اکسدوس بهمن کیارستمی؛ ماجرای رفتن مهاجران از ایران
اکسدوس بهمن کیارستمی؛ ماجرای رفتن مهاجران از ایران
مستند “اکسدوس” بهمن کیارستمی فیلمی در باب زندگی مهاجران، تندیس بهترین کارگردانی جشنواره سینما حقیقت را به خود اختصاص داد. این فیلم درباره رفتن مهاجران افغانستانی از ایران است که در پی نوسانات ارزی چندماه اخیر شتاب گرفته است. فیلم اردوگاه امام رضا، جایی که مهاجران باید برای بازگشت تعیین هویت شوند، را به تصویر کشیده است. افراد زیادی در این مدت کوتاه در مورد اکسدوس نظر دادند و از نقات قوت و ضعف آن گفتند. برخی نیز به شدت به اکسدوس تاختند. در ادامه این نظرات را مرور میکنیم:
اکسدوس، بازخوانی انتقادی-بازیگوشانه واقعیت اجتماعی
پوریا جهانشاد و مینا زرپور به ویژگیهای مثبت اکسدوس اشاره کردند و آن را از خوبهای جشنواره قلمداد کردند. زرپور فیلم را ساده و صمیمی میداند و طنز موجود در آن را از جذابیتهای آن میداند. او معتقد است تقابل دنیای واقعی و دنیای رویایی افراد در فیلم به جذابیت آن افزوده است. زرپور عدم دخالت کارگردان در ماجراهای متنوع را حاصل هوشمندی او میداند و بودن دوربین در پشت شیشه مسئول کمپ را اینطور میفهمد که کنایه از وطن دارد و دوربین از درون وطن خود به مهاجران نگاه میکند. او میگوید فیلم ما را یاد “مشق شب” میاندازد.
کیارستمی نیز در مصاحبه خود اکسدوس را ادای دینی به “اولیها” و “مشق شب” دانسته. پوریا جهانشاد فیلم را در سطحی عمیقتر و اجتماعی تحلیل کرده است، او برای تحلیل اکسدوس از مفاهیمی مانند دیاسپورا استفاده کرده است. به اعتقاد جهانشاد، کیارستمی از فیلمسازان قبل خود در حوزه مهاجرت فراتر رفته و توانسته با بیتوجهی به کلان روایتهای این حوزه فیلمی متفاوت بسازد. او بازخوانی انتقادی-بازیگوشانه واقعیت اجتماعی را از تبحرهای کارگردان میداند و معتقد است که در اینجا بازیگوشی بدل به جادو شده است. او معتقد است کارگردان با دکوپاژ مهاجران در قالب یک ملیت یا یک قوم و همچنین استفاده از رنگهای زنده به فردیت مهاجر تشخصبخشی کرده است. جهانشاد نیز از مصاحبههایی صمیمی به عنوان نقطه قوت فیلم یاد کرده است.
نقد و بررسی پوریا جهانشاد از فیلم مستند اکسدوس ساخته بهمن کیارستمی
اکسدوس کیارستمی؛ نگاهی دیگر
اکسدوس با موجی از نارضایتی مهاجران افغانستانی نیز روبرو شد که اعتقاد داشتند این فیلم مهاجران افغانستانی را تحقیر کرده است. مهران امیری حسینی نوشته چیزی که سینمای کیارستمی و فیلم “مشق شب” را به امر متعالی بدل میکرد، سربرآوردن مفاهیم پیچیده در لابه لای گفتگوهای روزمره بود اما فیلم اکسدوس فاقد مساله اندیشیدنی است.
او سوالات طرح شده از سمت مامورین را غیرقابل باور میداند و معتقد است این سوالات ضرورتی در کار ماموران ندارد. این در حالی است که کیارستمی پیشتر در مصاحبه خود عنوان کرده بود که هیچ دخالتی در سوالات ماموران نداشته است. امیری حسینی بر این باور است که قطار کردن افغانستانیهای مفلوک جلوی دوربین در راه ارضای نگاه تحقیرآمیز تماشاگر ایرانی است و به امر متعالی نمیانجامد. غلامرضا جعفری کارگردان فیلم “بیسرزمینتر از باد” نیز به اکسدوس معترض شده است و گفته فیلمهایی که درباره افغانستانیها میسازند شبیه ما و منش ما نیست.
انتقاد از فیلم اکسدوس
سامره رضایی، بازیگر و مستندساز افغانستانی نیز از اکسدوس کیارستمی انتقاد کرده و گفته در این فیلم دوربین موضع قدرت دارد و رویکرد فیلم نژادپرستانه و تخریبگرایانه است. او نیز گفتگوهای صورت گرفته در فیلم را فیک و نمایشی دانسته و موقعیتهای مضحک برای گرفتن خنده تماشاگر را از وجوه منفی فیلم قلمداد کرده است.
نکته دیگری که او به آن معترض میشود این است که به نظر میرسد مهاجران انگار اطلاعی از این ندارند که فیلم مستندی در حال ضبط است یا اگر میدانند هم توانایی اعتراض ندارند. او معتقد است فیلم روایت و درام پردازی ندارد. رضایی بر این باور است که کارمندان برخوردی چنین مهربان ندارند و اصلا به خاطر حجم زیاد کاری فرصت پرسیدن سوالاتی از این دست را ندارند.
کیارستمی پیشتر در مصاحبهاش ذکر کرده که در حالت عادی کارمندان به خاطر تعداد زیاد ارباب رجوع، سوالات کمتری میپرسند اما به خاطر ضبط فیلم آنان مصاحبه را بیشتر کش میدادند. رضایی معتقد است دیدن گفتگوهای این فیلم برای مخاطب افغانستانی آزاردهنده است. او میگوید موسیقی فیلم نیز مناسب نبوده و وقتی دوربین در حال نمایش تصاویر تلخ و تکاندهنده است، چنین موسیقی ذهن تماشاگر را به سمت تمسخر میبرد.
نقد سامره رضایی از فیلم مستند اکسدوس ساخته بهمن کیارستمی
مصاحبه بهمن کیارستمی در مورد فیلم اکسدوس
خبر پایان فیلمبرداری فیلم اکسدوس در خبرگزاریها
فيلم برداري كار جديد بهمن كيارستمي در مورد مهاجران در ايران به اتمام رسيد.
بهمن كيارستمي فرزند عباس كيارستمي فقيد بار ديگر به سراغ مهاجران حاضر در ايران رفته است. او پيش از اين در دو پروژه ي قبلي خود به مهاجران در ايران پرداخته بود. «فتورياحي» پروژه اي بود كه در آن بهمن كيارستمي از 6000 عكس آرشيوي يك عكاسي قديمي در لواسان استفاده كرده بود. عکسهایی که با برشهای ناشیانهی فتوشاپی و قرار دادن مهاجران حاضر در ایران با خویشان و بستگان آنها در افغانستان در پسزمینهای زیبا از طبیعت ترکیبی عجیب از معنای مهاجرت را ساخته بودند. مهاجرانی که آرزوی در کنار عزیزان بودنشان را با این عکسها و به مدد فتوشاپ برآورده میکردهاند. او ۸۰۰ عکس را از بین آنها برگزید و تبدیل به کتاب «فتوریاحی» کرد. در برخی عکسها گاه ۵ نسل از مهاجران که هرگز همدیگر را ندیده بودند در یک عکس در کنار هم نشسته بودند. او نمايشگاه عكسي هم از اين كتاب ترتيب داد.
از فتوریاحی تا گلشهر
از دل پروژه ي «فتورياحي» او به پروژه ي «گلشهر» رسيد. شهركي در حاشيه شهر مشهد كه از كلوني هاي بزرگ مهاجران حاضر در ايران است. او در پروژه ي گلشهر به سراغ قبرستان قديمي گلشهر رفته بود تا از زاويه اي جديد به موضوع مهاجرت بپردازد.
حال در ادامه ي پروژه هاي «فتورياحي» و «گلشهر» او به سراغ پروژه ي «بازگشت» رفته و به زودي درباره ي موجه بازگشت مهاجران افغانستاني از ايران فيلمي مستند خواهد ساخت.
بهمن كيارستمي در كانال تلگرامش در اين باره نوشت:
«دیروز روز آخر فیلمبرداری پروژهی «بازگشت» بود که دربارهی مرکز بازگشت امام رضاست. این مرکز که توسط ادارهی امور اتباع خارجی استان تهران اداره میشه، فعالیتش پذيرش و اعزام مهاجران غیرقانونی افغانستانیست و این روزها وضعیتی فوقالعاده داره؛ روزانه بین ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ نفر برای بازگشت به افغانستان به این مرکز مراجعه میکنن و دلیل اصلی بازگشت هم مشخصه: بحران اقتصادی در ایران یا به قول خودشون اینکه «دیگه کار در ایران صرف نمیکنه و تراول پنجاههزاری شده مثل یخ توی آفتابِ برج اسد».
مرکز بازگشت امام رضا رو ده دوازده نفر با حداقل امکانات اداره میکنن؛ اما عجب ده دوازده نفری… این هم از اون پروژههایی بود که وقتی فیلمبرداری تموم میشه فکر میکنی دیگه اون آدمی نیستی که قبل از شروع کار بودی.»
پروژه ي جديد بهمن كيارستمي ابعاد ديگري از پديده ي مهاجرت در ايران را روايت خواهد كرد.