در آرزوی برابری: نمایشگاه کتاب و دانشجویان خارجی
نمایشگاه کتاب و دانشجویان خارجی در ایران: ارديبهشت که از راه برسد، منتظر نمايشگاه کتاب هستم. قديمترها در پارکوي، چند سالي هم در مصلي و دو سال بود که در شهر آفتاب برگزار ميشد و امسال، دوباره در مصلی!
وارد سايت نمايشگاه کتاب ميشوم. شمارهگر سايت، نشان ميدهد 9روز به شروع يکي از بزرگترين رويدادهاي فرهنگي کشور مانده است. سمت چپ سايت، بر بينالملليبودن سي و يکمين نمايشگاه کتاب تهران تأکيد کرده. 26 کشور قرار است در اين نمايشگاه حضور داشته باشند و صربستان هم میهمان ويژه نمايشگاه تهران است. همه چيز در سايت منظم است؛ ساعت بازديد، راهنماي بازديدکنندگان، خدمات رفاهي، مسيرهاي دسترسي و نقشه نمايشگاه. شعار امسال نمايشگاه را گذاشته اند: «نه به کتاب نخواندن»؛ خيلي هم خوب!
نمایشگاه کتاب و دانشجویان خارجی
وارد صفحه «سامانه خريد بن کتاب» ميشوم. کمکي براي دانشجويان تا بتوانند کتاب بخرند و حمايتي هم براي صنعت نشر. مبلغ موجود در کارتها صدهزار تومان است که 40 هزار تومان آن را معاونت فرهنگي وزارت ارشاد به عنوان يارانه خريد کتاب ميدهد.به محض ورود به اين صفحه، جمله قرمز رنگ بالاي سايت، توجه من را جلب ميکند: «بن کتاب صرفا جهت استفاده دانشجويان ايراني است. به اتباع و مهاجرين خارجي تعلق نميگيرد».
تعجب ميکنم از اين همه کژسليقگي. کنجکاو ميشوم تا بدانم قصه از چه قرار است و وارد کانال تلگرام اين سامانه ميشوم. باز هم اين خبر را ميبينم؛ بدون هيچ توضيح اضافهاي و شرح دليلي. بيشتر که تحقيق ميکنم متوجه ميشوم پارسال، اوضاع بدتر بوده! از دانشجويان خارجي ثبتنام شده، پول هم گرفته شده اما هيچگاه کارت خريد براي آنها صادر نشده و بعد از چند وقت، براي برگشت مبلغ واريزي، اطلاع دادهاند.
جنبههای عدم اعطای بن کتاب به دانشجویان خارجی در نمایشگاه کتاب تهران
اين اتفاق ناراحتکننده را از چندين جهت ميتوان بررسي كرد:
تبعیض به بهانهی رقمی ناچیز
يک. طبق آمارهاي منتشره، تعداد دانشجويان خارجي کشور 25 هزار نفر است. فرض کنيم 20 درصد اين افراد، تمايل داشتند از اين يارانه 40 هزار توماني (هزينه يک يا دو کتاب) استفاده کنند. هزينههاي اين يارانه، حدود 200 ميليون تومان ميشود. آيا اين مبلغ آنقدر چشمگیر است که نياز به اتخاذ سياست تبعيضي و توهينآميز را در نمايشگاه بينالمللي کتاب توجيه ميکند؟
تناقض
دو. عمده اتباع خارجي در دانشگاههاي کشور، شهريه دانشگاهي ميپردازند و به اندازه دانشجويان دوره شبانه، هزينه ميدهند. حتي اگر در دوره روزانه قبول شده باشند، يعني ما يک بار هزينه مهاجربودنش را دريافت کردهايم اما بازهم اجازه يکسانبودن را به آنها نميدهيم. يک بار گفتيم، چون تبعه خارجي هستي بايد شهريه بدهي و حالا هم ميگوييم چون دانشجوي مهاجر هستي، نميتواني از خدمات عمومي دانشجويان در ايران استفاده کني.
وضعیت اسفناک زیرساختهای جذب دانشجوی خارجی
سه. وزير علوم در چندين مصاحبه خود اعلام کرده است که يکي از برنامههاي جدي وزارتخانه او افزايش جذب دانشجوي خارجي است. زيرا «جذب دانشجوي خارجي، يک فعاليت فرهنگي است و آنان به عنوان سفيران فرهنگي ايران و عاملان ترويج فرهنگ ايراني عمل خواهند کرد». بااينحال زيرساختهاي قانوني و فرهنگي جذب مهاجر خارجي با اوضاع اسفناکي مواجه است.
قوانين اقامت و تابعيت ايران از قدمت نزديک به صدساله برخوردار است و متناسب با دنياي امروز نيست. در جهان امروز مهاجرت بيش از هر زماني در تاريخ بشريت در کره زمين اتفاق ميافتد و کشورهاي مختلف با ابعاد مختلف مسئله ورود و خروج مهاجران روبهرو هستند.
تبعیض آشکار
چهار. بديهي است که هيچ مهاجري محتاج اين مبلغ اندک -که در بهترين حالت، هزينه خريد يک يا دو کتاب ميشود- نيست. بحث در اين است که اگر دانشجويي نياز به مطالعه کتاب دارد، براي حاکميت چه فرقي دارد که رنگ پوست يا مليتش چه باشد؟ مسئله اين است که اين اتفاقهاي غيرانساني، سبب تحقير قشر نجيب مهاجر در ايران ميشود و نگرشهاي غيرانساني در فضاهاي عمومي را تشديد ميکند.
نسل دومی و سومیهای مهاجر خودشان ایرانیاند!
پنج. بسياري از دانشجويان خارجي دانشگاههاي ايران، نسل دوم و سوم مهاجران افغانستاني هستند که به ايران آمدهاند. آنها در ايران، متولد شدهاند و خانوادههای آنها بيش از چند دهه است که در ايران زندگي ميکنند. بسياري از آنها حتي يک بار هم به افغانستان سفر نکردهاند؛ بااينحال باز به آنها ميگوييم مهاجر و اتباع بيگانه! دو سرزميني که از ديرباز با ريشههاي مشترک، درهمتنيده شدهاند و همچنان در آرزوي همزيستياي انساني بايد انتظار کشيد.
سخن آخر در باب نمایشگاه کتاب و دانشجویان خارجی
نخبگان افغانستاني توانستند در کنکور کارشناسي ارشد سال 1396، 10 رتبه زير صد كسب كنند و با رسانهايشدن موضوع، اين 10 نفر بورسيه وزارت علوم شدند. اتفاقي که بيش از پيش، فقدان برنامهاي مدون براي جذب و حمايت از مهاجران نخبه را يادآوري ميکند. قوانين موجود کشور، نهتنها اجازه جذب مهاجران نخبه را نميدهد بلکه براي رشد علمي اتباع خارجي ساکن ايران هم محدوديتهايي ايجاد کرده است. براي نمونه، همين برخوردهاي سطحي که بيشتر ناشي از کجسليقگي است، اثرات تخريبي در اعتماد جامعه مهاجر دارد.
در زمان نگارش اين يادداشت، خوشبختانه متوجه شدم با پيگيريهای رسانهاي که انجام شد، اين عبارت توهينآميز، از سايت نمايشگاه کتاب حذف شد. اما خوب است اين اتفاق، تلنگري براي اصلاح رويهها و سياستهاي حوزه اقامت و تابعيت ايران باشد. بسياري از اتباع خارجي ساکن ايران، همچنان از فقدان هويت رسمي رنج ميبرند، از خدمات بانکي برخوردار نيستند و بعد از چند دهه اقامت در ايران پسوند «بيگانه»بودن، آنها را رها نميکند.
منتشرشده در روزنامه شرق