مصاحبه با دو دانشجوی دکترای افغانستانی در ایران که هر دو از جامعه مهاجر در ایران هستند و سالیان زیادی از زندگی خود و همچنین تمام دوره تحصیلاتشان از مدرسه تا بالاترین سطوح دانشگاهی در ایران گذرانده‌اند واجد خصوصیاتی است که مشابه با سایر دانشجویان بین‌المللی نیست. حس همزیستی و تجارب مشترک بسیاری که بین ایرانیان با افغانستانی‌های مهاجر وجود دارد با خود نوعی از تلخی و شیرینی توامان را به همراه دارد. تلخی از جهت آن‌که نظام حکمرانی کشور را در طی این چند دهه ناتوان در حل مسایل مهاجران و تسهیل ادغام و زیست آنان در جامعه ایرانی می‌بینید و شیرین از آن جهت که با افرادی مواجه می‌شوید که علی‌رغم تمامی مشکلات ریز و درشت توانسته‌اند در جامعه ایران رشد کنند و با وجود تمامی ناملایمتی‌ها همچنان خود را به ایران و مردمش نزدیک می‌دانند و با آن‌ها احساس هبستگی عمیقی می‌کنند. در ادامه بخش‌هایی از مصاحبه این دانشجویان دکترا در رشته‌های جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری و جمعیت شناسی را می‌خوانیم.

شهریه‌ی دانشگاه‌ها برای دانشجوی افغانستانی

از زمانی که دانشگاه‌ها در مورد پذیرش دانشجویان خارجی مستقل عمل می‌کنند، وزارت علوم این اختیار را ندارد که به آن‌ها بگوید شهریه را کم کنید یا زیاد کنید. چند سال پیش دانشگاه بین‌المللی امام خمینی شهریه‌ها خود را به صورت ناگهانی افزایش داد و این افزایش منجر به انصراف 500 تا 600 دانشجو در این دانشگاه گردید. علیرغم اعتراض دانشجویان به سازمان امور دانشجویان این سازمان اعلام کرد که ما نمی‌توانیم در بحث شهریه‌های دانشگاه‌ها ورود کنیم. در هند شهریه برای دانشجو ترمی 400 دلار است یا روسیه برای پزشکی شهریه 2500 دلار است اما در ایران ترمی 10000 دلار است.

در واقع باید گفت، بعد از آن که شهریه‌ها دلاری شد شرایط برای ما بسیار سخت شد. ما چون در ایران زندگی می‌کنیم درآمدمان مانند ایرانی‌هاست و توان پرداخت شهریه دلاری نداریم. به علت شرایط اقتصادی ایران، برای ما وارد دانشگاه شدن و پرداخت شهریه‌ها سخت شده است و در صورت ورود به دانشگاه به خاطر تلاش برای تامین هزینه‌ها با افت تحصیلی مواجه می‌شویم. دانشجوی افغانستانی اگر پذیرفته شده از طریق کنکور در دوره روزانه باشد باید 80 درصد شهریه شبانه را بپردازد و اگر آزاد باشد شهریه او دلاری محاسبه می‌گردد. این روند از سال 88 شروع شد که دانشجوهای روزانه باید 80 درصد هزینه شبانه را بپردازند. خیلی تلاش کردیم این تصمیم را تغییر بدهیم اما موفق نشدیم تنها استثنا این قانون کسب رتبه زیر  100 در کنکور است که از دو سال گذشته در حال اجرا است. توجه کنید که بورس را به دانشجویان افغان مقیم ایران نمی‌دهند و همه بورس‌ها به دانشجویانی که از افغانستان می‌آیند تعلق می‌گیرد. دانشجوهای خارجی (از خارج می‌آیند و مقیم نیستند) که در ایران مشغول به تحصیل هستند اکثرا بورس دارند به جز دانشجویان چین که شهریه‌پردازند. کسی که نخبه است و معدلش بالا است باید شامل بورس شود. از افغانستانی‌های مقیم ایران کسانی بودند که چون بورس نشدند علی‌رغم توان تحصیلی بالا درس را رها کردند و ناچار شدند به افغانستان برگردند.

علاوه بر این باید بگویم که ما چون جزو دانشجویان شهریه‌پرداز محسوب می‌شویم از بسیاری از امکانات یک دانشجوی روزانه مانند خوابگاه محروم هستیم با این که هم‌تراز با دانشجویان روزانه وارد دانشگاه شده‌ایم. اما از سوی دیگر دانشجویان بورسی هم خوابگاه دارند و هم از تسهیلات و سفرهای تفریحی بهره‌مند می‌شوند. این مشکلات مربوط به شهریه و محرومیت از امکانات و تسهیلات رفاهی باعث شده که ما با افت تحصیلی مواجه باشیم چون دغدغه مالی بسیار زیادی داریم. فضا به‌گونه‌ای است که گویی کسی که شهریه‌پرداز است در دانشگاه‌ها مجرم به حساب می‌آید علی‌رغم این که به عنوان دانشجوی روزانه ثبت‌نام شده است.

مسابقه سخنرانی همدل

محروم از برخی مزایا

در مورد بیمه دانشجویان نیز باید بگویم آن‌هایی که بورس هستند بیمه می‌شوند و آن‌هایی که بورس نیستند باید هزینه بپردازند. برای یک سال باید 800 هزار تومان پول بدهند تا از خدمات بیمه استفاده کنند. دانشجوهای غیر‌بورس چون پاسپورت افغانستان دارند نمی‌توانند با پرداخت پول نیز بیمه شوند. مریض شدن یک دانشجو در وضعیت بدون بیمه باعث می‌شود هزینه شخصی زیادی به او وارد شود و در واقع ذخایر مالی که برای شهریه‌اش جمع کرده است از بین برود. کسی که پاسپورت دارد نمی‌تواند بیمه سلامت شود. ما که انقدر الان سختی داریم از لحاظ اقتصادی و محتاج نان شبمان هستیم آیا انصاف هست سالی 800 هزار تومان برای بیمه یک نفر پرداخت کنیم. در دانشگاه‌های بزرگ مثل دانشگاه تهران و دانشگاه شهید بهشتی دانشگاه 800 هزار تومان را سالانه می‌گیرد و این دانشجویان را بیمه می‌کند. اما دانشجوهای کوچک مثل آزاد، پیام نور و خوارزمی این کار را نیز نمی‌کنند چون به علت تعداد کم دانشجویان خارجی دغدغه انجام این کار را ندارند.
در واقع باید گفت ما از اینجا مانده هستیم و از آنجا رانده نه مزایای یک دانشجوی خارجی را داریم نه مزایای یک دانشجوی ایرانی. یا ما را خارجی حساب کنید یا ایرانی تا تکلیفمان روشن باشد. یک قانون واحد برای تمام افغانستانی‌ها وضع شود چه دانشجو چه غیردانشجو و همه را ملزم به رعایت آن کنید. تغییر مداوم قوانین ضربات اقتصادی به خانواده‌های مهاجر وارد می‌کند. مهاجران در ایران تابع 5 قانون متقاوت هستند پاسپورت خانواری، پاسپورت دانشجویی، پاسپورت تغییر وضعیتی، کارت مهاجرت و کد اختصاصی. در هر کدام از مسایل مربوط به مهاجران ما را دائما به یکی از این قوانین ارجاع می‌دهند. چرا هر روز برای ما قانون جدید وضع می‌شود، یک بار برای ما سخت‌ترین قانون را وضع کنند ولی ما به آن آگاه شویم و دیگر تغییر ندهند.

برخوردهای بد و زننده

از سوی دیگر به غیر از مسایل مربوط به قوانین، برخوردهای بد و زننده‌ای که در ایران صورت گرفته باعث شده اقبال به حضور در ایران کم شود. البته من در سازمان امور دانشجویان اینچنین برخوردهایی را ندیدم و تا جایی که توانسته‌اند تلاش کرده‌اند امور دانشجویان مهاجر را تسهیل کنند اما به استناد کامنت‌های دانشجویانی که در ایران درس خوانده¬اند و در فیس بوک اظهارنظر می‌کنند می‌گویم که سیاست‌های ایران شکست خورده است. من اگر در ایران کتک بخورم و کسی نباشد به شکایت من رسیدگی کند این موضوع باعث کدورت می‌شود و بعدا هنگامی که به افغانستان برگشتم و به سمتی رسیدم سعی می‌کنم در مورد مسایل مربوط به ایران دائما سنگ‌اندازی کنم و خوب برخورد نکنم. یک مثال برای شما بزنم، از دوستانم کسی را نیروی انتظامی بازداشت کرد. ویزا و پاسپورت همراهش نبود فقط کارت دانشجویی داشت. نیروی انتظامی کارت دانشجویی را به رسمیت نشناخت و او را به اردوگاه فرستاد که بعد توانستیم از طریق نامه سازمان دانشجویان آزادش کنیم.

جای خالی تشکل‌های دانشجویی ویژه مهاجران

یکی از مواردی که باید به آن توجه کرد در مورد امکان تشکیل تشکل‌های دانشجویی توسط دانشجویان بین‌المللی است. سازمان امور دانشجویان می‌گوید مشکلی ندارد بروید تشکل بزنید اما بعد وزارت کشور مانع این کار می‌شود و اجازه ثبت نمی‌دهد. به جرات می‌توان گفت هیچ تشکل دانشجویان خارجی در ایران اجازه فعالیت ندارد حتی در مورد مسایل صنفی.
یکی دیگر از دغدغه‌های ذهنی ما این است که چرا دانشجوهایی که در ایران تحصیل می‌کنند بعد از تحصیل رها می‌شوند. به طور مثال دانشگاه آمریکایی بیشکک هر دو سال یک‌بار دانشجویان فارغ‌التحصیلش را در شهر بیشکک برای چند روز جمع می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد در مورد کاری که در افغانستان انجام می‌دهند یا یک مساله که در افغانستان مطرح است فایلی آماده و برای سایرین ارائه کنند و این باعث می‌شود که بدین ترتیب از روند تحولات افغانستان آگاه شوند. اما این اتفاق در ایران علی‌رغم تعداد زیاد دانشجویان افغانستانی نمی‌افتد و دانشجوی افغانستانی بعد از فارغ‌التحصیلی رها می‌شود.

اتفاقات مثبت

در پایان باید اشاره کنم که در مورد شرایط دانشجویان بین المللی به خصوص دانشجویان مهاجر اتفاقات مثبتی نیز افتاده است به طور مثال به واسطه فعال شدن دفاتر سرپرستی دانشجویان خارجی که در دانشگاه‌ها وجود دارد. مقداری از مسائل حل شده است. در گذشته برای تمدید پاسپورت باید سالانه دانشجویان از شهر محل تحصیلشان به واحد کنسولی سازمان امور دانشجویان در تهران مراجعه می‌کردند اما الان به واسطه وجود این دفاتر در دانشگاه‌ها تمدید پاسپورت در همان شهر محل تحصیل انجام می‌گیرد یا تا جایی که من در جریان هستم الان در مراکز استان‌های ممنوعه افغانستانی‌ها اجازه دارند تحصیل کنند به طور مثال در زاهدان یا تبریز. اما در سایر شهرستان‌های استان‌های ممنوعه اجازه ندارند. از سال 1395 به بعد این اجازه تحصیل در دانشگاه‌های مراکز استان‌های ممنوعه برای افغان‌ها داده شده است.

همچنین رایزنی شده است که نخبه‌های افغانستانی ثبت بنیاد ملی نخبگان ایران شوند و از تسهیلات مربوطه برای تحصیل در دکترا استفاده کنند که الان این موضوع برای 5 یا 6 نفر دانشجوی افغانستانی اتفاق افتاده است. در این طرح بر اساس رتبه خوب در کنکور و انتخاب به عنوان دانشجوی نمونه در دانشگاه‌ها مقرر شده است به نخبه‌های علمی اقامت 5 ساله بدهند به جای اقامت یک ساله. بیمه خدمات درمانی برایشان فراهم کنند و در بحث خروج – مراجعت‌ها زمان بیشتری به آنان مجوز بدهند یا خروج مراجعت کثیر بدهند تا به راحتی بتوانند بین دو کشور رفت و آمد کنند و به امورات کاری خود رسیدگی مستمر نمایند.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *