تصوير منفی مهاجران در رسانه های ايران

بررسی تصوير منفی مهاجران در رسانه های ايران: شناخت بسیاری از مسائل برای مردم فقط از دریچه رسانهها ممکن است. تجربیات آدمها موردی و محدود است. رسانهها به دلیل کانون خبرها و اتفاقات بودن، مرجع قضاوت و تصمیمگیریهای کلی مردم هستند. شناخت عموم مردم ایران از مهاجران افغانستانی نیز در همین راستا بوده است: از طریق روزنامهها و تلویزیون.
اما رسانهها راویان بیکموکاست واقعیتهای موجود نیستند. آنها تنها به «بازنمایی» کلاژگونه واقعیتها میپردازند. گاه تصویرهایی مستقل از خود واقعیت را ارایه میدهند. بازنمایی، نمایش واقعیت نیست، بلکه واقعیتی است که توسط یک رسانه تولید میشود.
نمایش کلاژگونه و گاه متضاد از واقعیت رسانهها بسیاری از پژوهشگران و محققان مطالعات فرهنگی را به موضوع بازنمایی رسانهای علاقهمند میکند. در این نوشته به دو تحقیق دانشگاهی درباره تصویرسازیهای مطبوعات ایرانی از مهاجران افغانستانی در ٤٠سال حضور این مهاجران در کشور ایران میپردازیم.
سه دهه اخبار مربوط به افغانستان در سه روزنامه باسابقه: اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی
آقای «علی یاور اکبری» در پایاننامه دکترای رشته علوم ارتباطات به «بازتاب افغانستان در مطبوعات ایران و تحلیل محتوای روزنامههای اطلاعات، کیهان و جمهوری اسلامی در فاصله زمانی ١٣٥٨ تا ١٣٨٨ پیرامون این موضوع» پرداخت. استاد راهنمای او در این پایاننامه «سیدمحمد مهدیزاده» بود.
علی یاور اکبری نتایج این پایاننامه را که بهصورت مقاله در فصلنامه علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی نیز منتشر کرد، بسیار جالب بود. سهروزنامه باسابقه ایران از نظر میزان مطالب مربوط به افغانستان با هم تفاوتی نداشتند. اصلیترین ژانر پرداختن به افغانستان و مهاجران در ایران از نوع خبر بوده: خبرهای تکمیلی، خبرهای کوتاه، خبرهای تلفیقی و خلاصه خبر. اما کدام موضوعات بیشترین تکرار و تاکید را در سه دهه پوشش خبری مهاجران و کشور افغانستان داشتند؟
یافتههای پژوهش اکبری و مهدیزاده بیانگر این بود که «امور نظامي و جنگ»، «روابط خارجي»، «امور سياسي حكومت محلي»، «حقوق بشر و امور پناهندگان» و «امور قضائي و جرم» اصلیترین موضوعات محتوایی اخبار بودند. به عبارتی عمدهترین تصویرهایی که رسانهها در این سه دهه از افغانستان و مهاجران افغانستانی ساختند، جنگ و امور نظامی بوده است.
تصوير منفی مهاجران در رسانه های ايران
فقط ٨درصد محتواها در طول سه دهه مربوط به مهاجران ساکن ایران بود. اگر به موضوعات محتواها در این سه دهه نگاه کنیم، میفهمیم موضوعاتی که مربوط به مهاجران ساکن ایران بوده و در این سه روزنامه بازتاب داشته «حقوق بشر و امور پناهندگان» و «امور قضائی و جرم» بوده است. پوششهای خبری مربوط به هویت مشترک ایران و افغانستان و موضوعات فرهنگی، هنری، امور مذهبی، پزشکی و بهداشت مهاجران محلی از اعراب نداشت. این درحالی است که در اواخر دهه ٦٠ و اوایل دهه ٧٠ جمعیت مهاجران افغانستانی حاضر در ایران به ٤,٥میلیون نفر هم رسید. تنها خبری که در مورد این ٤.٥میلیون نفر منتشر میشد، حقوق بشر، امور قضائی و جرم و جنایت بود.
نکته مهم دیگر در نتایج این پژوهش سیر صعودی اهمیت و اولویت اخبار مربوط به «امور قضائی و جرم» و «حقوق بشر و امور پناهندگان» در سه دهه موردمطالعه است. در دهه نخست مجموع اخبار با موضوع جرم ٢١درصد، در دهه دوم ٢٨درصد و در دهه سوم ٥٣درصد اخبار در مورد افغانستان و مهاجران افغانستانی را تشکیل میداد. وقتی حجم اخبار مربوط به جرم و جنایت در این سه روزنامه شاخص ایران را میبینیم، متوجه میشویم که چرا مردمان ایران تصویری منفی از مهاجران دارند. نیمی از اخبار در مورد یک اقلیت قومی در یک کشور مربوط به جرم و جنایت آنها بود. آن هم اقلیت مهاجران حاضر در ایران که هیچ توان و امکانی برای دفاع در مقابل رسانهها نداشت و فقط نظارهگر ظلم بیامان رسانهها علیه خودش بود.
تصوير منفی مهاجران در رسانه های ايران چپ و راست ندارد
«فرشته ساکی» با راهنمایی «مصطفی حسرتی» و «عامر قیطوری» در دانشگاه رازی کرمانشاه به «بررسی تصویر مهاجران افغانستانی در مطبوعات ایران از دیدگاه تحلیل گفتمان انتقادی» پرداخت. او در پایاننامه خودش سراغ دو روزنامه معروف جناح چپ و راست رفت و عناوین و متون دو روزنامه اعتماد و کیهان را در یک دوره سهساله (٨٧-٨٥) درخصوص مهاجران افغانستانی ساکن ایران و نحوه تصویرسازی این دو روزنامه از این گروه اقلیت را از دیدگاه تحلیل کلام انتقادی بررسی کرد. سوال پژوهش او تأثیر بکارگیری واژهها و ساختارهای نحوی خاص در شکلدهی نگرشی خاص نسبت به مهاجران افغانستانی ساکن در ایران بود.
از مجموع تحلیلهای صورت گرفته بر این دو روزنامه، این نتیجه به دست آمد که تصویر هر دو روزنامه اعتماد و کیهان از مهاجران افغانستانی حاضر در ایران تصویری منفی است. واژهها و ساختارهای نحوی مورد استفاده در این دو روزنامه تصادفی نبوده و کاملا هدفمند و در راستای انتقال نگرشی نامطلوب نسبت به اقلیت مهاجران افغانستانی در نزد مخاطب ایرانی بوده است.
نتیجهگیری
مطبوعات ایرانی در طول چند دهه اخیر به پذیرش مهاجران افغانستانی در جامعه ایران کمکی نکردند. تصوير منفی مهاجران در رسانه های ايران بر نظرات منفی نسبت به مهاجران تأثیر گذاشته است. این نظرات منفی وابسته به دیدگاههای سیاسی روزنامهها نیست. روزنامههای چپ و راست در تمام این سالها رویهای واحد داشتهاند. آنها با پوششهای خبری جانبدارانه تصویری منفی و غیرانسانی از مهاجران افغانستانی ساختند. تنها در عصر اینترنت و شبکههای مجازی میتوان کمی امیدوار بود با روایت چندصدایی واقعیتهای موجود این تصویر بهبود پیدا کند.