تحصیل کودکان مهاجر در چهارسوق
تحصیل کودکان مهاجر در چهارسوق
دوازدهمین رویداد نوآوریهای آموزشی چهارسوق در روزهای ۱۳ تا ۱۵ اسفند سال ۱۳۹۹ به صورت مجازی برگزار شد. این رویداد با هدف «شبکهسازی، انتقال تجربیات نوآورانه بومی، تقویت انگیزههای تحولی و امید به آینده در جامعه فعالان تعلیم و تربیت»، از سال ۱۳۹۲ در حال برگزاری است. امسال با توجه به شیوع ویروس کرونا موسسهی مطالعات راهبردی تعلیم و تربیت برهان، این رویداد را به صورت مجازی برگزار کرد.
تحصیل کودکان مهاجر یکی از بخشهای کلیدی دوازدهمین دورهی رویداد نوآوریهای آموزشی چهارسوق بود.
در بخش سخنرانی، خانم مرضیه هزاره، معلم افغانستانی به ارائهای با موضوع تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایران پرداخت. این سخنرانی دغدغههای یک معلم افغانستانی و تلاشهای وی را برای نشان دادن دنیای بزرگتر و متفاوتتر از آنچه که تا به حال دانشآموزان افغانی دیدهاند به تصویر کشید. مرضیه هزاره در تلاش است که از طریق شرکت دانشآموزان در مسابقات ملی و بینالمللی آنها را با پیروزی، آرامش و دیدهشدن روبهرو کند.
در بخش نشستها انجمن دیاران حضوری فعالانه داشت و نشست تحصیل دانشآموزان مهاجر را برگزار کرد. دبیر این نشست پیمان حقیقتطلب مدیر پژوهش انجمن دیاران بود و مهمانان نشست عبارت بودند از:
دکتر میترا تیموری- معاون امور بینالملل معاونت بینالملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش و دکترای توسعهی آموزش عالی
سرکار خانم فاطمه خاوری از مدیران مدارس خودگردان در ایران با سابقهی بیش از ۳۰ ساله در عرصهی آموزش کودکان مهاجر که مستند کوچهی مهتاب در مورد زندگی ایشان ساخته شده است.
سرکار خانم معصومه خلیلی– کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه الزهرا و مشاور و مددکار انجمن پویش و عضو کانون توسعه سلامت روان مهاجران در تهران.
در ادامه متن پیادهشدهی این نشست ارائه میگردد.
تحصیل دانشآموزان مهاجر به روایت آمار و ارقام
دکتر تیموری: طی این بیش از چهار دهه که چهل و دو سال از عمر انقلاب اسلامی میگذره همواره جمهوری اسلامی ایران تلاش کرده است با مهاجران به ویژه مهاجران عزیز افغانستانی رفتار انسان دوستانه و برادرانه ای را داشته باشد همونطور که میدونید ما اشتراکات زیاد فرهنگی تاریخی زبانی و دینی داریم و همین اشتراکات باعث شده که ما هیچ گونه حس غریبی نداشته باشیم چه در داخل خاک افغانستان زمانی که ما میرویم به آنجا و یا زمانی که عزیزان در خاک ما هستند بنابر این تمام تلاش دولت جمهوری اسلامی ایران و حاکمیت این هستش که این عزیزان احساس غریبی نکنند اما در عین حال تلاش هم داریم زمینه طوری فراهم بشود که به امید خدا این عزیزان به طور کاملا صلح آمیز به موطن اصلی خودشون برگردند.
خدمتتون عرض کنم که سیاست های حمهوری اسلامی ایران نوساناتی داشته در قبال مهاجران و در قبال اتباع خارجی همانطور که میدونید بیش از 95 درصد از اتباع خارجی مقیم ایران اتباع افغانستانی هستند . یک برهه از زمان سیاست این بود که زمینه فراهم بشه و این عزیزان به کشور خودشون برگردند تا سال 1385 تحصیل دانش آموزان اتباع خارجی یک سختگیری هایی داشتیم و در آن سال کابینه تصویب کرد که حتی مبلغ ناچیزی که برای ثبت نام این دانش آموزان اخذ میشد رو هم نگیرند و تا سال 94 که اون فرمان تاریخی تصویب شد بخش اعظمی از دانش اموزانی که مدرک هویتی درستی نداشتند و لازم التعلیم بودند تونستند وارد سیستم اموزش و پرورش بشن.
ما در حال حاضر بیش از نیم ملیون دانش اموز اتباع خارجی داریم که به تفکیک : یک سوم اتباع افغانستانی غیرمجاز هستند یعنی مدارک هویتی ندارند. وقتی که این دانش اموزان خانواده هایشان به صورت غیر مجاز وارد ایران میشوند مسائلی رو درواقع دارند که این مسائل هم تحصیل و هم اقامت رو تحت شعاع قرار میده.
خدمات آموزشی که درحال حاضر به این دانش اموزاش داده میشه عبارت است از :
دو هزار میلیارد هر ساله هزینه دانش آموزان اتباع خارجی میشه. علاوه بر خدمات اموزشی زمانی که دانش اموز وارد مدرسه میشود سنجش دانش آموز رو انجام میدیم و یک سری تست های آموزشی و تشخیصی داریم که اگر مشکلاتی داشته باشند به مراجع تخصصی ارجاع بدیم تمام این مراحل در بالا ترین سطح کیفیت انجام میشود و خدماتی که به دانش آموزان ایرانی داده میشه به دانش آموزان خارجی هم داده میشه و همچنین دوره های اموزشی برای خانواده های خارجی و همچنین اختلافات فرهنگی وجود داره که اموزش و پرورش در برنامه کار خودش قرار داده و هیچ منعی برای دانش اموزانی که مدارک دارند یا خودشان رو به مراکز دولت معرفی کرده اند در هیچ پایه تحصیلی وجود نداره و میتوانند مثل دانش آموزان ایرانی تحصیل کنند .
تا سال 85 مبلغی اخذ میشد اما اون هم اخذ نمیشود این در حالی هست که در کشور های اروپایی و سایر کشور های مهاجرپذیر سیستم ادغام ما رو ندارند در سایر کشور ها رویه ادغام حاکم نیست و آنها کاملا مجزا و در کمپ ها و اردوگاه های جداگانه تحصیل میکنند خب این نشان میدهد که چقدر دید انسانی در اموزش و پرورش ایران وجود داره .
ما در ۱۷ استان که وزارت کشور اعلام کرده است تردد اتباع مجاز است، دانش اموزان اتباع در کنار دانشاموزان ایرانی اموزش میبینند. در ۹ استان بیشترین تراکم اتباع رو داریم: استان تهران بیشترین دانشآموز را با ۱۶۱۷۸۰ نفر دارد. خراسان رضوی . فارس. قم . البرز . کرمان . سیستان و بلوچستان و یزد استانهایی هستند که به ترتیب میزبان بیشترین تعداد دانآموزان مهاجر هستند.
تعداد کل دانشآموزان اتباع خارجی مشغول به تحصیل در کشور برابر است با ۴۹۷۶۲۴ دانشآموز. از این تعداد ۲۵۹۹۳۱ نفر پسر و ۲۳۷۶۹۳ نفر دختر هستند.
۴۷۲۵۱۲ نفر از دانشآموزان افغانستانی، ۷۰۲۶ نفر عراقی و ۲۹۰۳ نفر پاکستانی هستند. همانطور که مشاهده میکنید دانشآموزان افغانستانی بیش از ۹۵ درصد دانشآموزان مشغول به تحصیل غیرایرانی را تشکیل میدهند.۲۶۷۲ دانشآموز نیز در مدارس استثنایی با خدمات خاص تحت آموزش هستند.
۱۶۱۰ نفر از دانشآموزان مهاجر در ردهی پیشدبستانی، ۳۳۵۹۶۳ نفر در دور اول و دوم ابتدایی، ۱۰۴۴۵۸ نفر در دور اول متوسطه و ۵۵۵۹۰ دانشآموز در دور دوم متوسطه مشغول به تحصیل هستند.
۱۴۱۲۴۴ نفر با برگهی حمایت تحصیلی در مدارس ثبتنام شدهاند. این افراد کسانی هستند که نه خود و نه خانوادههایشان هیچ مدرک اقامتی نداشتهاند. همانطور که ملاحظه میکنید حدود یک سوم دانشآموزان مهاجر در ایران را اتباع غیرمجاز تشکیل میدهند.
و بد نیست به این نکته اشاره کنم زمانی که من در کشور افغانستان بودم خبرنگاری از من پرسید چرا اتباع افغانستانی در ایران نمیتوانند در مدارس دوره اول و دوم متوسطه ثبتنام کنند؟ و من نمیدانم این مسئله و اخبار نادرست از کجا میاد. ما هیچ مانعی برای ثبت نام نداریم مگر اینکه دانش اموز بخواهد ترک تحصیل کند. در ده دقیقه دوم صحبت های بیشتری خواهم کرد.
چرایی به وجود آمدن مدارس خودگردان
سرکار خانم خاوری:سلام عرض میکنم خدمت دوستان. بنده یک فعال فرهنگی.اموزشی.هنری هستم که یکی از دغدغههای من تحصیل کودکان بازمانده از تحصیل در ایران است. بنده مدیر مدرسه خودگردان هستم با 28 سال کار . اینکه مدارس خودگردان چگونه به وجود آمدهاند برمیگرده به دهه شصت که خود بنده دانشآموز بودم. خیلی این مسائل رو درک نمیکردم و مشکل خاصی برای تحصیل نداشتم. شاید به خاطر اینکه یک مهاجر قانونی بودم و در یک مدرسه رسمی درس میخوندم. اوایل دهه هفتاد بود که دوره متوسطه اول خودم رو به پایان رسونده بودم و با مرکز بهداشتی منطقه همکاری داشتم. ما مسئولیت امارگیری بهداشتی و بازدید از منازل و خانواده ها رو داشتیم و از انجا بود که من متوجه شدم افراد زیادی از این کودکان به دلیل نداشتن مدارک مهاجر مدرسه نمیروند و به همین خاطر تصمیم گرفتم تعدادی از انها رو اموزش بدم.
وقتی کار رو در منزل خودم شروع کردم متوجه شدم تعداد این بچه ها بیشتر از آن چیزی هست که تصور میکردم. البته ناگفته نماند که در سال 71 به همراه دوستان فرهنگی خودم مدرسه خودگردانی رو در قم و در محله ای که مهاجر نشین بود تاسیس کردیم و سال بعد اموزش این کودکان رو در خانه خودم شروع کردم و خیلی استقبال شد. با کمک دوستان و معلمانم و همکاری افراد محله کن که بیشتر ایرانی بودند کار را شروع کردم. برای مدرسه اسم گذاشتیم و برای جدی تر شدن کارمون و دلگرم شدن بچه ها کارنامه هایی رو صادر میکردیم که دستی و خیلی مبتدی بودند.
پیگیر ثبت مدرسه و کسب مجوز فعالیت قانونی برای مدرسه شدیم و در اون زمان متوجه شدیم به این مدارس، مدارس خودگردان گفته میشه.
به نظرم این مدارس هم دستاورد هستند و هم نقطه مهمی هستند که نباید از اون غافل شد و مدارس خودگردان دوش به دوش مدارس دیگه و مثل انها کار میکنند و با همان نظام اموزشی ایران . خدمات مدارس خودگردان از خیلی معضلات اجتماعی جلوگیری میکنه و به نظرم اگر این مدارس وجود نداشتند تعداد بسیار زیادی از دانش اموزان اتباع از تحصیل باز میماندند و معضلاتی برای کشور میزبان ایجاد میکردند .
فعالیت مدارس خودگردان تهدید نیست بلکه به نظرم دستاوردی هست که میتونه حمایت بشه. این مدارس توانسته خیلی از افراد رو با سواد تحویل جامعه بده و وارد مراکز عالی اموزش کنه مثل دانشگاه های ایران و کشور های دیگه.
میشه گفت سرگذشت تمام مدارس خودگردان تا حدودی شبیه هم هستند و تعداد زیادی از این مدارس را داشتیم که تعطیل شدند اما از مرکز امار. اماری داریم که پنجاه عدد از این مدارس فعال هستند و کار میکنند . پانزده مدرسه در تهران و حاشیه های آن فعال هستند و در این مدارس حدود ۷۵۰۰ دانش اموز در هر سال با سواد میشوند.
برای مثال در مدرسه خودمان تا الان بالغ بر ۸۰ هزار دانش اموز داشتیم که در همین مدرسه درس خواندند و فعالیت های دیگه مثل ترویج کتاب خوانی, حمایت های تغذیه ای , پرورش فکری و… . در خودش داشته. اما در این سال ها با بیشتر شدن کودکان اسیب دیده اجتماعی مثل کودکان کار و… . در میان جمعیت مهاجرین باعث آسیب فکری این کودکان شده است. این مدارس زمینه ساز دور ماندن بچه ها از خطرات و اسیب های اجتماعی و فرهنگی هستند و اگر جمع امار این مدارس را در طول این سه دهه نگاه کنیم به امار چشمگیری میرسیم.
در سال 94 که اتفاق نیکی رخ داد برای این کودکان و با فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه کودکان مهاجر غیر قانونی هم میتوانند مثل بچه های دیگر درس بخوانند و این اتفاق رو میشه به عنوان یک انقلاب فرهنگی ازش یاد کرد که هیچ وقت از یاد ها نمیره و وقتی خودم اون خبر رو شنیدم متوجه شدم که میتونم به کار های دیگه مثل مهارت اموزی و درواقع توانمند سازی بچه ها بپردازم. برای همین با بچه ها خداحافظی کردم. اما وقتی سال تحصیلی جدید شروع شد متوجه شدم که همه بچه ها جذب نشدن. با همین اتفاق هنوز موانعی پیش روی این کودکان قرار داره که در وقت دومم انها رو عنوان میکنم.
تبعیض وجود دارد
سرکار خانم خلیلی:سلام عرض میکنم خدمت خانم خاوری و خانم تیموری و دیگر دوستان خیلی خوشحالم که در کنار شما دوستان هستم . من کارشناس روانشناسی بالینی هستم و در دانشگاه الزهرا تحصیل کرده ام بعد از دوره فارغ التحصیلی دنبال این بودم که دانشم رو در اختیار دوستان مهاجر قرار بدم.
زمانی که با انجمن پویش اشنا شدم بچه های افغانستانی که کودکان کار و.. بودند رو دیدم و آنجا به عنوان داوطلب یک عضوی از انجمن شدم و سعی کردم داشته های خودم رو به کار بگیرم. من خودم هم مهاجر هستم به شکل قانونی اما یک سری مشکلاتی بود مثل تبعیض ها .
زمانی هم که از دانشگاه فارغ التحصیل شدم به فکر این بودم که به چه شکل باید کار پیدا کنم و چطور جامعه رو بهتر کنم و این دغدغه ها با من بود تا اینکه وارد انجمن پویش شدم و فکر میکردم بعد از فرمان رهبری همه دانشاموزان در مدارس دولتی درس خواهند خواند. اما متوجه شدم با اینکه این فرمان صادر شده دانش اموز هایی داریم که مشکلات خاص دارند و موفق به ثبت نام در مدارس دولتی نشده اند و اون دانش اموزان سعی میکنن در مدارس خودگردان به تحصیل ادامه بدن. عمده فعالیت من در اونموقع مشاورههای روانشناسی بود که به بچهها میدادیم و همینطور به خانوادهها اما متوجه بودم که بچه ها یک سری مشکلاتی دارند که به خاطرشان در این مدارس ثبت نام میکنن این پیش زمینه ای بود از مطالبی که در ادامه خواهم گفت.
چالشهای وزارت آموزش و پرورش برای تحصیل کودکان مهاجر
سر کار خانم تیموری:سلام دوباره خدمت دوستان و … اینجا جا داره مسائلی رو عنوان کنم. مسائلی که ابهام درشون وجود داره .در هر کشوری دولت وظایف تعیین کننده ای دارد. در جمهوری اسلامی ایران مسائل امنیتی و ورود و خروج اتباع خارجی وجود داره و اموزش و پرورش ایران صرفا مسئولیت اموزش رو بر عهده داره. فرمان مقام معظم رهبری در این مورد بوده که دانش اموزی نباشه که به دلیل نداشتن اوراق دولتی از درس باز بمونه و وزارت کشور اعلام کرد است که هر ساله علاوه بر کسانی که اوراق هویتی دارند دانش اموزانی که موانع تحصیل رو دارند به وزارت کشور مراجعه کنند و برگه هدایت تحصیلی بگیرن و این دانش اموزان میتونن ثبت نام بشن و دانش اموزانی که ثبت نام نمیشن فقط به این خاطر هستش که برگه هدایت تحصیلی ندارن.
وزارت کشور هم دلایلی برای این موضوع دارد که به اشخاصی برگه هدایت تحصیلی نمیدهد. اما اینجا یک سوال بزرگ وجود دارد چرا کسانی از این افراد مراجعه نمیکنند به وزارت کشور تا برگه هدایت تحصیلی بگیرند و سوال دوم اینکه کسانی که برگه هدایت تحصیلی دارند چرا به مدارس جهت ثبت نام مراجعه نمیکنند؟ این سوال بسیار مهم است.
بعد از اون فرمان تاریخی ما فکر میکردیم دیگه مشکلی برای ثبت نام وجود نداشته باشه اما اما کسانی که مراجعه نمیکنند دلیلشان این است که اکثر دانش اموزان و خانواده دانش اموزان از اقشار کم برخوردار جامعه هستند که شاید حتی غذای کافی نداشته باشند و باید خدمات بیشتری بهشون داده بشه تا بتونند تحصیل کنند.
مسئله دیگر کودکان کار هستند که به درس جذب نمیشوند و تمایل دارند که کار کنند.
مسئله دیگر این است که بعضی از این دانش اموزان گویش و زبان دیگری دارند و ما برای تمام اولیای خارجی و ایرانی کلاس های چند فرهنگی و دانش افزایی میگذاریم . معاونت سلامت ما طبق اماری که دادند بودجه بیشتر از آنکه به بچه ها پرداخته بشه صرف کودکان افغانستانی حاشیه شهر ها میکنه. کودکانی که زمانی که وارد کشور شدن واکسینه نشدن واکسن هایی که بچه های ما در زمان کودکی زدن.
یک مسئله دیگه ای هست که داریم سازمان های حامی کودکان و .. فکر میکنن که چقدر جامعه جهانی به ما کمک میکنه . من از همینجا اعلام میکنم کمک هایی که جامعه جهانی به این کودکان اهدا میکنه قابل مقایسه با استاندارد های جهانی نیست و دینشان را به مهاجران مقیم ایران به طور کامل ادا نکردن .شما فکر کنید هر سال اینها کمک ناچیزی در بحث تحصیل به ما میکنن ولی سالانه ما چقدر هزینه میکنیم برای این دانش اموزان. هزینه های خدماتی که اصلا شمارش نمیشه و اون هزینه هایی که شمارش میشه مشکلات ماست که باهاشون مواجه میشیم.
یکی از مشکلاتی که اخیرا باهاش روبرو شدیم آموزش مجازی است تقریبا از سوم تیر ماه بود که مدارس به طور ناخواسته تعطیل شدن و ما کلی کار انجام دادیم مثل فرستادن معلم یار بسیج مردمی و… و سعی کردیم دانش اموزی نباشه که از فرایند تحصیل دور باشه و برگشتیم به پلتفرم شاد اما چه اتفاقی افتاد؟متوجه شدیم تعداد زیادی از دانش اموز های مناطق کم برخوردار که دانش اموزای خارجی که مربوط به ما میشوند ابزاری ندارند که به این شبکه متصل بشوند و از اموزش آنلاین استفاده کنن. برای همین ما بسته اموزشی و معلم فرستادیم که از طرق مختلف با اونها ارتباط بگیریم حتی از خیرین و جاهای دیگه کمک گرفتیم تا بتونیم تبلت هوشمند تهیه کنیم. اما هیچ کس کاری نکرد. خیلی خیلی کم به صورت نمایشی به چند نفر دانش اموز تبلت دادند که اصلا کافی نبود .
ما باید با جامعه دانش اموز چه کنیم؟ و ضرری که به خاطر کرونا به اموزش و پرورش و دولت رسیده. به هر حال باید به اموزش و پرورش هم حق داد.
در مورد مدارس خودگردان ما چند تا راه گذاشتیم برای مثال خانواده ها بروند و خودشون رو به وزارت کشور معرفی کنند که بیان مدارس ما ثبت نام کنند و مدارس میتونند مجوز فعالیت بگیرند. ما مدارسی هم داریم که مجوز فعالیت دارند اما متاسفانه بعضی از خانواده ها گرایش هایی دارند به سمت اینکه نرند بچه هاشون رو در مدارس عادی ثبت کنند. با اینکه هیچ منعی برای ثبت نام نیست.
معضل بعدی که ما باهاش مواجه هستیم خانواده هایی هستند که به صورت غیرقانونی اقامت دارن و وزارت کشور به تدریج سعی میکنه به اینها برگه هدایت تحصیلی بده اینها خیلی دیر به مدرسه مراجعه میکنند شما فکر کنید اذر ماه شده اما ما هنوز دانش اموز هایی داریم که ثبت نام نکرده اند متاسفانه اینها به این فکر نیستن کار هایشان را موقعی انجام بدن که به موقع وارد مدرسه بشن.
معضل دیگه ای که ما باهاش مواجه هستیم خانواده هایی که جمعیت زیادی دارن و خیلی شاید به درس بچه هاشون اهمیت ندن ما معلمانی داریم از مدارسمان که مدام گله مند این هستند که خانوادهها به تحصیل بچه ها اهمیت نمیدن. مخصوصا خانواده هایی که اقرار میکنند که فقط برای گرفتن اقامت و کار به ایران آمدند و شاید تحصیل بچه ها براشون در درجه دوم قرار بگیره.
من از شما فعالان خواهش میکنم خانواده ها رو تشویق کنید به سیستم اصلی کشور ورود پیدا کنن تا دچار این مشکلات نشن و دولت هم مسئولیتی در قبال این دانش اموز ها نداره و ما هم نمیتونیم خدمات دیگه ای بهشون بدیم. برای همین من خواهشم اینه که افراد رو به این سمت سوق بدید.
یک مسئلهای که اموزش و پرورش داره اینه که میخواد زمینه رو برای بازگشت این دانش اموزان فراهم کنه و ما هم هر کمکی از دستمون بر بیاد انجام میدهیم .
صحبت هایم را طولانی نمیکنم و ترجیح میدهم بقیه همکار ها صحبت کنن .
مشکلات تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی در ایران
سرکار خانم خاوری:فرمایشات بسیار خوبی خانم دکتر گفتند و ممنونیم از زحماتشون در زمینه جذب دانش اموزان با برگه هدایت تحصیلی. وقتی اون فرمان مقام معظم رهبری رو شنیدیم فکر میکردیم کار مدارس خودگردان تمامه و تمام بچه ها میتونن مثل دانش اموز های ایرانی تحصیل کنند. اما خب وقتی سال تحصیلی شروع شد بچه ها مراجعه میکردن و مسائلی رو عنوان میکردن که نمیتونن جذب مدارس بشن.
یکی از این مشکلات مشکل سنی بچه ها بود که بچه ها خب دانش اموزان بازمانده از تحصیل هستند که سن استاندارد مقطع تحصیلیشون رو ندارن برای مثال یک دانش اموز هشت ساله مراجعه میکنه برای کلاس اول جذب نمیشه. چون انتظار دارن کلاس دوم ثبت نام بشه و این یک مشکل هست و مدارس عنوان میکردند که این بچه ها مشکل سنی دارند.
مشکلات دیگه ای که عنوان میشد در مورد صدور برگه حمایت تحصیلی بود. یکی از اون مسائل زمان کمی بود که برای صدور برگه هدایت تحصیلی در نظر گرفته میشد. من یادمه یک سالی شنیدم در چهار روز این برگه ها صادر میشه و کسایی که احتیاج دارن به این برگه ها، مراجعه کنن و این برگه ها رو دریافت کنن و چهار روز زمان بسیار کمی هست. چون ممکنه خانواده ها مطلع نشن و مسئله دوم اطلاع رسانی بسیار کمی که در این مورد صورت میگیره. زمانی که ما بچه های سال اول را ثبت نام میکردیم من یک خبر شنیدم که ما برای اینکه اطلاع رسانی کنیم از کادرمان درخواست کردیم یک متنی رو بنویسن و خانواده ها رو مطلع کنن که از چه تاریخی بچه ها میتونن برای ثبت نام اقدام کنن و برگه هدایت تحصیلی رو بگیرن و وارد مدارس رسمی بشن و خوشحال بودیم.
وقتی ما اینها رو توزیع کردیم واطلاع رسانی کردیم و اینها مراجعه کردن اول از همه یک ازدحام تو اون چهار روز و به خاطر کمبود زمان پیش آمد. چون بعضی از مناطق تراکم جمعیت مهاجر بالایی رو داشتیم. ما که در غرب تهران هستیم دو عدد مرکز کفالت داریم که به این منطفه نزدیک بود. من شاهد جمعیت بسیار زیادی در این دفاتر کفالت بودم و هرکدام یک مشکلاتی داشتند. برای مثال یکی از این مشکلات این بود که از دانش اموزان کارنامه میخواستند و خیلی از دانش آموزان کارنامه نداشتن و مشکل سنی داشتند و یا مدارکشون ناقص بود. در نهایت این چهار روز تمام میشد و نمیتونستند برگه ها رو بگیرن. گاهی یک روز یا دو روز تمدید میشد اما کفایت نمیکرد. این مشکل دومی بود که ما باهاش مواجه بودیم.
اما یک مشکل دیگری که ما باهاش مواجه بودیم اختلاف زبان مادری هست که این مساله در مدارس رسمی خیلی پر رنگ است .
مساله بعدی کم توجهی به اسیب دیدگی های اجتماعی هست و کودکان کار و مشکل دیگه کمبود مدارس هست و سایر زیرساخت های جذب مدارس.
برای مثال بعضی از بچه ها با برگه هدایت تحصیلی مراجعه میکردند؛ اما ظرفیت تمام شده بود. همانطور که خانم دکتر فرمودند برگه داشتند اما جذب نمیشدند و در امار ممکنه محاسبه بشوند که انها مراجعه نکرده اند.
من حتی از بعضی از این برگه ها کپی گرفتم برای زمانی که لازم شد نشان بدم و بگم بعضی از افراد برگه هدایت تحصیلی داشتند اما ظرفیت برای ثبت نامشون وجود نداشت .
بعضی از دانش اموز ها هم به مدارس محله های دیگه میرفتن. اما مدارس دیگه هم چون دانش اموز در محله شان سکونت نداشت، ثبت نام نمیکردن و دلیلشون این بود که شما ساکن یک محله دیگه هستید و باید در اون محله ثبت نام کنید. درحالی که داخل محله دانش اموز مدرسه با ظرفیت خالی وجود نداشت. این هم یک مشکل دیگه ای بود که دانش اموزانی که برگه هدایت تحصیلی گرفتند جذب نمیشدند.
اما مشکل بعدی مشکلات ملی و اقتصادی مهاجرین ناشی از مهاجرت بود و نداشتن مدارک هویتی کامل و مشخص که باز هم دلیل بر همین ارائه میشه .
مشکل دیگه حمایت نکردن ارگان های حمایتی نسبت به دانش اموزان. ما خیلی دوست داشتیم در اون ایامی که کار میکردیم آموزش و پرورش یا ارگان های مربوط یک نظارتی رو می داشتند که این اتفاق نیفتاد.
مشکل بعدی سختی ها برای گرفتن مجوز فعالیت مدارس خودگردان است همونطور که عرض کردم از سال 71 تا 85 یک سری سخت گیری هایی وجود داشت و خب طبیعی بود و در سال 86 یادم هست که هنوز هم اون مکاتبات هست که ما جزو اولین مدارس بودیم که درخواست صدور مجوز دادیم و درست راهنمایی نمیشدیم و خودمون هم شاید بلد نبودیم. به ارگان های مختلف مراجعه کردیم. اما هرجایی میرفتیم پرونده سازی میکردیم مدارک مورد نظر رو میبردیم باز هم به ما میگفتند باید به فلان قسمت مراجعه کنید و من یادم هست که داخل سه ارگان مختلف مدارکی که درخواست کرده بودند رو ارائه میدادم؛
اما همچنان منتظر تشکیل کمسیون و نظر کمیسیون بودیم که اعلام کنند که ایا مجوز فعالیت به ما داده میشه یا نه. چون به هر حال احترام قائل هستیم به قانون حاکم و دوست داشتیم این کار ها قانونی باشه و خود اموزش و پرورش و هم نهاد های مربوطه بتوانند از ما حمایت کنند یا نظارت کنند به خاطر کیفیت کارمون و شرایط سختی که برای مجوز هست و عدم همکاری اموزش و پرورش و ارگان های مربوطه با فعالان فرهنگی و اموزشی و مدارس خودگردان.
من یادم هست که هشت سال پیش کارنامه های ما رو آموزش پرورش منطقه تایید میکرد و دانش اموزانی که مشکل سنی نداشتن میتونستن در مدارس رسمی ادامه تحصیل بدن یک جور هایی ما وظیفه خودمون دانسته بودیم بچه هایی که مشکل سنی داشتن در دوازده ماه به شکل فشرده دو کلاس بهشون درس بدیم تا مشکل سنیشون جبران بشه و بتونن در مدارس رسمی ادامه تحصیل بدن.
مشکل بعدی محدودیت هایی بود که برای سواد اموزی به مهاجران بزرگسال وجود دارد. که اون رو هم دلیلش رو نبود زیرساخت های حمایتی میبینم. اینها تعدادی از مشکلات بود که به ذهنم رسید اگر در این زمینه سوالی باشه جواب میدم.
چالشهای دانشآموزان افغانستانی در مدارس ایران
سرکار خانم خلیلی :خیلی ممنون از خانم دکتر تیموری و خاوری اما در مورد سوالی که سر کار خانم تیموری فرمودند چرا خانواده های افغانی نمیرن برگه هدایت تحصیلی بگیرند من با خانواده هایی که صحبت کردم میگفتند ما اقدام میکنیم اما برگه به ما داده نمیشه و فقط میگن اگر برگه از سالای قبل دارید میتونیم تمدید کنیم. تحصیل کودکان مهاجر
حالا در انجمن پویش و مدارس خودگردان بچه هایی رو ثبت نام میکنیم که نتونستن وارد مدارس رسمی بشن . به طور معمول زمان شروع به کار مدارس خودگردان و کودکان بازمانده از تحصیل بعد از مدارس رسمی هست.
من میخوام از یک سری مشکلات مدارس دولتی که بچه های افغانی در اون درس میخونن بگم: اولین چیزی که به ذهنم میرسه بچه ها در مدارس دولتی خیلی تبعیض رو احساس میکنن.
برای مثال در مدارس رسمی اگر بچه های افغان شهریه شون رو پرداخت نکنند ممکن هست از کلاس دورشون کنند و نزارند که به کلاس برن و این حالت روحی بدی رو به بچه ها میده . الان حالا مساله شهریه رفع شده اما مساله دیگر هزینه هایی هست که به عنوان کمک به مدرسه از بچه ها دریافت میشه. در مدارس دولتی این هزینه ها بسیار زیاد هست برای خانواده های افغان و حالا در همین گرفتن کمک مدرسه از بچه ها در مدارس تبعیض بین کودکان افغانستانی و ایرانی وجود داره. به این شکل که برای بچه های ایرانی هزینه پایین تر هست اما برای بچه های افغانی این هزینه بالا تر هستش . به این شکل این هزینه ها برای خانواده های افغانی مشکل ساز میشه و نمیتونند پرداخت کنند.
در انجمن ها و مدارس خودگردان سعی میشه بچه ها بدون هزینه تحصیل کنن و این مسائل باعث میشه که بچه ها از مدارس دولتی بازبمانند و رو بیارند به مدارس خودگردان و حالا مسئله دیگر که وجود داره این هستش که در مدارس دولتی بچه ها در مسابقات درسی . کتاب خونی نمیتونن شرکت کنند. بیشتر هم به خاطر افغان بودنشون هست و اگر هم شرکت کنند از یک سطحی نمیتونند بالا تر برند و اینها خیلی میتونه روی بچه ها تاثیر بزاره و یکجور هایی دلزده شون بکنه از تحصیل.
موضوع دیگه اجرای قوانین خیلی سلیقه ای توسط مدیران و معلمان مدارس اعمال میشه. برای مثال وقتی بچه های افغان برای ثبت نام به مدارس رسمی مراجعه میکنند خیلی با این پاسخ روبرو میشن که بخشنامه نیومده درحالی که بچه های ایرانی خیلی راحت میتونن ثبت نام کنند و زمانی که بعدا هم مراجعه میکنند میگن مدرسه پر شده و جا نداریم و این خانواده ها مجبور میشن به جای دور تری برای ثبت نام بچه هاشون بروند.
چیز دیگه ای که به ذهنم میرسه اینه که تو مقطع های بالا تر که بچه ها میخوان انتخاب رشته کنند با این مشکل روبرو میشوند که بعضی از رشته ها رو نمیتونن ثبت نام کنن به خصوص رشته های فنی حرفه ای و کارودانش و معمولا چون مراجعه برای این رشته ها زیاد هست بچه ها نمیتونن ثبت نام کنن همین موضوعاتی بود که میخواستم بگم و صحبت های من تمام است. تحصیل کودکان مهاجر
پرسش و پاسخ مخاطبان :
سوال اول:
سوال: از خانم دکتر تیموری که پرسیدن جمعیت دانش اموزان افغانستانی قبل از فرمان رهبر چقدر بوده ؟
پاسخ: بعد از اون فرمان ما رشد 36 درصدی داشتیم در جمعیت دانش اموزان و عدد دقیق رو الان خاطرم نیست اما بعد از اون فرمان رشد 36 درصدی داشتیم در جذب دانش اموزان.
سوال دوم:
از خانم خاوری یا خلیلی پرسیدن که معلمان مدارس خودگردان از کجا تامین میشن؟
خانم خلیلی: بیشتر این معلمان داوطلب هستند. دانشجویانی که علاقه مند هستند به این بچه ها درس بدند و با مدارس خودگردان همکاری کنند .
خانم خاوری: بنده هم با خانم خلیلی هم نظر هستم چون بیشتر مدرسان ما هم دوستان داوطلب و تحصیل کرده ایرانی هستند که داوطلبانه کمک میکنند. یک سوم معلمان هم از خود اتباع هستند و از جنس خود بچه ها هستند که با عشق به این کار اومدن. تحصیل کودکان مهاجر
سوال سوم:
آیا تمام این مدارس خودگردان رسمیت دارند؟
خانم خاوری:یکی از مسائلی که عنوان شد سخت گیری در صدور مجوز برای مدارس خودگردان بود که عنوان کردم و از اولین افرادی بودم که برای گرفتن مجوز اقدام کردم و مراحل خیلی پیچیده ای رو هم گذروندم و بالاخره هم دریافت کردیم. اما مجوز طولانی مدت که همیشگی باشه رو موفق به دریافتش نشدیم.
قانون گرفتن مجوز مدارس خودگردان این هستش که موسس حتما باید ایرانی باشه با شرایطی که تعریف شده. ما الان در حدود سه سال هستش که به هر دری زدیم و خیلی جا ها رفتیم. اما فکر میکنم شرایطی که وجود داره یک مقدار سخت گیرانه است. بعضی اوقات هم تلاش میکنیم و به یک جایی میرسیم. اما ناگهانی قانون عوض میشه و مجدد دوباره این مراحل رو طی میکنیم. گاهی اوقات ما دو سوم کار رو انجام دادیم. اما میفهمیم نامه ما در یک اداره گم شده و به همین خاطر خیلی وقت ها این کار روبه صورت دستی انجام میدیم و این خیلی خوشایند نیست و اعتراض میکنند که چرا نامه ها رو خودتون به شکل دستی میارین .
خانم تیموری: توضیح در مورد مجوز ها : مرکز امور بین الملل سه معاونت داره و یکی از معاونت ها معاونت امور مدارس هست. اخذ مجوز برای مدرسه به هر شکل به این حوزه مربوط میشه و در حال حاضر سیزده مدرسه داریم که مجوز قانونی دارن.
تا زمانی که مدارس مجوز قانونی رو دریافت نکنند از سوی اموزش و پرورش به رسمیت شناخته نمیشند و هیچ خدماتی رو دریافت نمیکنند. مجوز ها هر ساله یک مقدار سخت گیری بیشتری برای گرفتنشون اعمال میشه. اما یک شاخصه هایی دارند مثل اینکه موسس باید حتما ایرانی باشه و خب تایید صلاحیت این افراد زمان میبره. همچنان مرکز ما آماده انجام خدمات هست و میتونن مراجعه کنن و مشاوره بگیرن و اطلاعات لازم در سایت ما هم موجوده. اما من فکر نمیکنم اگر موسسان شرایط لازم رو داشته باشن منعی برای گرفتن مجوز وجود داشته باشه.
یک موردی که من فراموش کرده بودم که بگم بعضی از خانواده ها کارت هدایت تحصیلی میگرن اما چون اقامتشون برای شهر دیگری هست مراجعه میکنن نمیتونن ثبت نام کنن. مثلا اقامتشون سمنان هست میخوان تهران ثبت نام کنند که همچین چیزی غیر ممکن هس.ت اما اگر کسی مراجعه کرد به مدرسه محل اقامتش و کارت هدایت تحصیلی داشت و ثبت نام نکردند حتما با مرکز ما تماس بگیرند تا براشون پیگیری کنیم. ما در ۱۷ استان رابط داریم و هر موقعی تماس بگیرید ما رسیدگی میکنیم و حمایت از دانش آموزان اتباع رو وظیفه خودمون میدونیم .
سوال چهارم
سوال: آیا در استانهای افغانستانی ممنوع مثل سیستان و بلوچستان که با این حال دانش اموزان افغانی در اون وجود داره هم رابط دارید؟
خانم تیموری: بله و فعال هم هستند و به تازگی خودم هم از اونجا بازدید کردم و ما مدرسه هم در اونجا میسازیم. بعضی از استان ها هستند که تردد افغانی ها هم در اونها مجاز نیست اما افغانی هایی داریم که اونجا اسکان دارند و مساله این هست که اونجا تراکم جمعیت اتباع کمه و مدارس هم از مدارس کم برخوردار هستند . و هر ساله هم سعی میکنیم مدارس در اونجا رو نوسازی کنیم .
سوال پنجم :
درباره رابط هایی که صحبت کردید شیوه دسترسی به این رابط ها چطور هستش؟
خانم تیموری: ممنونم از سوالی که پرسیدید چون خیلی مهم هست که اتباع اگر مشکلی دارند بتونن در استان خودشون مشکل رو حل کنند. رابط هایی که ما معرفی کردیم پست سازمانی اتباع ندارند. به عنوان مثال اکثرا رییس بنیاد پژوهش و چیز هایی دیگر رو دارند. با این حال کار اتباع رو انجام میدن. کسانی که مشکل دارن و میخوان با رابطین ارتباط بگیرن به ریاست کل استان ها مراجعه کنن و اگر بپرسن رابط اتباع رو بهشون معرفی میکنن و ما اسامی رو در سایت هم قرار میدیم.
سوال ششم
ایا امکان رشد و پیشرفت علمی و شغلی بعد از دوران مدرسه برای کودکان مهاجر وجود داره یا نه؟
خانم تیموری: سیاست ما بازگشت این عزیزان به وطن خودشون هست و به هیچ عنوان قصد نداریم دانش اموزان و خانواده ها رو برای کشور خودمون نگه داریم و فقط داریم گذار اینها رو راحت تر میکنیم و زمانی که به اینها پیشرفت شغلی بدیم داریم زمینه ماندگاریشون رو فراهم میکنیم. تا دیپلم این عزیزان مهمان اموزش و پرورش هستن اما بعد از اون و وضعیت اشتغالشون بعد از دانشگاه به عهده وزارت خانه های دیگه هست.
سوال هفتم:
چرا اگر سیاست بر رفتنه مدارس رو به صورت کامل جدا نمیکنن و کتاب های متناسب با بچه های افغان تنظیم نمیکنند و ایا از فرهنگ و جغرافیای افغانستان چیزی بهشون تدریس میشه؟
خانم تیموری: یک نظام بین المللی وجود داره که میتونن با اون درس بخونن و به وطن خودشون برگردن. اما بهتره به این هم اشاره کرد 95 درصد از اتباع افغانستانی هستن و زبان و فرهنگ ما با اونها یکسان هست. شاید اگر اتباع اروپایی بودند کتاب ها هم عوض میشدند و ما برای این ادغام کردیم چون دانش اموزان افغانی بتونن به شکل برابر و مثل دانش آموزان ایرانی درس بخونن. تحصیل کودکان مهاجر
سوال هشتم:
ما در اینده با بحران جمعیت مواجه خواهیم شد و رشد جمعیت به زیر دو درصد اومده و کسانی که دوازده سال هزینه های تحصیلشون داده میشه چرا برن در کشور دیگری وقتی با فرهنگ ما تربیت شدن؟
خانم تیموری: ما خودمون هم این مسئله رو مطرح کردیم که وقتی دانش اموزی دوازده سال در ایران درس بخونه و زمینه برای برگشتشون اماده نباشه میرن به کشور های اروپایی و کشور های اروپایی هم یک دانش اموز کامل رو تحویل میگیرند اما این مسئله چون به آموزش و پرورش ارتباطی نداره اجازه بدید که واردش نشم.
سوال نهم:
در مورد افراد مادر ایرانی چه اتفاقی میفته چون یک مورد هست تا سن پانزده سالگی به عنوان یک افغان تحصیل کرده و الان شناسنامه گرفته ؟ تحصیل کودکان مهاجر
خانم تیموری: برای افراد مادر ایرانی یک قانون خیلی خوبی هست که میتونن مدارکشون رو تطبیق بدن و کاراشون انجام میشه و اگر مشکلی پیش اومد به وزارت کشور مراجعه کنند. تحصیل کودکان مهاجر
سوال دهم :
چه درصدی از هزینه تحصیل کودکان مهاجر رو نهاد های بین المللی پرداخت میکنن؟
خانم تیموری: کمتر از یک درصد خدماتی رو که داریم به این دانش اموزان میدیم رو نهاد های بین المللی پرداخت میکنن اون هم خیلی خیلی ناچیز هست. تحصیل کودکان مهاجر
سوال یازدهم:
ایا گزارش های بین المللی برای این اقداماتی که این چند سال توسط ایران انجام شده منتشر میشه؟
خانم تیموری: بعضی از خبرگزای ها درایران دفتر رسمی دارند و منتشر میکنند اما این عدم اطلاع رسانی در سال های قبل یکی از ضعف های اموزش و پرورش بوده. تحصیل کودکان مهاجر
جمع بندی:
سرکار خانم خلیلی:من در مورد مشکلاتی صحبت کردم که دانش اموزان اتباع ممکنه در مدارس دولتی داشته باشن مثل کمک های مردمی که مدارس دریافت میکنند و اجازه نداشتن بچه های افغانی برای شرکت در فعالیت های فرهنگی مدارس و مسائل دیگه هم پیرامون همین مساله بود مثل انتخاب رشته و… تشکر میکنم از برگزارکنندگان این نشست. تحصیل کودکان مهاجر
سرکار خانم خاوری: به نظر من در اموزش کودکان مهاجر در ایران لزوم بازنگری در قوانین مربوطه در مورد اخذ مجوز برای مدارس خودگردان و تقویت زیرساخت ها و پیش گرفتن هدف های طولانی مدت باید انجام بشه و از تمام کسانی که به نحوی ما رو کمک کردند تشکر میکنم.
سرکار خانم تیموری: من اول خسته نباشید عرض کنم و مختصری از عرایضم رو بگم. چهارصدو نود و هفت هزار نفر دانش اموز اتباع خاجی در ایران حضور دارند که عمدتا افغانستانی هستند و یک سوم آنها غیرمجاز شناسایی شدند و با کارت حمایت تحصیلی ثبت نام کردند. از جمله مشکلاتی که داشتیم فقر و محدودیت بود. کودکان کار یکی از مسائل ما بود. خانواده ها شاید خیلی نگران اونها نباشن چون دغدغه های دیگه ای دارند و مشکلاتی مثل دو زبانه بودن و حاشیه نشینی این افراد رو در مدارس داریم. چه بسا در مناطق حاشیه ای هم بیشتر بشه و کلاس ها دیگه گنجایش دانش اموز های جدید رو نداشته باشند.
عدم مراجعه زود هنگام این دانش اموزان، جابه جایی اتباع و یک موردی که من فراموش کردم بگم کسانی که با پاسپورت سیاحتی وارد میشن و میمونند و کسانی که کارت هدایت تحصیلی دارند و مراجعه نکردند اینها خب به شغل های کاذب رو میارند و وقتی خبرنگاری از اینها سوال میپرسه چرا اینکار رو میکنین میگن امکان تحصیل نداشتیم. از خیرین هم خواهش میکنیم کمک کنند تا بتونیم خدمات بهتری بدیم و همچنین از تمام کسانی که این رویداد رو پیگیری کردن تشکر میکنم.
تحصیل کودکان مهاجر تحصیل کودکان مهاجر
دانلود ویدیوی معرفی برگزیدگان مرحله دوم جایز ملی سیاستگذاری در اینجا