زیارت ناصرخسرو
«چای سبز در پل سرخ» با عنوان فرعی «یادداشت های سفر به افغانستان»، کتابی است نوشته پیمان حقیقت طلب، محسن شهرابی فراهانی و حسین شیرازی که توسط انتشارات میراث اهل قلم با همکاری نشر آمو به چاپ رسیده است. این کتاب که درواقع می توان آن را سفرنامه نویسندگان به افغانستان دانست، حاصل تلاشی است که برای درک بهتر و دقیق تر زندگی مهاجران افغانستانی صورت گرفته است. «چای سبز در پل سرخ» مجموعه پنجاه وچهار یادداشت از سفر نویسندگان به افغانستان به همراه دو پیوست است. پیوست اول کتاب معرفی سفرنامه هایی است که قبل از این کتاب به زبان فارسی طی سال های مختلف به چاپ رسیده اند. کتاب«سفر دیدار» یکی از کتابهایی است که در پیوست این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است:
محمدرضا توکلی صابری در آستانهی هزارمین زادروز ناصرخسرو در سال ۱۳۷۹ تصمیم گرفت که مسیر سفرنامهی او را بعد از هزار سال دوباره تکرار کند. او تصمیم گرفت که سفرش را از آرامگاه پیر یمگان در بدخشان افغانستان آغاز کند. ولی به دلیل ناآرامیهای افغانستان و سپس حملهی آمریکا به این کشور، موفق به اجرای پروژه در بخش مربوط به افغانستان نشد. او سفرش را از منتهیالیه شمال شرقی ایران و سرخس آغاز کرد و تمام مسیرهایی را که ناصرخسرو در آن روزگار طی کرده بود تکرار کرد و از شام گذشت و به مکه رسید. حاصل آن سفر کتاب «سفر برگذشتنی» [1]بود. اما زیارت مزار ناصرخسرو برای کسی که مسیر سفر او را تکرار کرده آرزو شده بود. تا این که در سال ۱۳۹۲ توکلی صابری از مرز تاجیکستان به افغانستان رفت و با سختی بسیار خودش را به بدخشان و آرامگاه ناصرخسروی قبادیانی رساند. او تجربهی این سفر را در کتابی به نام «سفر دیدار- سفر به کوهستانهای بدخشان و دیدار از مزار ناصرخسرو قبادیانی»[2] منتشر کرد.
توکلی صابری برای رسیدن به بدخشان از مسیری رفت که ایرانیان کمتری رفتهاند و این ارزش سفرنامهی او را بسیار بالا میبرد. او از بخشهایی از افغانستان عبور کرده که صعبالعبورترند و جامعهی بستهتری دارند. فرهنگ مردمان آن خطه از افغانستان در توصیفهای کتاب به خوبی نمود دارند.
«از کندوز تا تالقان، مرکز تخارستان، هفتاد کیلومتر است. چهل کیلومتر بعد از تالقان، در کتل زغال، جاده کوهستانی بود و راننده به سرعت میرفت و از چند سانتیمتری ماشینهای روبهرو رد میشد. گاهی کاملا از سمت چپ جاده میراند و وقتی ماشینی از روبهرو میآمد، برمیگشت سمت راست. چند بار به او تذکر دادم ولی خندید. یک بار چنان از نزدیکی یکی از خودروهای روبهرو رد شد که یاعلی بلندی گفتم. گفت: «یا علی نگو، بگو یاالله.» گفتم: «گاهی یاالله و یامحمد هم میگویم.» گفت: «یا محمد هم نگو. این دو نفر فوت کردهاند، کاری نمیتوانند بکنند. فقط الله است که میتواند کاری بکند.» ص ۶۴
نفوذ طالبان در بخشهای شمال افغانستان بعدها رو به افزایش گذاشت و شاید تکرار کردن مسیر توکلی صابری و عبور از قندوز و تخارستان و جرم و رسیدن به روستای حضرت سعید تا سالها کار غیرممکنی باشد. او برای رسیدن به آرامگاه ناصرخسرو هدفش را به قومندانها و پلیسهای افغانستان گفت و آنها برای عبور او از مسیرهایی که خطر طالبان وجود داشت دو ماشین و ۱۴ نیروی نظامی را همراهش کردند. دفاتر بنیاد آقاخان در بدخشان نیز کمک بسیاری برای رسیدن او به مزار ناصرخسرو و سپس گشت و گذار در کوهستانهای بدخشان برای زیارت مزار افراد مرتبط با ناصرخسرو داشتند…
«گرما، تنشها، بیخوابیها، سفر مداوم، جتزدگی، نامعلومیها و هراسها و پیادهروی امروز در آفتاب توانی برایم نگذاشته بود. حتی در این دهکده [حضرتسعید] هم ناصرخسرو دور از اهالی ده در سینهی کوه آرمیده بود. این همه با ماشین صعود کرده بودیم، باز هم باید پیاده صعود میکردیم. در کوچههای پیچ در پیچ و شیبدار همچنان میرفتیم و کودکان زیبا و معصوم بر در خانهها به ما مینگریستند و لبخند میزدند. باز با خودم گفتم ناصر جان عجب جایی رفتی. مثل این که بدجوری دنبالت بودند….» ص ۱۰۷
[1] سفر برگذشتنی (دو جلد)/ محمدرضا توکلی صابری/ انتشارات علمی و فرهنگی
[2] این کتاب توسط انتشارات اختران منتشر شده است.
برای خرید سفرنامه” چای سبز در پل سرخ” و ارسال رایگان، روی تصویر زیر کلیک کنید.