طرح جمعآوری کودکان کار غیرمجاز و چند پرسش مهم
اخیرا ریاست سازمان ملی مهاجرت و همچنین سخنگوی شهرداری تهران از طرحی برای جمعآوری “کودکان کار غیرمجاز افغان” خبر دادهاند. عبدالله مبینی رییس سازمان ملی مهاجرت در اسفند سال گذشته بیان نمود که کودکان کار در حوزه مهاجران از مهمترین مسئله دولت و این نهاد است. وی بیان داشته است که بر اساس برنامه بلندمدت، تصمیم داریم با همکاری سازمان بهزیستی و شهرداری تهران همه کودکان کار جمعآوری و کودکان کار اتباع غیرمجاز به کشورهای متبوع خود بازگردانده شوند. به گفته او کودکان کار که بخش قابل توجهی از آنان کودکان اتباع هستند، به ابزاری برای استثمار بدل شدهاند.
وی در گفتگویی با ایرنا اظهار داشته است که دو گروه از کودکان کار در دستور کار قرار میگیرند، یکی آنهایی که زبالهگردی میکنند و دیگری تکدیگری؛ کودکان زباله گردی به جمع آوری زباله از سطح شهرها برای کارفرماهای سودجوی خود میپردازند. وی با بیان آنکه بهرهگیری از این کودکان اقدامی مجرمانه است اضافه کرده است که کسانی که این کودکان را در کارهای اجباری بکار میگیرند تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. او همچنین رصد و کشف باندهای مافیایی کودکان کار را از دیگر برنامههای سازمان ملی مهاجرت عنوان کرده و از عزم دولت برای بازگرداندن این کودکان به تحصیل و تربیت خبر داده است.
علاوه بر این محمد خانی نیز در سال جاری خبر داده است که شهرداری تهران طرح جامع برای جمعآوری معتادان و کودکان کار و زبالهگرد افغان را در دستور کار قرار داده و قرار است هر دو طرح همزمان اجرا شود. وی از حذف “کودکان غیرمجاز افعان” از چرخه مدیریت و نظافت شهر تهران خبر داده است. وی افزوده است که اکثر این کودکان کارگر در تهران که زیر ۱۵ سال سن دارند، اتباع خارجی هستند.
مقامات مختلف در حالی از این طرح جمعآوری کودکان کار غیرمجاز خبر دادهاند مکانیزها و جزئیات این طرح هنوز اعلام نشده است و مشخص نیست که این کودکان طی چه فرایندی به اصطلاح “جمعآوری” و اخراج خواهند شد. این مساله از این رو اهمیت دارد که کودکان مهاجر مطابق به استانداردهای پذیرفته شده بینالمللی یک گروه ویژه محسوب میشوند که مواجهه با آنها نیازمند رعایت معیارهای خاصی هستند. بنابراین انتظار میرود جزییات تفصیلی این طرح بخوبی تشریح و منتشر گردد.
علاوه بر مساله فوق باید به یاد داشت که عمده چرخه جمعآوری و انتقال به گودهای زباله و تفکیک آن برعهده کودکان مهاجر در ایران است که معمولا به صورت گروهی همراه با خانوادهشان به نحوی در رابطه کاری با پیمانکاران دارای قرارداد با شهرداری هستند. بنابراین مسئولیت پیمانکاران در قبال این طرح و همچنین سابقه طولانی آنها در این مورد در این میان یک مساله غیرقابل چشمپوشی است. ضمنا پرسش مهمی که مطرح میگردد این است که یا فرض موفقیت طرح، چرخه زباله در شهر تهران پس از این طرح به چه شکل در خواهد آمد؟ چرا که این چرخه تا کنون بشدت وابسته به نیروی کار غیرمجاز افغان بوده است که عمده آن را نیز کودکان تشکیل میدهند. پژوهشهای متعددی حکایت از چرخه روابط کار و اقتصادسیاسی پیچیدهای دارند که حذف کودکان کار غیرمجاز سوالات متعددی را برای متخصصان این موضوع طرح میکند که پاسخ به آنها برای آینده تهران حیاتی است.
در نهایت باید اشاره کرد که اشتغال کودکان در چنین مشاغلی ریشههای اقتصادی دارد و این تقاضای اشتغال است که تعیینکننده گرایش این افراد در اشتغال به این کار است. بنابراین میتوان انتظار داشت که با باقی ماندن این تقاضا و در صورت فقدان نیروی کار برای چنین مشاغلی این چرخه مجددا شکل بگیرد. به عبارت دیگر آیا میتوان تصور کرد که مساله کودکان کار در سطح شهر تهران صرفاً با جمعآوری کودکان کار پایان بیاید؟ همچنین متاسفانه معیشت بسیاری از این کودکان به شدت وابسته و گره خورده به همین شغل است و باید پرسید چه پیشبینی برای معیشت این کودکان-بطور خاص کودکان ایرانی- شده است؟ بنابراین بنظر نمیرسد که چنین طرحهایی که غالباً به شکل ضربتی اجرا میشوند، بتوانند به مساله کودکان کار غیرمجاز ایرانی و اتباع پایان دهد.، چرا که چنین طرحهایی عموماً بر جمعآوری متمرکزند و وجوه اقتصادی و علل ریشهای شکلگیری چنین پدیده پیچیده اجتماعی را در نظر نمیگیرند.