کنشگری و راه های نرفته

نشست «کنشگری و راه های نرفته» در محل باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران به همت انجمن دوستداران کودک پویش، انجمن دیاران و انجمن علمی دانشجویی علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار شد. در این نشست، دکتر سارا شریعتی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، جلال کریمیان عضو هیات مدیره انجمن پویش، مریم آشور و قمر تکاواران از اعضای فعال این انجمن سخنرانی کردند.
پرهیز از تقابل مستقیم با سنتها و نقش آفرینی در قالب جنبشهای اجتماعی
در ابتدای این نشست سارا شریعتی با اشاره به اینکه فعالیتهای مدنی معمولا در جامعه ما دوام زیادی ندارند و در بسیاری موارد زود از هم میپاشند، فعالیت انجمن پویش برای دهمین سال متوالی را به فال نیک گرفت.
استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با توصیف دوگانه «نظریهپرداز -کنشگر» گفت: امروز دانشجویان دغدغهمند به دو قسمت تقسیم شدهاند. یک قسمت به کتاب خواندن و کار نظری مشغول است و با جامعه خود ارتباط زیادی ندارد. قسمت دیگر که کنشگری اجتماعی دارند و با جامعه در ارتباط هستند، از کار نظری غافلاند. دسته دوم به دلیل ارتباط با جامعه، در مسائل اجتماعی امروز بیشتر دغدغهمند هستند.
شریعتی با اشاره به مفهوم «فعال اجتماعی» و «کنشگر مدنی»، گفت: در دو دهه اخیر، تیپ جدیدی از فعالان ظهور کرده است. قبل از انقلاب دو تیپ از فعالان وجود داشتند. گروهی تحت عنوان فعال سیاسی که مساله اصلی و مخاطب آنان، قدرت سیاسی و چگونگی کسب آن بود. گروهی دیگر روشنفکرانی که زمین فعالیتشان، کلاس درس، کتابها، مقالات، سخنرانیها و مخاطب اصلی شان، قشر تحصیل کرده جامعه بود.
وی ادامه داد: تیپ جدیدی که به نام فعال اجتماعی از آن یاد شد، بر خلاف فعالان سیاسی مخاطب و هدف آنان قدرت سیاسی نیست و بر خلاف روشنفکران، مخاطب آنان تمام جامعه است. این تیپ، عملگراتر است و با لایههای مختلف و خصوصا اقشار ضعیفتر جامعه بیشتر در ارتباط است.
کنشورزی در ایران هنوز به بلوغ نرسیده است
این استاد جامعه شناسی با بیان اینکه ادبیات این نوع کنشورزی، هنوز به طور کامل وارد جامعه ما نشده است، گفت: هنوز تفاوت میان امر اجتماعی، امر اقتصادی و امر سیاسی در جامعه ما مشخص نشده است. از دلایل آن، میتوان به نهادینه نشدن جامعه مدنی مستقل و قدرتمند و نهادهای مهم مردمی مانند سندیکاهای کارگری و دیگر سازمانهای مردم نهاد اشاره کرد.
شریعتی با تحلیل امکانهای پیشروی فعالان اجتماعی گفت: این تیپ جدید فعالان، دو راه پیش رو دارند. یک راه این است که خود را به صورت یک مفهوم کاملا جدید و مدرن ارائه دهند. بخواهند از صفر کار را آغاز کنند و با گذشته و سنتهای جامعه خود گسست داشته باشند. در واقع در دوگانه «سنت- مدرنیته» قرار بگیرند. راه دیگر این است که از تقابل مستقیم با سنتها پرهیز کنند. الگوی برخی کشورهای اسلامی؛ مانند مصر، تونس و جنبشهای اجتماعی که در آن کشورها شکل گرفت را پیگیری کنند.
وی با بیان اینکه جامعه سنتی هم سازوکارهای خاص خودش را دارد که از خلال این سازوکار، امکان آگاهی بخشی، حرکت تدریجی و مداوم به سوی مدرنیته و تغییرات اجتماعی فراهم میشود، گفت: وقتی این نقطهچینهایی را که ما را از گذشتهمان جدا میکند، به هم پیوند بزنیم و از مکانیزمهای موجود در جامعه و مخزن فرهنگ و نظام جامعه استفاده کنیم، میتوانیم امید به اصلاح و تغییر اجتماعی داشته باشیم.
دانشگاهیان از جامعه دور هستند
جلال کریمیان در ادامه نشست کنشگری و راه های نرفته گفت: هنگامی که ما به این حوزه فعالیت وارد شدیم، به دنبال گسست از سنتها و گذشتهمان نبودیم. بلکه می خواستیم جایگاه خود را در دانشگاه پیدا کنیم و همچنین ارتباطی که دانشگاه میتواند با جامعه داشته باشد. زمانی که ما دانشجوی کارشناسی بودیم، از عینیتی که باید با آن ارتباط برقرار میکردیم. یعنی جامعه، دور بودیم و این خلا ما را وارد فضای کنشگری کرد.
وی ادامه داد: نقدی که ما به اساتیدمان داشتیم، این بود که واقعیت جامعه و نسبت جامعه و دانشگاه را به درستی بازنمایی نمیکردند. ما میخواهیم در دانشگاه باشیم، ولی چگونگی این در دانشگاه بودن مهم است. دانشجویان امروز تئوریهای جامعه را خواندهاند، ولی کمتر با آن در ارتباط اند.
نباید از فقرا عاملیتزدایی کرد
مریم آشور دیگر سخنران این نشست در ابتدای حرفهایش عنوان کرد: بزرگترین معلمانی که داشتیم، نه اساتید دانشگاه که مردم منطقه محمودآباد تهران بودند. کسانی که قبل از اینکه کنشگران بیرونی مثل ما وارد منطقهشان شوند، در حال انجام کنش برای رفع مشکلات خود بودند.
وی ادامه داد: یکی از مهمترین مسائل در برخورد با مساله فقر، عاملیتزدایی از فقرا است. فقیر، صرفا شخصی گرسنه و بیمار یا ناتوان نیست که ما در مواجهه با آنان، موهبتهای زندگی خودمان را به آنان ببخشیم. حال این موهبت غذا باشد یا پول یا دارو. این طرز برخورد، فقرا را دچار درماندگی خودآموخته میکند. گویی ما به آنان میگوییم که شما حرفی برای گفتن ندارید و از آنان برای خود، یک دیگری میسازیم.
محرومیت مهاجران افغانستانی از حقوق متعدد
قمر تکاوران آخرین سخنران نشست کنشگری و راه های نرفته با بیان اینکه طبق آمار وزارت کشور، حدود سه ملیون نفر مهاجر در ایران زندگی میکنند، گفت: مهاجرت افغانستانیها به ایران در چهار موج اتفاق افتاد. موج اول در سال 58 و حمله شوروی به افغانستان، موج دوم در سال 68 و درگیریهای داخلی، موج سوم در سال 73 و شروع حکومت طالبان و موج چهارم در سال 80 و با حمله آمریکا.
وی ادامه داد: مهاجران فقط 18 عنوان شغلی مشخص را میتوانند اختیار کنند. این کلیشه که افغانستانیها آمدند و شغل ما را گرفتند، صحت ندارد.
عضو فعال انجمن دیاران با بیان اینکه 50 درصد از مهاجران افغانستانی، بدون مدرک در ایران هستند، گفت: 325 هزار کودک افغانستانی از تحصیل بازمانده اند. همچنین تعداد زیادی از مهاجران از حقوقی مانند داشتن کارت بانکی، گواهینامه و حق مالکیت بی بهرهاند.
تکاروان با انتقاد از اینکه دانشگاهها و موسسات مهمی؛ مانند انجمن جامعهشناسی ایران، گروه مطالعات مهاجرت ندارند، افزود: علاوه بر کنشگران بیرونی، خود مهاجران هم برای رسیدگی به مطالباتشان باید فعال باشند.
در پایان این برنامه یک تئاتر اجرا شد. تئاتری که بازیگران آن دانشآموزان سابق خانه کودک محمودآباد بودند. این گروه تئاتر شورایی با مشارکت حاضران در جلسه با موضوع مشکلات روزمره مهاجران افغانستانی در ایران را اجرا کردند.
*این نوشته پیشتر در ایرنا منتشر شده است.