سرگردان در کوچه‌ها: واکاوی مسئله‌ی محرومیت از تحصیل کودکان مهاجرین غیر مجاز افغانستانی

در این جستار اولاً نشان خواهیم داد که برخلاف ادعاهای بیانیه‌های رسمی، در سال اخیر سیاست‌های مربوط به اجازه‌ی تحصیل برای کودکان مهاجران غیر مجاز افغانستانی تغییر کرده است و در نتیجه هزاران کودک از آموزش بازمانده‌اند. در گام بعدی خواهیم دید که علت این تغییر سیاست، از قرار معلوم، جلوگیری از «سوءاستفاده»ی مهاجران غیر مجاز از برگه‌ی حمایت تحصیلی به عنوان مدرک اقامتی بوده، اما استدلال می‌کنیم این سو‌‌ٰءاستفاده‌ی ادعایی در واقع نشان و ناشی از آشفتگی در سیاست‌های مهاجرتی است. می‌توان سیاست‌های بسیار سختگیرانه‌ی مهاجرتی داشت و در عین حال کودکان مهاجران غیرقانونی را از حق تحصیل محروم نکرد. در پایان به اثرات این محرومیت از تحصیل بر این کودکان و خانواده‌هایشان و همچنین تبعات آن برای امنیت ملی ایران خواهیم پرداخت.

در آذر ماه ۱۳۹۳ ایسنا در خلال گزارشی از وضعیت آموزش کودکان افغانستانی در ایران اشاره کرد که بنا بر دستور رهبری «هیچ دانش آموز افغانی از تحصیل بازنماند».[1] در اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ تسنیم این فرمان رهبری را این‌گونه نقل کرد که «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به‌صورت غیرقانونی و بی‌مدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آن‌ها باید در مدارس ایرانی ثبت‌نام شوند.»[2] پس از این دستور، محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت یازدهم، قول پیگیری این دستور را می‌دهد و چند ماه بعد وزیر آموزش و پرورش مجوز ثبت نام کودکان اتباع خارجی که عمدتاً افغانستانی هستند را صادر می‌کند. اما روال اداری آموزش کودکان مهاجر، تنها در ادارات آموزش و پروش و دفاتر مدرسه‌ها آغاز و پایان نمی‌یابد. پیش از این گام نهایی، مراحل بروکراتیکی باید طی شود که مهمترین آن از راهروهای اداره‌ی اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور می‌گذرد. در ابتدا باید از طریق دفتر کفالت این اداره معرفی‌نامه‌ی حمایت تحصیلی برای کودکان خانواده‌ّهای افغانستانی صادر شود. در سال شروع این طرح (۹۴) و سال‌های بعد خانواده‌های بسیاری، چه با اقامت مجاز و چه غیر مجاز، برگه‌ی حمایت تحصیلی را دریافت می‌کنند و تعداد قابل توجهی نیز موفق نمی‌شوند.[3] به هر حال از قرائن چنین بر می‌آید که پیش‌فرض این مراحل بروکراتیک آن است که کودکان افغانستانی محق هستند در ایران آموزش ببینند. اما در مرداد ۱۳۹۹ وزارت کشور دستورالعمل جدیدی صادر می‌کند که طبق آن عملاً کودکان افغانستانی با اقامت غیر مجاز که تا پیش از این در مدارس ثبت نام نکرده‌اند دیگر قادر به ثبت نام نخواهند بود و نتیجتاً از تحصیل باز می‌مانند. طبق این دستورالعمل، برگه‌ی حمایت تحصیلی و معرفی به آموزش و پرورش تنها برای کودکان افغانستانی با مدارک اقامتی و یا کودکان مهاجرین غیر مجازی که در سال‌های پیش از طرف وزارت کشور برگه‌ی حمایت تحصیلی دریافت کرده‌اند، صادر خواهد شد.[4] این دستورالعمل در میدان عمل آغاز بازماندن بخش بزرگی از کودکان افغانستانی از تحصیل و به نوعی عقب‌گرد است. چراکه مطابق گزارش‌های رسمی بخش مهمی از جمعیت اتباع افغانستانی در ایران مهاجران غیر مجاز هستند. در سال ۱۳۹۴به گفته‌ی احمد محمدی‌فر، مدیر کل وقت امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، از دو و نیم میلیون جمعیت افغانستانی‌‌های ساکن در ایران تنها یک و نیم میلیون اقامت قانونی دارند و یک میلیون باقی‌مانده به صورت غیر مجاز در ایران اقامت کرده‌اند.[5]

مهدی محمودی مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور علت این تغییر رویه را جلوگیری از شیوع ویروس کرونا عنوان کرده است. او در ۲۵ شهریور ۱۳۹۹ اعلام کرد که برای پیشگیری از شیوع کرونا «متردین [عبورکنندگان/مُطرّدین/طردشدگان؟] مرزی و افراد غیر مجاز» در سال جاری ثبت نام نخواهند شد.[6] در واقع ایشان با یکی کردن «متردین مرزی» با مهاجران غیر مجاز، علت عدم صدور معرفی‌نامه‌ی تحصیلی برای افرادی که سال‌هاست در ایران (هرچند به صورت غیر مجاز) ساکن هستند را شیوع کرونا بیان کرده است. بعد از دو هفته اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در اطلاعیه‌ای تغییر رویه در مورد ثبت نام کودکان افغانستانی را به کل رد می‌کند و آن را خلاف واقع می‌خواند.[7] در جوابیه‌ی وزارت کشور به روزنامه‌ی اعتماد درباره‌ی عدم ثبت‌نام کودکان افغانستانی فاقد هر گونه مدرک هویتی آمده است: «تعداد فرزندان اتباع خارجی از جمله برادران و خواهران افغانستانی ثبت نام شده در مدارس کشور مستمراً رشد داشته است و در سال تحصیلی فعلی هم، با رشد ۴ و نیم درصدی صدور برگ مجوز ثبت نام حتی برای فرزندان اتباع فاقد مدرک (غیر مجاز) مواجه هستیم.» اما این همه حقیقت نیست. در ادامه این اطلاعیه‌ی وزارت کشور، مصداق یک عبارت کلیدی تغییر داده شده و با این تغییر سرنوشت هزاران کودک نیز با محرومیت از حق تحصیل گره خورده است: اطلاقِ عبارت «غیر مجاز» از اتباعی که هیچ مدرک اقامتی ندارند به کسانی که گذرنامه‌ی خانواری دارند تغییر کرده است.[8] به عبارت دیگر اگر کودکی گذرنامه خانواری دارد، تبعه‌ی غیر مجاز است (چرا که مدرک اقامتی او فاقد وجاهت در قانون ایران است) و وزارت کشور مرحمتاً برگه حمایت تحصیلی صادر می‌کند. اما کسی که فاقد مدارک اقامتی است اصلا به شمار نمی‌آید. روشن است که چنین دستورالعملی از سوی وزارت کشور بر خلاف فرمان صریح ِ «هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که به‌صورت غیرقانونی و بی‌مدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبت‌نام شوند» است. به ‌‌هر روی و علی‌رغم بیانیه‌ها و جوابیه‌های رسمی، تغییر رویه‌ی وزارت کشور عیان‌تر از آن است که ‌قابل ‌کتمان باشد.

 به عنوان نمونه اداره‌ی کفالت اتباع و مهاجرین خارجی شهرستان قشم،[9] در تابستان ۱۳۹۸ در دوره‌ای قریب به سه ماه برای کودکان افغانستانی‌ای که هیچ‌گونه مدرک هویتی نداشته‌اند معرفی‌نامه‌ی تحصیلی صادر کرده است ولی در سال ۱۳۹۹ و با وجود پیگیری‌ّهای مکرر نویسندگان این جستار برای صدور برگه‌ی حمایت تحصیلی برای ۴ کودک افغانستانی فاقد مدرک، هیچ مجوزی صادر نشد و پیگیری‌های ما از ادارات مرکز استان و حتی تهران به نتیجه‌ای نرسید. از قرار معلوم طبق «آیین‌نامه‌ی جدید» هیچ مجوزی برای ثبت نام کودکان مهاجران غیر مجازی که تا پیش از این در مدرسه ثبت نام نشده‌اند صادر نشده است. گزارش خانواده‌های افغانستانی ساکن ایران و فعالان اجتماعی حوزه‌ی مهاجران از رویه‌های مشابه در دیگر نقاط کشور نیز مؤید این تغییر سیاست است.[10]

وزارت کشور علی‌رغم انکار تغییر سیاست در مورد ثبت نام کودکان مهاجر در جوابیه‌ی خود یکی از مشکلات صدور برگه‌ی حمایت تحصیلی را این‌گونه ذکر می‌کند: «بر اساس اطلاعات مختلف در اختیار، از جمله بالا بودن تعداد دارندگان برگه‌ی حمایت تحصیلی در سال­های قبل نسبت به آمار کسانی که در مدراس ثبت نام کرده و مشغول به تحصیل شده‌اند، متأسفانه برخی از کودکان را که به صورت قاچاق و صرفاً برای کار به ایران از طریق ترددهای کاملا غیر مجاز مرزی، وارد ایران می‌کنند، اساساً قصد تحصیل ندارند و به بهانه دسترسی به آموزش، صرفاً بدنبال دریافت دریافت برگه حمایت تحصیلی به عنوان راهکاری برای دریافت مجوز اقامت هستند.»[11] این‌جا وزارت کشور به روشنی دلیل توقف صدور برگه‌ی حمایت تحصیلی برای دانش‌آموزان مهاجران غیرمجاز را سو‌ءاستفاده از این برگه‌ها به عنوان مدارک هویتی اعلام می‌کند. اما این سوءاستفاده، در صورت صحت، بیش از هر چیز به خلاءهایی که در رویه‌های صدور مدارک مهاجرتی وجود دارد دلالت می‌کند. به این معنی که برگه‌ی حمایت تحصیلی قرار بوده است که صرفاً و صرفاً برای معرفی مهاجرین برای ثبت نام به مدارس معتبر باشد. حال چرا و چگونه ممکن است افرادی از این مدارک به عنوان مدارک هویتی یا اقامتی استفاده کنند؟ روشن است که تا هنگامی که وزارت کشور و دستگاه‌های مربوطه این مدارک را به عنوان مدارک هویتی و اقامتی نپذیرند- همان‌گونه که در مورد گذرنامه‌ی خانوار نمی‌پذیرفتند- امکان چنین «سوءاستفاده»‌ای نیز میسر نخواهد بود.  

به نظر می‌رسد ریشه‌ی مشکل «سوءاستفاده» از مدارک معرفی‌نامه‌ی تحصیلی را باید جای دیگری جستجو کرد. مسئله نبود سیاست‌های مهاجرتی مشخص و با ثبات و به عبارتی سوءمدیریت مسئله مهاجرت است. تا زمانی که حاکمیت ایران، به صورت یک‌پارچه و سازوار با دیگر برنامه‌ها و چشم‌اندازهای کشور، تصمیم نگیرد که با چندین میلیون مهاجر/پناهنده/آواره‌ی افغانستانی چه می‌خواهد بکند سیاست‌ها در تفسیر قانون و تغییر کلمات مقررات و آیین‌نامه‌ها هر روز رنگ‌به‌رنگ می‌شود. آیا بناست میلیون‌ها افغانستانی که دهه‌هاست در این کشور زیسته‌اند و ای بسا در خاک آن به دنیا آمده‌اند در جامعه‌ی ایرانی ادغام شوند؟ اگر چنین است آیا لازمه‌ی این ادغام/هم‌آمیزی دریافت آموزش رسمی در نسل جدید افغانستانی‌های مهاجر نیست؟ اگر بنا بر عدم پذیرش است، آیا اراده‌ و الزامات آن، از جمله استفاده از قهر، به ذهن سیاست‌گذارن خطور کرده است؟ آیا نظام سیاست‌گذاری مهاجرتی ایران می‌داند/اندیشیده است که در سیاست عدم پذیرش و بازگشت (اجباری یا اختیاری) مهاجران به کشور خود، تبعات آموزش ندیدن کودکان آن‌ها در ایران چیست؟ به نظر می‌رسد هیچ‌کدام از این پرسش‌ها و صدها پرسش هم‌ارز به صورت نظام‌مند پاسخی ندارند و به همین جهت سیاست‌گذاری مهاجرتی ایران در نظر ناظر بیرونی باری به هر جهت پدیدار می‌شود.    تحصیل کودکان مهاجرین

هرچند بازی با تحصیل و نتیجتا آینده کودکان افغانستانی منبعث از آشفتگی در سیاست‌های کلان مهاجرتی است اما نباید از نظر دور داشت که حواله دادن مسئله‌ی آموزش به کودکان مهاجر به تدوین و تثبیت این سیاست‌ها تنها به از دست رفتن فرصت‌های محدود موجود برای آموزش این کودکان می‌انجامد. به گمان نگارندگان حتی اتخاذ سخت‌گیرانه‌ترین (و احتمالاً ناموجه‌ترین و ناسازگارترین با منش دینی و انسانی) رویکرد‌های مهاجرتی -قوانین اقامتی نامنعطف که عملا مهاجران را پس از نسل‌ها زندگی در ایران به عنوان شهروند نمی‌پذیرند، طراحی اردوگاه‌ّهای بزرگ برای جمع‌آوری و طرد اتباع غیرمجاز و…[12]– با فراهم کردن خدمات آموزشی برای کودکان مهاجران غیر مجاز در طول مدت حضور در ایران جمع‌پذیر است. اگر به واقع باوری به آموزش کودکان مهاجران خارجی- چه مجاز و چه غیر مجاز- وجود داشته باشد، می‌توان و باید مسئله‌ی آموزش این کودکان را تا سرحد امکان از مسئله‌ی اقامت و تابعیت آن‌ها جدا کرد.

آموزش اساسی‌ترین لازمه زندگی انسانی است. بسیاری از خانواده‌ّهای افغانستانی‌ای که سال‌هاست در ایران زندگی می‌کنند فاقد سواد خواندن و نوشتن هستند. این موضوع تنها محدود به کودکان نمی‌شود و پدر و مادرها نیز در وضعیت مشابهی هستند. این مسئله به آن معنی است که این افراد هرگز نمی‌توانند حتی به کارگرانی حرفه‌ای تبدیل شوند زیرا که از ابتدایی‌ترین مهارت‌ها مانند خواندن پیامک‌ّها، مجوزها، هشدارها، قیمت‌ها، و یا حتی دستورات دارویی و بهداشتی و یافتن آدرس‌ها محرومند. دریغ کردن چنین مهارت‌هایی به معنای تحمیل محرومیت‌ّهای مادی و فرهنگی شدید و بازداشتن از دستیابی به کرامت انسانی است. در مورد اتباع افغانستانی هم‌کیشی و فرهنگ مشترک ملاحظاتی بسیار فراتر ار ملاحظات پیش‌گفته را نیز به میان می‌آورد؛ ما برادران و خواهران مسلمان خود را از بدیهی‌ترین ضروریات دنیای امروز محروم می‌کنیم. تحصیل کودکان مهاجرین تحصیل کودکان مهاجرین

اما اهمیت آموزش کودکان افغانستانی به‌این‌جا ختم نمی‌شود. حتی اگر ملاحظات انسانی و هم‌کیشی را در مواجه با مسئله‌ی آموزش کودکان افغانستانی کنار بگذاریم، بعد ملی و امنیتی آن اهمیتی بنیادین دارد که گویا از چشم سیاست‌مداران و سیاست‌گذاران مغفول است. کودکان افغانستانی‌ که در ایران آموزش دیده‌اند، در صورت بازگشت به موطن‌شان، می‌توانند از جمله مهم‌ترین عوامل همدلی و همراهی افکار عمومی افغانستان در نزدیکی به ایران و فاصله گرفتن از تاثیرات نظامی و سیاسی کشورهای بیگانه باشند. ناگفته پیداست که کودکی که از بدیهی‌ترین ِحقوق، یعنی حق آموزش، محروم می‌شود وقتی به اجبار یا اختیار به موطنش بازگردد به همسایه چگونه خواهد نگریست. تحصیل کودکان مهاجرین

مسئولانی که تنها از منظر امنیت با مسئله آموزش مهاجران غیر مجاز مواجه می‌شوند، گریزی از مواجهه با واقعیت جمعیت بزرگ مهاجران وانهاده به خود ندارند. همان‌گونه که در سطور بعدی توضیح خواهیم داد اگر اراده و توانی برای ممانعت از اقامت مهاجران غیر مجاز افغانستانی در کشور ایران نیست، که نیست، چنین رویه‌ای منجر به ظهور و استحکام جامعه‌ای آموزش ندیده و در حاشیه مانده در بطن جامعه‌ی ایرانی خواهد انجامید. چرا که اصلی‌ترین مرحله‌ی ادغام/هم‌آمیزی اجتماعی[13] یعنی وارد شدن در فرآیند آموزش را نپیموده است. نسلی پرورده شده و خواهد شد که حسرت و کینه محرومیت از حق اساسی آموزش را به دل خواهد گرفت و لاجرم پاره‌ای از ایشان، هرچند اندک، رفتار و سلوک ضداجتماعی و ای‌بسا اجتماع‌ستیزانه در پیش خواهند گرفت. در ممالک غربی اگر رویه بر عدم اعطای تابعیت به مهاجران غیر مجاز است اما علی‌الاغلب، شاید از سر عافیت و عقوبت و عاقبت‌اندیشی، فرزندان مهاجران را از تحصیل و فرصت ادغام و انجذاب فرهنگی محروم نمی‌کنند. برای مثال از ۱۹۸۲ در آمریکا تمام ایالت‌ها موظفند تحصیل رایگان را برای کودکان مهاجران غیر قانونی فراهم کنند. ایران نیز، اگر نه از سر شفقت و وظیفه هم‌کیشی و هم‌فرهنگی و هم‌وطنی (به معنای موسع کلمه ایران)، برای امنیت نسل آینده این «مرز» باید چنین کند.  تحصیل کودکان مهاجرین تحصیل کودکان مهاجرین

اکنون البته به جاست که نیم نگاهی نیز به کارآمدی سیاست طرد و اخراج مهاجران غیر مجاز، یا در عبارات بیانیه‌های رسمی «بازگشت» مهاجران افغانستانی، بیندازیم. نگارندگان این فرصت را داشته‌اند که از نزدیک با خانواده‌های افغانستانی آشنا شوند و با ایشان بزیند. فهم ایشان نیز از کارایی سیاست طرد و اخراج هم بر این مشاهدات (و نه آمار و ارقام رسمی که از دسترس‌شان خارج بوده‌اند) مبتنی شده است. در بخش قدیمی و تاریخی روستای لافت شهرستان قشم تعداد زیادی از خانواده‌های افغانستانی که به صورت غیر مجاز وارد ایران شده‌اند زندگی می‌کنند. طبیعتا به علت کوچک بودن روستا، این خانواده‌ها، تعداد اعضا و محل زندگی آن‌ها برای اهالی محل و همچنین برای پلیس محلی کاملا روشن است. اغلب این خانواده‌ها سال‌هاست که در این محله‌ها زندگی می‌کنند و گاه کودکانشان همین‌جا به دنیا آمده‌اند و پرورش (و متأسفانه نه آموزش) یافته‌اند. نیروهای انتظامی هر چند وقت یک بار، لابد برای خالی نبودن عریضه‌ی انجام وظایف، یکی از اعضای خانواده را دستگیر می‌کنند و برای طرد از مرز به اردوگاه بندرعباس می‌فرستند. اما عضو طردشده پس از چند ماه و هزینه‌ی چند میلیون تومان دوباره به ایران و نزد خانواده‌ی خود بازمی‌گردد و مسئولین کشوری و انتظامی نیز از این دور باطل مطلع‌اند.

اگر سیاست بازگرداندن/راندن مهاجر محکوم به شکست است، اما تبعات مخرب آن بر خانواده‌ و شخص او مسلم است. تجربه دست اول نگارنده چنین است: ترس مدام از دستگیری و بازداشت، این خانواده‌ها را در حال اضطرار و اضطراب مدام وا می‌نهد و از هرچه رنگ حاکمیت و حکومت و دولت دارد می‌رماند. ایشان دیگر حتی وقتی دریچه‌ای برای گرفتن اجازه اقامت، فرصت آموزش و یا حتی جواز کار گشوده می‌شود آن فرصت را از سر ترس و زخم‌گینی[14] خاطره‌ی اردوگاه و اخراج در نمی‌یابند. به این ترتیب آن‌چه که در واقع اتفاق می‌افتد نه اخراج مهاجرین غیر مجاز بلکه نگاه داشتن آن‌ها، برای سال‌های متمادی، در برزخ زندگی‌واره‌ای غیر انسانی است.


منابع

[1] ایسنا

[2]تسنیم. نه در گزارش ایسنا و نه در گزارش تسنیم اشاره‌ای به منبع خبر نشده است.

[3] برای گزارشی میدانی از کودکانی که از ثبت نام بازماندند و دیگر مشکلات برای ثبت‌نام کودکان افغانی این‌جا را نگاه کنید. تخمین‌هایی درباره‌ی تعداد واقعی دانش‌اموزان افغانی و کسانی که موفق به ثبت نام شدند زده می‌شود. از جمله  «محمدعلی صالحی مدیر اداره آموزش امور اتباع و مهاجران خارجی وزارت کشور آن زمان پیش‌بینی کرد که تا ٢٠٠ هزار دانش‌آموز پناهجو معرفی‌نامه دریافت خواهند کرد و تعداد دانش‌آموزان پناهجو در ایران به ٥٠٠ هزار نفر می‌رسد. بر خلاف این پیش‌بینی اما، وزیر آموزش و پروش در آستانه سال تحصیلی جدید اعلام کرد که تنها ۴۸ هزار کودک افغان فاقد مدرک در مدارس کل ایران ثبت‌نام شده‌‌اند.» دویچه وله

[4] خبرآنلاین

[5] تسنیم

[6] خبرگزاری مهر

[7] روشنگری و پاسخگوئی| پاسخ وزارت کشور به انتقاد و ادعای خلاف واقع در موضوع ثبت نام دانش آموزان اتباع خارجی

[8] «در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ از تمامی اتباع مجاز … دارندگان گذرنامه­‌های خانواری که غیرمجاز محسوب می­شوند و دارای مدرک اقامتی معتبر نمی­باشند … ثبت نام به عمل آمده است» همان. لازم به ذکر است که بر اساس گفته‌ی سفارت افغانستان در تهران مشکل ثبت نام خانواده‌هایی که گذرنامه‌ی خانواری داشته‌اند پیش از این حل شده بود و این افراد برای دریافت برگه‌ی حمایت تحصیلی در گروه غیرمجازین تلقی نمی‌شده‌اند. خبرگزاری صدای افغان

 

[9] دفتر كفالت ، اقامت و اشتغال اتباع خارجي شماره 1503، با مدیریت اقای آبزن، قشم-چهارراه برگ سبز پشت كبابي يوسف

[10] آغاز سال تحصیلی جدید در ایران و کلاس اولی های مهاجری که ثبت نام نشدند، بچه های افغان پشت درهای مدرسه مانده اند،

ابلاغیه جدید برای ثبت‌نام دانش‌آموزان اتباع خارجی در مدارس خراسان جنوبی ، دانش‌آموزان اتباع پشت در مدارس جا ماندند،

[11] روشنگری و پاسخگوئی| پاسخ وزارت کشور به انتقاد و ادعای خلاف واقع در موضوع ثبت نام دانش آموزان اتباع خارجی

[12] بنا به گفته‌ی مدیر اداره‌ی امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت خارجه، سالانه ۳۰۰ هزار نفر از اتباع غیر مجاز از مرزها طرد می‌شوند. تسنیم

[13] social integration

[14] Trauma

روایت تصویری محرومیت از تحصیل کودکان مهاجرین

علی‌رغم فرمان رهبری مبنی بر حق تحصیل همه مهاجران حاضر در ایران اما تعدادی از کودکان مهاجر هنوز از این حق برخوردار نشده‌اند…

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *