کابل زیبای برقعپوش است
«چای سبز در پل سرخ» با عنوان فرعی «یادداشت های سفر به افغانستان»، کتابی است نوشته پیمان حقیقت طلب، محسن شهرابی فراهانی و حسین شیرازی که توسط انتشارات میراث اهل قلم با همکاری نشر آمو به چاپ رسیده است. این کتاب که درواقع می توان آن را سفرنامه نویسندگان به افغانستان دانست، حاصل تلاشی است که برای درک بهتر و دقیق تر زندگی مهاجران افغانستانی صورت گرفته است. «چای سبز در پل سرخ» مجموعه پنجاه وچهار یادداشت از سفر نویسندگان به افغانستان به همراه دو پیوست است. پیوست اول کتاب معرفی سفرنامه هایی است که قبل از این کتاب به زبان فارسی طی سال های مختلف به چاپ رسیده اند. کتاب«زیبای برقعپوش» یکی از کتابهایی است که همزمان با این کتاب منتشر شده است:
«زیبای برقعپوش» نوشتهی محمدناصر مودودی یکی از آخرین سفرنامههای ایرانیان به افغانستان است. سفری که در سال ۱۳۹۹ و یک هفته پس از حملهی خونین و تراژیک کشتار ۲۲ دانشجو در پوهنتون کابل به وقوع پیوست. این سفر حدود یک هفته به طول انجامیده و نویسنده دوسوم از حجم کتاب را به شرح دیدهها و شنیدههایش از کابل و یکسوم را هم به شهر هرات اختصاص داده. هدف از این سفر امکانسنجی تأسیس کتابفروشی و سرمایهگذاری در حوزهی کتاب و سرگرمیهای فرهنگی در کابل و هرات بوده. مودودی در این سفر از تعداد زیادی از کتابفروشیها و کتابخانههای کابل و هرات دیدن میکند و با مسئولین فرهنگی مرتبط در سفارت ایران و برخی چهرههای فرهنگی افغانستانی نیز گپ و گفت دارد.
همسفر محمدناصر مودودی در این سفر شهرداد میرزایی، مدیر نشر و کتابفروشیهای دیبایه است که البته نویسنده در کتاب فراموش کرده که به این نکته اشاره کند و با خواندن مصاحبهی پس از انتشار کتاب او با خبرگزاریها متوجه این نکته میشویم.
«زیبای برقعپوش» با تصویری اساطیری از کابل آغاز میگردد: «دو ساعت و نیم پس از برخاستن از تهران، جایی در وسط کوهها به کابل میرسیم. شهر شکوهمندی که شاهدخت آن، رودابهی پهلوانتن هوش از سر زال خردمند و سیمگون ربوده و نیمی از ژنهای جذابترین شخصیت شاهنامه یعنی رستم دستان را به او هدیه کرد.» ص ۱۰
اما بلافاصله جو امنیتی کابل چهرهی خود را در سفرنامه نشان میدهد: «محله به محله راهبندان است و فوجی از نیروهای مسلح با زرهپوش و نفربر و موانع بتنی و فلزی، رفتوآمد خودروها را کنترل میکنند. تعدادشان به قدری زیاد است که کابل را کاملا یک شهر امنیتی جلوه میدهد.» ص ۲۰
صفحات زیادی از کتاب به توصیف کتابفروشیهای مختلف کابل و کتابخانههای عمومی و وضعیت فروش کتاب و محصولات فرهنگی در کابل پرداخته میشود. محمدناصر مودودی وضعیت امنیتی شهر کابل و دیوارهای بتونی و تمهیدات امنیتی مختلف برای مقابله با حملات انتحاری را همچون برقعی میداند که زیبایی این شهر را پنهان کرده است. او این مفهوم را در جای جای کتاب مورد اشاره قرار میدهد:
«خدای من، انگار بر چهرهی لطیف این اماکن زیبا، یک برقع آهنی و بتنی کشیدهاند و فقط با کنار رفتن این نقاب و حفاظ است که ملاحت هوشربای کابل را میتوان دید.» ص۳۳
تحکیم مبانی مشترک فرهنگی ایران و افغانستان از مضامینی است که در جای جای کتاب خود را نشان میدهد. محمدناصر مودودی در مشاهدات بسیاری غفلتهای سیاستگذاران ایرانی در این زمینه و مصداقهایش را بیان میکند.
یکسوم پایانی کتاب نیز به دیدار از شهر هرات میگذرد. محمدناصر مودودی یک بار دیگر در سال ۱۳۸۰ و بلافاصله پس از سقوط طالبان از این شهر دیدار کرده بود و سفرنامهی خواندنی «شادی به وقت قراری» را نوشته بود. در کتاب «زیبای برقعپوش» او تغییرات هرات در طول ۲۰ سال گذشته را هم مرور میکند.