیدن به آستانه امتیازات لزوماً منوط به داشتن درخواست کار باشد. در نظام امتیازمحور کانادا، شخص متقاضی میتواند بدون داشتن پیشنهاد شغلی، اقدام به درخواست مهاجرت نموده و به امتیازات لازم دست یابد، حتی اگر پیشنهاد کاری نداشته باشد.
2) دادههای گسترده پایه نظام امتیازمحور
چنانکه موسسه اقتصاد کار آلمان نشان داده است، نظامهای امتیازمحور نیازمند دادههایی با مقیاس وسیع و با جزییات فراوانند و این نیازمند وجود نظامی قوی برای جمعآوری داده است. دادههای مذکور باید بتوانند وضعیت پروسه مهاجرت و عملکرد مهاجران در طول زمان را بخوبی به تصویر بکشند. این فرایند گرچه بسیار گران قیمت است اما جزیی اساسی از نظام مهاجرتی امتیازمحور است. دادهها باید بطور مداوم مورد بررسی قرار گیرند تا سیاستگذار بتواند نظام امتیازمحور طراحی شده را از نظر رسیدن به اهداف خود ارزیابی نموده و سپس دست به بازبینی قراردهد. برای نمونه پس از ارزیابی استرالیا از نظام خود در سال 2006، در سال 2008 تصمیم گرفت تا امکان دریافت اقامت دایم را برای دانشجویان خارجی کاهش دهد.
3) سیال بودن نظام امتیازمحور
همانطور که گفته شد، نظام مهاجرتی امتیازمحور مبتنی بر مجموعهای از آیتمها با امتیازات معین است که مجموع این امتیازات آستانهای را تعیین مینماید که امکان مهاجرت منوط به دستیابی به آن است. این نظام این امکان را به سیاستگذار میدهد که بجای مواجهه با جمعیتی نامتجانس از مهاجران، اقدام به کنترل جریانهای مهاجرتی ورودی نماید و با تعیین و یا تغییر در معیارها مهاجرت به داخل را متحول نموده و مهاجران مورد نیاز کشور را جذب نماید. با این حال، ممکن است پیچیدگیهای عرصه سیاست عمومی منجر شود که سیاستمدار محافظهکار یا ضدمهاجرت برای جلب نظر حامیان خود بتواند با تغییر در معیارها و سختگیرانهتر نمودن آنها،جریان مهاجرت به داخل را بسیار دشوار نماید.
سیالیت این نظام مهاجرتی در واقع یک شمشیر دولبه است. این ویژگی از یکسو میتواند به انعطافپذیری و مزیت برای این نوع نظامها تعبیر گردد و از یکسو موجب سیالیت سیاستهای مهاجرتی یک کشور گردد؛ تا جایی که سیاستهای مهاجرتی یک کشور را بلااثر نماید. در واقع این سپهر سیاسی کشورهاست که تعیین مینماید نظام امتیازمحور تا چه اندازه در راستای سیاستهای کلان مهاجرتی عمل نماید.
4) شایستهسالاری یا انعطاف ناپذیری؟
نظامهای امتیازمحور بر این منطق بنا شدهاند که متخصصترین یا نخبهترین مهاجران جهان را جذب نمایند. با این حال باید توجه داشت که نیازهای یک کشور متغیر است. اقتصاد یک کشور ممکن است زمانی نیازمند مهاجران نخبه باشد و در زمانی دیگر نیازمند کارگران ماهر. بر این اساس گرچه که ممکن است این نظام نخبهترین مهاجران را جذب کند، اما به دلیل مبنای منطقی آن، نمیتواند نسبت به نیازهای اقتصاد یا صنعت یک کشور انعطافپذیر باشد. بنابراین این نظام مهاجرتی در اینجا نیز همچون یک شمشیر دولبه عمل میکند.
از سویی دیگر تکیه بر جذب متخصصان در این سیستم ممکن است مهاجران ورودی را با مشکل بیکاری و یا اشتغال در مشاغل غیرتخصصی خود مواجه نماید، چرا که مبنای این سیستم نه تقاضای کارفرما که شایستگی مهاجران است؛ حتی اگر پیشنهادات شغلی به عنوان امتیاز محاسبه شود. این مساله میتواند موجب نارضایتی مهاجران ورودی گردد که تبعات خاص خود را بدنبال دارد.
مزایا و معایب
بطور کلی بنظر میرسد نظام امتیازمحور معیاری قابل اندازهگیری را در اختیار سیاستگذار قرار میدهد که به او کمک میکند تا مهاجران مورد نیاز خود را برگزیند و همچنین بتواند رشد جمعیت مهاجر را نیز کنترل نماید. بنابراین این نظام میتواند به جمعیت بومی این اطمینان را دهد که جریان مهاجرت به داخل تحت کنترل و نظارت است. از سویی اما این نظام مهاجرتی نمیتواند تضمین دهد که مهاجران در مشاغلی متناسب با سطح تحصیلات، تخصص و نخبگی، توامندی و تجربه خود مشغول به کار شوند و بنابراین ممکن است مهاجران نتوانند تمام پتانسیل خود را بکار گرفته و بهبود اقتصاد ملی کمک نمایند. در جدول زیر بطور خلاصه مزایا و معایب این نظام مهاجرتی بیان گردیده است.
منابع:
مدخل انگلیسی نظام مهاجرتی امتیاز محور در ویکیپدیا
“مزایا و معایب سیستم مهاجرتی امتیازمحور”-مجله The Week
“استفاده از نظام امتیازمحور برای گزینش مهاجران”-انستیتو اقتصاد کار IZA
سیستم جالبی بنظر میرسه…به شرطی که با بازار کار کشورها تناسب داشته باشه
ممنون از یادداشت خلاصه و مفیدتون
جالب بود…خوبه اگه هر یک از کشورها رو بیشتر بررسی کنید
شرط برقراری این جور نظامها تسلط کامل بر مرزهاست. وقتی مرزهای ما به دلیل اینکه بر اساس جمعیت ساکن تعیین نشدن و انگلیسی ها و فرانسویها نشستن برای خودشون خط کشیدن گفتن این مرز هیچ وقت آرامش نداشته باشه صحبت از این نظام ها ممکن نیست