کارزاری برای سرزمین مادری

سعید هراسانی/ کودکان و زنانی که صدایشان در سپهر سیاستگذاری ایران و در سرزمین مادری شان شنیده نمیشد، با مساعی فراوان جمعی از فعالان مدنی و گوشهای شنوای دولت، صدایشان را به اصحاب قدرت رساندند. اما حالا پس از تصویب مجلس و زمانی که نوبت به تأیید نهایی شورای نگهبان رسیده است، صدای بلند معترضان نسبت به این لایحه، نگاهها را به سمت امنیتی کردن موضوع و بر حضر داشتن از تأیید این مصوبه برده است.
مهمترین اشکالاتی که معترضان بر لایحه اعطای تابعیت از طریق مادر ایرانی وارد میکنند، چیست؟ این یادداشت تلاش میکند پاسخی مناسب به اعتراضات مطرح شده نسبت به لایحه ارائه داده و شهروندان را به قضاوت درباره پیامدهای اجرای این لایحه دعوت کند.
ادغام، بهترین راه برای حذف تهدیدات است
اول: اعطای تابعیت به کودکانی که مادر ایرانی دارند و پدرشان غیرایرانی است، یک تهدید بالقوه برای امنیت ملی خواهد بود. زنجیره استدلال مدعیان این تهدید چیست؟ آنها میگویند اینکه کودکی پدر غیرایرانی داشته باشد، یعنی دارای تابعیت مضاعف است. بنابراین آنها میتوانند برای کشورهایشان جاسوسی کنند، یا اگر کشورهایی که تاکنون آن را از نزدیک ندیدهاند از آنان درخواست کردند، دست به حملات خرابکارانه بزنند. این استدلال چقدر درست است؟
ابتدا به ساکن آنکه این کودکان چه تابعیت ایرانی بگیرند و چه غیرایرانی شناخته شوند، آنان در حال حاضر ساکن ایران هستند! اتفاقاً هیچ هویت شناخته شدهای هم ندارند، یعنی آنان به نام خودشان نمیتوانند حسابی داشته باشند، شناسنامهای ندارند، سربازی نرفتهاند و غیره. آنان جمعیت بیصدایی هستند که هیچ نهاد امنیتی و غیرامنیتیای توان رصد آنان را ندارد! بنابراین اینکه این کودکان شناسنامه ایرانی داشته باشند یا خیر، تفاوت معناداری در وضعیت موجود نخواهد داشت.
از طرف دیگر، مطالعات و تحلیلهای بسیاری درباره شهروندان کشورهای اروپایی که به گروه تروریستی داعش پیوستهاند، نشان میدهد عمده این افراد از گروههایی بودند که در کشور خودشان طرد شده بودند. آنان از طرف جامعه پذیرفته نمیشدند و غیرخودی به حساب میآمدند. اگر اندکی با خود صادق باشیم دلیلی وجود ندارد این کودکان به کشوری که آنان را «آدم» حساب نمیکنند، تعلق و تعهدی داشته باشند. با چنین نگاهی، آنچه این کودکان را به تهدیداتی بالقوه تبدیل میکند، اگر رخ ندهد، آنان را تهدیداتی بالفعل میسازد!
پژوهشهایی که حول محور امنیت ملی و آسیبهای اجتماعی انجام شده است بهصراحت نشان میدهند ادغام بهترین راه برای حذف تهدیدات است. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید چه کسانی امنیت شما را بر هم میزنند! کسانی که از طرف جامعه طرد شدهاند، آموزش ندیدهاند، شغلی بهدست نیاوردهاند، انگ خوردهاند و غیرخودی شناخته شدهاند. این کودکان اگر شناسنامه ایرانی داشته باشند، خود را ایرانی میپندارند. اگر حتی از ارائه یک شناسنامه به آنها دریغ شود، چگونه میتوان انتظار داشت آنان ما را دوست داشته باشند؟ وقتی همسالانشان به مدرسه میروند، اما آنان بدون هیچ دلیلی اجازه نداشته باشند تحصیل کنند؛ وقتی دوستانشان در صورت مریضی به رایگان درمان میشوند، اما این کودکان خردسال باید از درد به خود بپیچند، چگونه میتوان از آنها انتظار داشت ما را دوست داشته باشند؟ به رسمیت نشناختن این کودکان و عدم ادغام آنان در جامعه به معنی آن است که خودمان با چاقو دستمان را ببریم و بگوییم چرا دستمان درد میکند!
از طرف دیگر، چگونه است که تابعیت مضاعف فقط برای کودکانی که مادرشان ایرانی است، تهدید محسوب میشود و اگر کودکی با پدر ایرانی در آمریکا و اسرائیل به دنیا بیاید تهدید محسوب نمیشود؟! جالب آنکه اگر کودکی با پدر ایرانی- انگلیسی و مادری نروژی در خاک آمریکا بهدنیا بیاید، (یعنی تابعیت سه کشور دیگر را داشته باشد) همچنان تهدید محسوب نشده و تابعیت ایران را نیز دارند، اما کودکی با مادر ایرانی و پدری فارسزبان که در خاک ایران زندگی میکند، تهدید امنیتی محسوب میشود؟
عذری بدتر از گناه!
دوم: اعطای تابعیت به فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی در سرزمین مادری موجب افزایش مهاجرتهای تبعه کشورهای همجوار به ایران خواهد شد. این موضوع محل مناقشه فراوان است. فرض کنید شخصی دچار بیماری سرطان شده است، برای بهبود بیماری و از بین بردن سلولهای سرطانی، پزشک معالج پیشنهاد شیمیدرمانی میدهد. شیمی درمانی علاوه بر کشتن سلولهای سرطانی موجب ریختن مو، خشکی پوست، تروم، زخم دهان و غیره نیز میشود، حالا پیشنهاد شما چیست؟ فرد بیمار قید شیمی درمانی را بزند؟ بر اساس پیشبینیها چیزی بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار کودک مادر ایرانی، پدر غیرایرانی در ایران زندگی میکند. این کودکان به چه جرمی و چه بهانهای نباید «هویت» داشته باشند؟ فقط به این دلایل که شاید مهاجران بیشتر شوند؟!
بیایید مثال دیگری را بررسی کنیم. شما میخواهید خودرویی گرانقیمت بخرید، اما با این کار احتمال به سرقت رفتن اتومبیلتان بیشتر خواهد شد، آیا از خرید اتومبیل صرفنظر میکنید؟ یا امنیت اتومبیلتان را بیشتر میکنید؟ سیاست اجتماعی و سیاست مهاجرتی دو چیز مجزا از یکدیگر هستند. نه ما و نه هیچ کسی نمیتواند بهخاطر اینکه مهاجرت را مدیریت کند از حقوق ذاتی و بدیهی انسانها جلوگیری کند. آیندگان ما را قضاوت خواهند کرد که برای جلوگیری از ورود مهاجران به کشور حق بدیهی دیگرانی که هیچ نقشی را در این میان ندارند، از آنان صلب کردهایم.
البته فارغ از تمام این مباحث، آیا شهروندان این سرزمین حق انتخاب همسر خود را ندارند؟ یعنی فقط مردان میتوانند تصمیم بگیرند با چه کسی باید ازدواج کنند و زنان شایستگی لازم برای انتخاب همسر خود را ندارند؟ در اکثر کشورهای دنیا ازدواج با شهروندانشان منجر به دریافت تابعیت یا مجوز اقامت در آن کشور خواهد شد. با این حال، عدهای از معترضان به این لایحه استدلال میکنند که زنان ایران با آزادی کامل همسر خود را انتخاب نمیکنند، آنان به دلایل مختلفی از جمله فقر مجبور به ازدواج به اتباع خارجی خواهند شد. آیا این عذری بدتر از گناه نیست؟! شهروندان و زنانی در این سرزمین هستند که بهخاطر فقر و بدبختی تن به ازدواج اجباری با دیگران میدهند و تنها هنر ما ممانعت است؟! حال فرض بگیریم چنین سیاستی جواب بدهد و آن زنان ازدواج نکنند، آیا از فقر خارج میشوند؟ یا قرار است تا آخر عمر امکان ازدواج نداشته باشند؟ یا قرار است با شخصی بیچارهتر از خود که صرفاً شناسنامه ایرانی دارد، تن به ازدواج بدهد؟
کسانی که دم از کرامت زن ایرانی میزنند، ممانعت و قیممعابی آنان برای اجبار به عدم ازدواج، کرامتی برای زنان ایران ایجاد نخواهد کرد. اگر میخواهیم زنانمان به «اجبار» با کسی ازدواج نکنند، راهحل، «اجبار» آنان برای ازدواج نکردن نیست! راهحل توانمند کردن و خروج آنان از چرخه فقر با ایجاد توسعه متوازن در استانهای حاشیهای و اجرای برنامههای فراگیر تأمین اجتماعی است!
یک استدلال طنز!
سوم: اعطای تابعیت به کودکان ناشی از مادر ایرانی و همسر غیرایرانی منجر به گسترش پدیده کودکهمسری میشود. ارائه این استدلال یکی از طنزآمیزترین استدلالهای مخالفان با لایحه اعطا شده است. بههیچوجه مشخص نیست که چنین قانونی چگونه قرار است به گسترش پدیده کودکهمسری منجر شود! اگر موضوع مباحث فرهنگی است، مشخصاً مربوط به خانواده دختر خواهد بود و بهطور کلی، نظام فرهنگی حاکم بر برخی استانها و اقوام کشور است. یعنی قید این موضوع که همسر ایرانی باشد یا غیرایرانی، دخلی در موضوع ندارد.
از طرف دیگر، برخی معترضان اکتفا به عقدنامه شرعی را مسبب گسترش کودکهمسری میدانند، سؤال آن است که در کشوری که از اساس ازدواج کودکان پس از بلوغ جنسی بلامانع است، چگونه میتوان اینچنین مضحکانه گسترش آن را به حضور اتباع خارجی ربط داد؟! جلوگیری از کودکهمسری نیازمند قانونی صریح است که ازدواج با کودکان زیر ۱۸ سال را غیرقانونی دانسته و برای متخلفان از آن جزای کیفری در نظر بگیرد.
چهارم: اعطای تابعیت به کودکان ناشی از مادر ایرانی و همسر غیرایرانی بار مالی دارد. مطرحکنندگان این موضوع به دنبال تحت تأثیر قرار دادن سایر شهروندان هستند. آنان با توجه به اینکه نمیتوانند مستقیم این موضوع غیراخلاقی را پیش بکشند که به رسمیت شناختن این کودکان معصوم جای سایرین را تنگ خواهد کرد، آن را در لفافه و تحت عنوان «بار مالی» پیش میکشند. نکته جالب آنکه تقریباً هیچکدام از معترضان نسبت به آموزش و بهداشت رایگان این کودکان (آنچنان که در قوانین پیشینی وجود داشت، اما بهدلایل مختلف از جمله نبود وحدت رویه، به رسمیت نشناختن این کودکان و غیره، هیچگاه محقق نشد) مخالفت نکرده و اتفاقاً از آن حمایت میکنند. حال سؤال این است که چگونه اعطای خدمات به این کودکان بار مالی برای دولت ندارد و صرف اعطای شناسنامه، آن را هزینهبر میکند؟!
فارغ از اینکه واقعاً این لایحه چه میزان هزینه برای دولت دارد (بعید است حتی به اندازه یک قلم پرداخت بدهی سپردهگذاران بانکی از بیتالمال باشد) و چه میزان از تهدیدات کم خواهد کرد، نمیتوان کودکان را از داشتن هویت، آموزش و بهداشت، که حداقلترین دین جامعه به آنان هست، محروم کرد، به این دلیل که بگوییم هزینه دارد! کودکانی که در همین سرزمین بهدنیا آمدهاند، مادرشان هموطن ماست و از همه مهمتر، آنکه خود را ایرانی میدانند! اگر استدلال این باشد که اعطای تابعیت به کودکانی که بدون هیچ اغماضی ایرانی هستند، هزینه دارد، پس نباید چنین کنیم، آنگاه میتوان استدلال کرد کمک به هموطنان سیلزده ما نیز هزینه دارد! کدام وجدان حقیقتطلبی این استدلال را میپذیرد که ما بپذیریم؟
در نهایت آنکه کودکانی که از روابط خارج از ازدواج بهدنیا آمدهاند، بهراحتی شناسنامه میگیرند، چرا کودکانی که حاصل از ازدواج هستند، نباید دارای شناسنامه باشند؟ یعنی سیاستگذاران و معترضان بر این نظرند که این مادران فرزندانشان را بهعنوان نامشروع معرفی کرده و برایشان شناسنامه بگیرند، اما نگویند ازدواج کردهاند؟
*این نوشته پیشتر در ایرنا منتشر شده است.