دیاسپورای ایرانی در بریتانیا

گزارش نشست «مشکله‌ی هویت ایرانی در دیاسپورا: گونه‌شناسی هویتی ایرانیان بریتانیا»

مجید تفرشی تاریخ‌نگار، سندپژوه، نویسنده، تحلیلگر مسایل معاصر ایران، تشیع، خلیج فارس و روابط ایران، بریتانیا و غرب است. «اسناد گزارش‌های محرمانه شهربانی» (به همراهی محمود طاهراحمدی)، ویرایش علمی و ترجمه بخشی از کتاب «میرزا ملکم‌خان» نوشتۀ حامد الگار، ویرایش و تدوین «۴۰  سال در صحنۀ قضایی، سیاسی و دیپلماسی ایران و جهان – خاطرات دکتر جلال عبده»، «خاطرات و اسناد یوسف افتخاری» (به همراه کاوه بیات)، «دو سال روابط محرمانۀ احمدشاه و سفارت شوروی در تهران» و «کتاب‌شناسی سی ساله افغانستان» (به زبان انگلیسی) نام برخی از کتاب‌های مجید تفرشی است. تفرشی در دانشگاه رویال هالووی انگلستان تحصیلات عالیه‌ی خود را به پایان رسانده و بیش از ۳۱ سال است که ساکن انگلستان است. روز شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ او در دانشکده‌ی مطالعات جهان دانشگاه تهران در ارائه‌ی «مشکله‌ی هویت ایرانی در دیاسپورا: گونه‌شناسی هویتی ایرانیان بریتانیا» حاصل بیش از ۳۰ سال حضور خود در بریتانیا و پیگیری امور و احوالات ایرانیان ساکن بریتانیا را بیان کرد. در ادامه‌، گزارشی از این نشست می‌خوانیم.

لازم به ذکر است که انجمن دیاران برای معرفی موضوع تخصصی دیاسپورا در این زمینه کتاب «دایاسپورا» نوشته‌ی کوین کنی را از سری مختصر و مفید آکسفورد به فارسی ترجمه کرده است. برای خرید این کتاب و ارسال به همه‌ی نقاط ایران می‌توانید از این لینک استفاده کنید.

تهیه کتاب (دایاسپورا، مقدمه‌ای بسیار کوتاه)

عصاره‌ی ۳۱ سال زندگی در بریتانیا

دیاسپورا مفهومی است که در دهه‌های اخیر مفهوم دینی  قدیمی خود را از دست داده و امروزه روز به جوامع مهاجر حاضر در کشورهای دیگر اطلاق می‌شود. بریتانیا برای ایران همواره حساسیت‌های تاریخی و سیاسی داشته است و بالعکس. همین الان هم هر موضوعی که در بین ایرانیان ساکن بریتانیا مطرح می‌شود دو موضع‌گیر متضاد را هم‌زمان به دنبال خواهد داشت: این‌که برآمدن جمهوری اسلامی کار خود بریتانیا بوده است و این‌که بریتانیا هر روز در کار سرنگونی جمهوری اسلامی است. این دو عقیده هم‌زمان وجود دارد و نشان‌دهنده‌ی پیچیدگی موضوع دیاسپورای ایرانیان است. خلاصه‌ی نکات من در مورد ایرانیان حاضر در بریتانیا بیش از ۱۵۰ نکته است.

نکته‌ی بسیار مهم در مورد ایرانیان حاضر در بریتانیا این است که اکثریت آنان را جماعتی غیرسیاسی و غیرحزبی تشکیل می‌دهند که تمایلی به دیده شدن ندارند و شناخت در مورد آنان کم است. ما فقط اقلیت پرسروصدایی از ایرانیان را می‌بینیم و این اقلیت نماینده‌ی دیاسپورای ایرانیان حاضر در بریتانیا نیستند.

چند نفر ایرانی در بریتانیا حضور دارند؟

هیچ امار قطعی در مورد تعداد ایرانیان حاضر در بریتانیا وجود ندارد. دو منبع کلی آماری وجود دارد: یکی داده‌های کنسولگری‌های ایران و دیگری آمارهای سرشماری‌های ده‌ساله‌ی بریتانیا. هیچ کدام هم دقیق نیستند. چون که خیلی از ایرانیان ساکن بریتانیا کاری به کار سفارت ندارند و ارتباط‌شان با سفارت قطع است و مراجعه نمی‌کنند و تازه داده‌های سفارت هم در هر بار تغییر سفیر صفر می‌شود و تجمع داده وجود ندارد. در مورد سرشماری‌های بریتانیا هم خیلی از ایرانیان به پیشینه‌ی ایرانی خود اصلا اشاره نمی‌کنند. به هر حال می‌گویند که بین ۲۰۰ هزار نفر تا ۵۰۰ هزار نفر ایرانی‌الاصل ساکن بریتانیا هستند و برخی هم می‌گویند ۳۵۰ هزار نفر. در سالیان گذشته تعداد پناهجویان ایرانی به بریتانیا به شدت افزایش یافته است. طوری که در سه سال گذشته رتبه‌ی یک پناهجویی در بریتانیا به ایران اختصاص داده شده است.

کارهای پژوهشی در مورد ایرانیان حاضر در بریتانیا

کارهای پژوهشی صورت‌گرفته بسیار کم و ناچیز بوده. یک پایان‌نامه‌ی دکترا در مورد ایرانیان مقیم لندن بوده. چند گزارش اندیشکده‌های بریتانیا در مورد ایرانیان حاضر در این کشور که زیر ۱۰۰ صفحه‌اند. در اواسط دهه‌ی ۹۰ دانشگاه لستر یک پروژه‌ برای این کار تصویب کرد و چند مقاله و پایان‌نامه کار شد. خاطرات ایرانی‌های به فارسی و انگلیسی منبع خوبی برای شناخت دیاسپورای ایرانی حاضر در بریتانیا است. اما پژوهش مقایسه‌ای در مورد دیاسپورای ایرانی با سایر دیاسپوراهای بریتانیا تا به حال صورت نگرفته است.

نسل اول و دوم مهاجران ایرانی بسیار متفاوتند.

نسل اول ایرانیانی که به بریتانیا مهاجرت می‌کنند با نسل دوم بسیار متفاوتند. نسل اول اسیر زبان و مواجهه با فرهنگ بریتانیا و نوستالژی وطن هستند. نسل دوم در جامعه‌ی مقصد حل شده‌اند. نسبت به وطن پدر و مادر خود نگاه واقع‌بینانه دارند. عموما نگاه مثبت به ایران دارند. دچار بحران هویت هستند. در بریتانیا تعداد خانواده‌هایی که در آن مادر بی‌حجاب باشد و دختر متولد بریتانیا کاملا محجبه زیاد است. نسل دومی‌ها عموما در نوجوانی و در آزادی این کشور ضددین و مذهب‌اند، اما بعد از طی فرآیند بلوغ یک ارجاع به گذشته دارند انگار و برای حفظ هویت خود مذهبی می‌شوند حتی.

اولین تجربیات ثبت‌شده‌ی دیاسپورای ایرانی در بریتانیا

سه نفر بودند که می‌توان آن‌ها را اولین تجربه‌های ثبت‌شده‌ی دیاسپورای ایرانی در بریتانیا نامید:

۱. میرزاصالح شیرازی: که برای تحصیل در زمان قاجار به بریتانیا فرستاده شد و بعد متخصص چاپ شد و در ایران روزنامه ی کاغذ اخبار را منتشر کرد. همسر او بریتانیایی بود. او سفرنامه‌اش به بریتانیا را هم نوشته.

۲. یک دیپلمات ایران (ابوالحسن خان ایلچی) که کتاب حیرت‌نامه را نوشته. او سفیر ایران در زمان فتحعلیشاه در بریتانیا بود.

۳. رضاقلی‌خان فرمانفرما که می‌توان او را اولین پناهنده‌ی رسمی ایران در بریتانیا در زمان فتحعلیشاه قاجار نامید.

دیاسپورای ایرانی در بریتانیا در قرن بیستم

سال ۱۹۳۳ آغاز حضور دانشجویان ایرانی در رشته‌های عموما فنی و مهندسی در دانشگاه‌های بریتانیا و با بورسیه‌ی دولت بریتانیا بود.

سال ۱۹۳۸ و هم‌زمان با جنگ جهانی دوم رادیو فارسی بی بی سی در بریتانیا تأسیس شد. اولین گوینده و راه‌انداز این بی بی سی در لندن حسن موقر بالیوزی بود که بهایی هم بود. بعد از جنگ جهانی دوم تجارت ایران با انگلیس رونق پیدا می‌کند. سفرهای سیاحتی به بریتانیا زیاد می‌شود. طبقه‌ی متوسط جدید در ایران پا می‌گیرد و ارسال دانشجو با تأمین مالی خود خانواده‌های ایرانی به بریتانیا افزایش می‌یابد. در همین سال‌ها کالج سنت‌آنتونی آکسفورد در آستانه‌ی ورشکستگی قرار می‌گیرد. صحبت‌هایی که بین ایران و بریتانیا می‌شود به این منجر می‌شود که امیرعباس هویدا مبلغ هنگفتی را به این کالج به صورت بلاعوض کمک می‌کند و با این شرط که همه‌ساله یک استاد ایرانی در این کالج کرسی داشته باشد. متاسفانه در سالیان اخیر آکسفورد این شرط را اجرایی نکرده است و کمک مالی هنگفت ایران را مصادره کرده است. کمک‌ ایرانیان به نظام دانشگاهی بریتانیا بعد از انقلاب اسلامی هم تکرار شد. جایی که خانواده‌ی سودآور کمک مالی هنگفتی را در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی به دانشگاه آکسفورد داشتند.

در سال ۱۳۴۶ محمدرضا شاه مورد حمله‌ی تروریستی قرار می‌گیرد. ساواک بیان می‌کند که برنامه‌ی این ترور توسط دانشجویان ایرانی در لندن طراحی شده است. حمید عنایت، منوچهر ثابتی و نیکخواه چهره‌هایی بودند که در این زمینه مطرح شده بودند. روزنامه‌های بریتانیا هم این خبر را کار کردند. اما چون مدرک برای اثبات نداشتند، شکایت این دانشجویان منجر به این شد که اتهام تروریست بودن‌شان اثبات نشود و روزنامه‌ی دیلی تلگراف به حدود ۱۰۰ هزار پوند غرامت محکوم شد. فعالیت‌های دانشجویان و انجمن‌های اسلامی از سال‌های ۱۳۵۰ به بعد شدت بیشتری یافت. از سال ۱۳۵۴ دو گروه در لندن مشغول فعالیت بودند: انقلابیون مسلمان غیرمجاهدین خلق و انجمن دانشجویان مسلمان که طرفدار مجاهدین خلق بودند.

حضور ایرانیان در بریتانیا بعد از انقلاب اسلامی ایران

حضور ایرانیان در بعد از انقلاب اسلامی در بریتانیا پررنگ بود. به خصوص در دو سه سال اول انقلاب که هنوز برای رفت‌وآمد به بریتانیان نیازی به ویزا نبود. از سوی دیگر رواداری و چند فرهنگی بودن برتانیایی‌ها هم مزید بر علت شد. اصلی‌ترین ویژگی دیاسپورای ایران در این زمان زد و خوردهای بین موافقین و مخالفین انقلاب اسلامی بود. در نهایت حمله‌ی گروهی از ایرانیان به سفارت ایران در لندن در آوریل ۱۹۸۰ روابط ایران و بریتانیا را تیره کرد.درگیری‌های بین موافقین و مخالفین باعث شد که ایرانیان حاضر در بریتانیا شروع به انتشار مطبوعاتی چون کیهان لندن، پست ایران و… کنند. ایرانیانی که بعد از انقلاب به بریتانیا مهاجرت کردند را می توان در این دسته‌ها گنجاند:

نظامیان دم و دستگاه شاه، طرفداران شاه، طرفداران شاپور بختیار، ارمنی‌ها،‌ آشوری‌ها، یهودی‌ها و اقلیت‌های مذهبی.

این‌ها همه خودشان به بریتانیا مهاجرت کردند. اما یک نفر هم بود که از ایران اخراج شد و به بریتانیا آمد: اسقف دهقانی تفتی که بعد از انقلاب مجبور به ترک ایران شد.

در زمان جنگ ایران و عراق، افزون بر دسته‌های قبل کسانی که نمی خواستند به سربازی بروند و فراریان از جنگ و نیز بقایای فعالین سیاسی که در رژیم جدید جایگاهی نداشتند هم به مهاجران ایرانی حاضر در بریتانیا اضافه شدند.

بعد از پایان جنگ ایران و عراق، پای دانشجویان بورسیه‌ی دولت ایران به بریتانیا دوباره باز شد و فعالیت طرفداران جمهوری اسلامی در بریتانیا افزایش یافت. حادثه‌ی قابل ذکر در این زمان، انفجار یک ویدئوشاپ در لندن متعلق به رضا فاضلی بود. رضا فاضلی یک هنرمند درجه دوم بود که در بریتانیا بعد از انقلاب شروع به ساختن فیلم‌های طنز در مورد جمهوری اسلامی و روحانیون و… کرده بود و یک ویدئوشاپ هم برای این کار در لندن داشت که در یک عصر با بمب منفجر شد. خودش در زمان انفجار حضور نداشت و پسرش کشته شد. در مطبوعات و جراید بریتانیا این حادثه خیلی بازتاب داشت و اتهام به طرفداران جمهوری اسلامی حاضر در بریتانیا وارد شد.

واقعه‌ی دیگر دیاسپورای ایرانی در بریتانیا قضایای سلمان رشدی است. علی‌رغم این‌که مسلمانان عرب و پاکستانی هم با سلمان رشدی مشکل داشتند، ولی این مهرداد کوکبی بود که به عنوان یک ایرانی به اتهام اقدام به بمب‌گذاری در جلوی دفتر انتشارات پنگوئن (ناشر کتاب‌های سلمان رشدی) دستگیر شد.در حقیقت اواخر دوره‌ی رفسنجانی روابط ایران و بریتانیا تحت تأثیر سلمان رشدی بود.

بهبود روابط ایران و بریتانیا در زمان خاتمی

در دوره‌ی ریاست‌جمهوری خاتمی روابط ایران و بریتانیا بهبود پیدا کرد و این امر بر زیست دیاسپورای ایرانی در بریتانیا هم تأثیرگذاشت.همکاری ایران و انگلیس در زمینه‌ی مبارزه با مواد مخدر و مبارزه با تروریسم آغاز شد. برای اولین بار پس از انقلاب این امکان فراهم شد که تمامی افراد معرفی شده توسط یک موسسه‌ی فعال ایرانی (ایران هریتج فاندیشن) بدون هیچ مانعی ویزای ورود به بریتانیا را بگیرند. موسسات فرهنگی ایران در بریتانیا گسترش پیدا کرد. مجمع جهانی اسلام و مرکز اسلامی ایران در این دوره‌ی در بریتانیا شروع به کار کردند.

زلزله‌ی بم یک نقطه‌ی عطف در همگرایی ایرانیان حاضر در بریتانیا بود. کمک‌های ایرانیان ساکن بریتانیا به زلزله‌ی بم فوق‌العاده بود. حتی جامعه‌ی زنان لهستان حاضر در بریتانیا که کودکی‌شان را در زمان جنگ جهانی به عنوان پناهنده در ایران گذرانده بودند هم به ایران کمک کردند.

احمدی‌نژاد و یکپارچه‌ کردن اپوزوسیون در بین دیاسپورای ایرانیان

اما ظهور احمدی‌نژاد یک لطف بزرگ برای ایران‌ستیزان بود. در بین مخالفان نظام جمهوری اسلامی یک اجماع ایجاد کرد. مواضع احمدی‌نژاد در مورد هولوکاست در واقع تمامی طرفداران جمهوری اسلامی حاضر در بریتانیا را به معنای واقعی کلمه ساکت کرد. بعد از آن واقع سال ۱۳۸۸ را داشتیم که جمعیت‌های ایرانی ساکن بریتانیا در مقابل دفاتر سیاسی ایران تجمع می‌کردند و موضع متحدی علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت. در دوره‌ی احمدی‌نژاد از ورود دانشجویان بورسیه به بریتانیا جلوگیری شد و فقط نزدیکان او و افراد خیلی خاص این اجازه را پیدا می‌کردند که به بریتانیا به عنوان دانشجوی بورسیه وارد شوند. اشغال سفارت انگلیس در این زمان اتفاق افتاد. تعطیقی فعالیت شورای فرهنگی بریتانیا هم اتفاق بدی بود که در این زمان رخ داد.

حاکمیت نگاه تهدیدمحور امنیتی بر موضوع دیاسپورای ایرانی

یکی از مواردی که باید اشاره شود نگاه تهدیدمحور به حضور دانشجویان ایرانی در بخش‌های ایران‌شناسی دانشگاه‌های بریتانیا است. به عنوان مثال دانشگاه سواز یکی از دانشگاه‌های بسیار خوب در جهان است. اتفاقا این دانشگاه خیلی چپ است و محل تجمع افرادی است که افکار ضدصهیونیستی هم دارند. ولی دستگاه‌های امنیتی ایران تمام افرادی که به این دانشگاه وارد می‌شوند جاسوس می‌پندارند و اقدام به پرونده‌سازی می‌کنند.

رشد ایرانیان در جامعه‌ی بریتانیا

امروزه‌روز ایرانیان زیادی در جامعه‌ی بریتانیا موفق‌اند. در مجامع ورزشی و مدیریتی حضور ایرانیان نه به اندازه‌ی پاکستانی ها و هندی‌ها اما در حد خودش قابل توجه است. کیا جورابچیان، فرهاد مشیری که سهامدار باشگاه آرسنال و اورتون بوده و حضور بازیکنانی چون آندو تیموریان و سامان قدوس قابل اشاره است. سار قیاثی الان در مجلس بریتانیا است.

در این میان شبکه‌های تلویزیونی فارسی زبان هم عموما توسط ایرانیان حاضر در بریتانیا خط‌دهی می‌شود. تلویزیون بی بی سی فارسی برای شبکه‌ی بی بی سی یک ریسک بود. چون که آن‌ها قبلش در تلویزیون بی بی سی عربی شکست خورده بودند و به طور کلی تلویزیون‌های بی بی سی سخت‌تر راه‌اندازی می‌شدند. اما بی بی سی فارسی موفق بود. اگر قبلا این بریتانیایی‌ها بودند که به رادیو بی بی سی خط دهی می‌کردند، در زمان تلویزیون بی بی سی این خود ایرانیان و مهاجران خروجی از ایران بودند که خط‌دهی کردند.

متحد شدن ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در بریتانیا (مجاهدین خلق ، بهاییان، سلطنت‌طلب‌ها) که در سالیان اخیر شدیدتر هم شده اثرات سوئی بر زیست مردم در ایران هم داشته است. بریتانیا در زمان احمدی‌نژاد خط اول تحریم‌کننده‌ی ایران بود. تحریم بانک مرکزی ایران در مخیله‌ی سایر کشورهای اروپایی نمی‌گنجید. اما انگلیس مطرح کرد و سایر کشورها را همراه کرد. تحریم ارائه‌ی سوخت به هواپیماهای ایرانی اول کار بریتانیا بود.

نهادهای ضعیف برای ارتباط با دیاسپورای ایرانیان در بریتانیا

در این میان افزون بر تیره و تار شدن روابط ایران و بریتانیا، نهادهای ضعیف ایران هم مزید بر علت شده است. شورای عالی ایرانیان خارج از کشور یکی از ناکارآمدترین نهادهای کشور ایران است. با قاطعیت می‌گویم که این نهاد حتی از رایزنی فرهنگی ایران هم ضعیف‌تر و بدتر است. دور ریختن پول است. بهترین کار این است که کارمندان این نهاد مقیم در سفارتخانه‌ها هیچ کاری نکنند. پول بگیرند حقوق بگیرند اما هیچ کاری نکنند.

تلاش‌هایی که از داخل ایران برای بازگرداندن ایرانیان حاضر در بریتانیا و خارج از ایران هم صورت می‌گیرد بیهوده و حتی اشتباه است. چون ایرانیان حاضر در بریتانیا اگر بوی بهبود از ایران بشنوند خودشان با پای خودشان بدون هیچ مشوقی برمی‌گردند. اکثریت دیاسپورای ایرانی حاضر در بریتانیا را جمعیتی ساکت تشکیل می‌دهند. من اخیرا سه تا استاد دانشگاه ایرانی دیدم که به بریتانیا مهاجرت کرده بودند. یکی‌شان به دلایل سیاسی دیگر نمی‌توانست در ایران حضور پیدا کند. دو نفر دیگر اما در مقطع فوق‌لیسانس پذیرش گرفته بودند و به عنوان دانشجو به انگلستان آمده بودند. این خودش نشان می‌دهد که وضعیت چه قدر بد است.

در کل ایران در قبال دیاسپورای خود دو نوع نگاه دارد: در بهترین حالت نگاه عابربانکی. از نظر سیاستگذاران ایرانیان خارج از کشور برای جذب سرمایه و سرمایه‌گذاری در ایران خوب هستند. برگردند به ایران، پول‌های‌شان را برای سرمایه‌گذاری خرج کنند، هیچ انتظار دیگری هم نداشته باشند. نگاه دیگر هم این است که کلا ایرانی خارج از کشور جاسوس است: یا جاسوس آن‌هاست که باید جلوی ورودش به ایران را بگیریم یا باید جاسوس ما باشد. این هر دو نگاه به مسئله‌ی دیاسپورای ایرانیان خارج از کشور اشتباه است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *