احمد بهزاد، یکی از نمایندگان مجلس افغانستان است که گاه به خاطر اظهارنظرهای جنجالی‌اش، برخی او را محمود صادقی افغانستان می‌نامند. او هنگام شرکت در مراسم بزرگداشت شهدای جنبش روشنایی افغانستان در ایران، در مصاحبه‌اش از زمان مهاجرت و دستگیری در ایران تا برگشت به افغانستان و رهبری بزرگترین تظاهرات مردمی علیه حکومت به دلیل بی‌عدالتی و تبعیض قومیتی گفت. تجربه مهاجریش در ایران و نظراتش پیرامون وضعیت مهاجران افغانستانی در وضعیت فعلی اقتصاد ایران در ادامه آورده می‌شود.

بهزاد سال‌های زیادی را به عنوان مهاجر در ایران زندگی کرده است. او در سن ۱۱ سالگی یعنی سال ۶۴  وارد ایران می‌شود. او درباره‌ی دلیل مهاجرت خود می‌گوید: «جنگ در کوچه پس کوچه‌های هرات جریان داشت و خانواده در شرایط دشواری قرار داشتند که امکان زندگی نبود؛ در سال ۶۴ مجبور به مهاجرت شدیم.»

وقتی به همراه خانواده در مشهد ساکن شدند. تقریبا تا سال ۶۹ کارت شناسایی نداشت و به همین دلیل نمی‌توانست در مدارس دولتی تحصیل کند. از این رو در مدارس شبانه‌ای که از سوی نمایندگی‌های احزاب جهادی افغانستان که در مشهد ایجاد شده بود، درس می‌خواند. البته بعدها توانست با سپری کردن امتحان ورودی که از آنها گرفته می‌شد، در سال ۷۰ وارد پایه‌ی سوم راهنمایی در مدارس دولتی ایران شود. وضعیتش برای ثبت‌نام در دبیرستان راحت‌تر بود، اما سال آخر دبیرستان را نتوانست به پایان برساند. بهزاد عضو حزب وحدت افغانستان بود و در سال ۷۴ بعد از شهادت مزاری [بنیان‌گذار حزب وحدت اسلامی]، حزب دچار انشعاب و درگیری‌های داخلی بین دو جناح موافقان شهید مزاری و مخالفانش می‌شود.

اقتصاد ایران و زندگی مهاجران

بهزاد در پاسخ به این پرسش که «با توجه به تجربه‌ی حضور در دهه‌ی ۶۰  و ۷۰ در ایران، آیا تفاوتی در رفتار با مهاجران ایجاد شده است؟»، می‌گوید: «در دهه‌ای وارد شدم که ایران با مشکلات بسیار جدی مثل جنگ مواجه بود؛ هفته‌ای دو بار شهدای دفاع مقدس را در مشهد تشییع می‌کردند.»

این نماینده مجلس افغانستان از سال‌هایی که نتوانست در مدارس درس بخواند با عنوان «خاطره‌ی بد» نام می‌برد و ادامه می‌دهد: «هم سن ‌و سال‌هایم می‌توانستند به مدرسه بروند و من مجبور بودم آن‌ها را تماشا کنم. این برای یک ­کودک خیلی آزاردهنده بود و اینها در خاطره‌ها می‌ماند، اما در بخش‌های دیگر با وجود اینکه ایران درگیر جنگ بود زندگی خوبی داشتیم و وضعیت مهاجرین بد نبود، کار بود و مهاجرین می‌توانستند مانند شهروندان ایرانی کار کنند و زندگی نسبتا مرفهی داشتند.

شاید به دلیل اینکه نیروی کار ایران در جبهه‌ها مشغول جنگ بودند؛ این جای خالی را مهاجران افغانستانی در شهرها پر کرده بودند. بخاطر همین هم چرخ اقتصاد ایران و هم چرخ زندگی مهاجران می‌چرخید.»

نوسانات ارزی و آسیب‌پذیری

وی در ادامه با اشاره به نوسانات ارزی و مشکلات اقتصادی ایران، گفت: «الان اینجا نیستم، اما با واسطه می‌شنوم که ایران با مشکلاتی بویژه اقتصادی مواجه است. این مشکلات که بر اثر تحریم‌ها و نوسانات ارزی ایجاد شده مستقیما بر زندگی مهاجران تاثیر گذاشته است. مهاجران به روش‌های مختلف پول نقد را نگهداری می‌کنند. خیلی از آن‌ها خانه‌ی اجاره‌ای دارند و مثلا اگر یک میلیارد رهن کرده باشد؛ الان ارزشش به یک سوم رسیده است، به دلیل اینکه امکان سرمایه‌گذاری و خرید املاک ندارند. آن‌ها آسیب‌های زیادی از تحولات ارزی ایران دیده‌اند.»

نگاه ایران و افغانستان به یکدیگر

نماینده‌ی مردم هرات در مجلس افغانستان درباره‌ی اینکه «به نظر شما مردم افغانستان به جامعه و حکومت ایران چه نگاهی دارند؟»، می‌گوید: بخش زیادی از جامعه‌ی ایران را هم‌تبار و هم‌ریشه‌ی خود می‌دانند که در آن ایران، افغانستان و تاجیکستان امروزی هر کدام بخشی از یک حوزه‌ی تمدنی است که اکنون جدا از یکدیگرند. تاریخ، فرهنگ، زبان، دین و اعتقادات مشترک؛ اینها موارد مشترکی است که افغانستان، ایران را نزدیکترین جامعه به خود می‌داند.»

بهزاد ادامه می‌دهد: «نگاه دیگر نسبت به سیاست‌ها است و این متفاوت است. زمانی که حکومت ایران تسهیلات بیشتری برای مهاجران قایل می‌شود؛ این نگاه مثبت‌تر و زمانی که محدودیت‌ها افزایش پیدا می‌کند، نگاه مردم منفی‌تر می‌شود.

او در مثالی می‌گوید: «زمانی که شاهد اخراج اجباری مهاجران بودیم، یک نگاه منفی در جامعه‌ی افغانستان نسبت به برخی سیاست‌های ایران به وجود آمده بود. بعدها که این روند تصحیح شد و حتی با مداخلات مقامات ارشد حکومتی ایران تسهیلاتی برای تحصیل کودکان افغانستانی اعمال شد، نگاه مردم در افغانستان به همان پیمانه تعدیل شد.»

او تاکید می‌کند: «باید بین رفتار حکومت‌ها و ارتباط ملت‌ها تفکیک قایل شویم. در قسمت ملت‌ها مردم افغانستان نسبت به جامعه‌ی ایران یک نظر یکسان و بادوام دارند که احساس می‌کنند که هم ریشه هستند، اما در قسمت حکومت‌ها بستگی به سیاست‌ها دارد.»

بیاطلاعی مردم ایران

احمد بهزاد با بیان اینکه «مردم ایران هم همین نگاه را نسبت به مهاجران و مردم افغانستان دارند؟»، گفت: «در بعضی بخش‌ها بله؛ خودم در اینجا زندگی کردم و زمانی که با دوستان ایرانی درس می‌خواندم خیلی با این سوال مواجه شدم که می‌گفتند: «شما که اینقدر فارسی را خوب صحبت می‌کنید، فارسی را از کجا یاد گرفتید؟!»

این نشان دهنده‌ی بی‌اطلاعی است. از این جهت بخش‌هایی از جامعه ایران که آگاه هستند و این مسایل را درک می‌کنند نگاه ما را دارند که یک جامعه‌ی هم‌ریشه و هم‌تبار هستیم که واحدهای سیاسی بین ما خطوط فرضی بنام مرز را ایجاد کرده است، اما به گذشته که برمی‌گردیم یک حوزه تمدنی، جامعه، فرهنگ و مردم بودیم که با هم زندگی می‌کردیم. زمانی مرکزیت اقتدار تمدن‌ها قلمروی فعلی ایران، زمانی پایتخت اصفهان، زمانی هرات و غزنی بوده است.»

*این مصاحبه را حمید انوری، خبرنگار انصاف‌نیوز، انجام داده است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *