تجربه تحصیل در ایران و فرانسه
امیرحسین چیتساززاده: این مصاحبه با دانشجوی لبنانی دکترای مهندسی مکانیک در دانشگاه خواجه نصیر صورت گرفته است. او چهار سال است که در ایران تحصیل میکند و تجربه تحصیل در ایران و فرانسه را دارد.
زمانی که به دانشکده مکانیک دانشگاه خواجه نصیر رسیدم اذان ظهر در حال پخش بود. با او تماس گرفتم. گفت بعد از نماز در خدمت شما خواهم بود. پس از نماز دیدمش و با هم تا دفتر او در دانشکده رفتیم. اتاق کاری مشترک با دانشجوهای ایرانی و کمدی که دو عکس از رهبر ایران در آن قرار داشت پشت سر او بود. فرد بسیار خونگرم و شوخ طبعی بود ولی در عین حال، در چند نوبت از نحوه انتخابهای سیاسی مردم ایران ابراز نارضایتی کرد چه از انتخاب روحانی چه از تصویب برجام. آنچه در ادامه میخوانید روایتی از گفتوگوی من با او در مورد تجربه زندگی در ایران است.
بین ایران و فرانسه ایران را انتخاب کردم
من دانشجوی دکترای مهندسی مکانیک هستم. لیسانس را از لبنان فارغ التحصیل شدم. فوق لیسانس را در فرانسه گذراندم. وقتی من در فرانسه بودم استاد راهنمایم پیشنهاد دادند که در دوره دکترا با دکتر قاسمی کار کنم و بعد از هماهنگی با دکتر قاسمی، ایشان گفتند به خواجه نصیر بیا.
بورسیه من از سوی دولت لبنان در دوره ارشد به سمت فرانسه بود. بعد از دوره ارشد از فرانسه خسته شده بودم و دوست داشتم به سمت یک کشور اسلامی بیایم و انتخاب من در این مسیر ایران بود. کشور من اولا موافق نبود که من به ایران بیایم چون برایم بورسیه به سمت اروپا و آمریکا فراهم بود اما من موافق نبودم و میخواستم بیایم به سمت ایران. البته بگویم در زمان ارشد خودم فرانسه را انتخاب کردم چون بیشتر لبنانیها به فرانسه علاقه دارند و دانشگاه لبنان یک شعبه از دانشگاه فرانسه است. فرانسه از لحاظ علمی و درآمد بسیار عالی و خوب بود اما از لحاظ زندگی و مذهبی سخت بود مثلا دو ساعت طول میکشید تا به قصابی برای خرید گوشت حلال برسید. اما در ایران رسیدن به گوشت حلال دو دقیقه طول میکشد. یا در ایران شیعه یا مذهبی بودن مشکلساز نیست ولی در فرانسه این مشکل است. به طور مثال نماز خوان بودن اینجا راحت است و بینمازها محدودیت دارند.
از لحاظ علمی هم به نظرم فرقی بین ایران و فرانسه نیست. مردم ایران خیلی غر غر میکنند و به کشورشان اعتماد ندارند در حالی که این کشور از بعضی کشورهای اروپایی بهتر است. هم از لحاظ علمی هم از لحاظ اقتصادی. مثلا در ایران مردم میگویند دانشگاه پاریس بهتر از دانشگاه شریف است مردم لبنان هم همینگونه فکر میکنند و میگویند هر چه در کشورهای اروپایی و آمریکایی وجود دارد بهتر از مشابه آن در خاورمیانه یا ایران است.
مصایب تحصیل در ایران
اساتید در اینجا به من میگویند تو اشتباه کردی که به ایران آمدی. به من گفتند اینجا همه مردم میخواهند به خارج کشور بروند. اما من گفتم من اشتباه نکردم و اتفاقا از زندگی در ایران بسیار راضی هستم. یک مشکلی در ایران هست که کار اداری سخت است. مثلا یک برگه برای امضایش یک هفته یا دو هفته طول میکشد. امروز کارمند نیست یا کارمند به مرخصی میرود و کسی جایگزین او نیست که کار را انجام دهد. البته وقتی کارها را از طریق سفارت لبنان و بعد وزارت خارجه پیگیری میکنیم کارها سریعتر پیش میرود اما کار اداری معمولی کند پیش میرود. در لبنان از نظر اداری کارها بسیار سریع انجام میشود. همه تاییدیهها را میشود اینترنتی گرفت و دیگر نیاز به گرفتن امضای حضوری کارمند نیست. مثلا کار اداری را ساعت 12 شب با اینترنت میشود انجام داد و از صحت آن اطمینان داشت.
مشکل دیگر در ایران کار نکردن است. ساعت اداری از ساعت 7:30 شروع میشود تا 5. کارمندان از ساعت 7:30 تا 9 صبحانه میخورند. 9 ساعت چایی است. از 11 تا 12 خسته هستند. ساعت 12 تا 1 ساعت ناهار و نماز است.1 تا 2 باز چایی میخورند. در همه ادارات ایران این شکلی است. عرف ایران اینگونه است که کارمندها کار نمیکنند. مثلا صدور مجوز برای خروج مراجعت در ایران یک هفته تا ده روز طول میکشد در حال که در دنیا بعد از کنترل کردن شماره پاسپورت فرد در فرودگاه اگر مشکلی نداشته باشد به او اجازه خروج میدهند. یکی از مشکلات دیگر زندگی در ایران این است که در ایران با مواردی خلاف گفته های رسمی زیاد مواجه می شوی مثلا 10 سال پیش در رسانهها گفتند ایران داروی ایدز را دارد اما الان میبینیم نسبت ایدز در مردم ایران بالاست و این دو مورد با هم نمیخواند. شاید بعضی از ایرانیها از لبنانیها بیشتر دروغ بگویند و این مساله فرهنگی است. مثلا در ایران با یک نفر ساعت 10 قرار میگذاری آن فرد پیش از رسیدن دایم میگوید 5 دقیقه دیگر میآیم تا نهایتا نیم ساعت یا یک ساعت دیر میآید و بعد میگوید به خاطر ترافیک، دیر آمدم. در واقع افراد به همدیگر احترام نمیگذارند.
اساتید کار خراب کن
یک مشکل دیگر که از اساتید ایران وجود دارد این است که در 20 یا 30 سال گذشته که لبنان در جنگ بود، اساتید ایران میگفتند هر کس در ایران درس بخواند و به لبنان برگردد به لبنان بسیار کمک میشود و این کار تاثیرگذار است. به همین خاطر به دانشجوی لبنانی نمره بیشتر از حقش میدادند تا زودتر فارغ التحصیل شود. این مساله باعث شد که فارغ التحصیلهای ایران به خصوص پزشکان در بین مردم از نظر علمی ضعیف ارزیابی شوند. نکته دیگر این است که در مقایسه یک پزشک فارغ التحصیل در فرانسه و یک پزشک فارغ التحصیل در ایران، آن که در ایران درس خوانده تجربه بیشتری دارد چون مریض بیشتری را در هنگام انترنی ویزیت میکند. از سوی دیگر باید توجه کرد که فارسی بودن متون تحصیلی در ایران و ترجمهای بودن کتابها باعث کاهش سطح علمی فارغ التحصیلان ایران میشود در مقایسه با فارغ التحصیلان فرانسه یا آمریکا.
بیسیاستی در حوزهی دانشجویان بینالمللی
در کل باید بگویم به نظرم ایران برای جذب دانشجویان بینالمللی سیاست مشخصی ندارد. وقتی کار یک کارمند خیلی طول میکشد یعنی سیاست درستی وجود ندارد. در کل جهان برای پذیرش دکترا شما به یک استاد ایمیل میزنی یا میپذیرد یا رد میکند اما در ایران وقتی میخواهی برای دکترا تحصیل کنی اول باید با دانشگاه مکاتبه کنی بعد با گروه مربوطه و بعد با استاد. این شیوه پذیرش در هیچ جای جهان نیست و بسیار سخت است. در ایران برای هر کس یک نوع پذیرش وجود دارد و برای همه رویه واحد وجود ندارد. تصمیمهای گروه در پذیرش دانشجویان خیلی به نظرات شخصی و خلق و خوی فرد تصمیمگیر بستگی دارد.