از مهاجرهراسی تا مهاجرستیزی
مهاجرت بخشی لاینفک از حیات اجتماعی بشر در طول تاریخ بوده است و مهاجران همیشه جزء گروههای مهم در جوامع مختلف بودهاند. ورود مهاجران به کشور میزبان غالبا با تنشهایی همراه بوده است و در برخی برههها جوامع میزبان رویکردها و رفتارهای سختگیرانهای علیه مهاجران اتخاذ کردهاند؛ امری که غالبا از آن تحت عنوان «مهاجرهراسی» یا «بیگانه هراسی» نام برده میشود. مهاجرهراسی در هر کشوری که دارای جمعیت اتباع خارجی باشد قابل مشاهده است و ایران نیز از این موضوع مستثنی نیست. متاسفانه در سال جاری حجم مهاجرهراسی بهویژه نسبت به اتباع افغانستانی ساکن در ایران رشد عجیبی پیدا کرد و این امر زنگ خطری برای ظهور شکافهای اجتماعی بین ایرانیان و مهاجران افغان در آینده میباشد. با توجه به اهمیت این موضوع نگارنده قصد دارد از موج اخیر مهاجرهراسی در ایران سخن بگوید و ریشهها و تبعات این جریان را واکاوی نماید.
مهاجرهراسی چیست؟
با وجود اهمیت مضاعف مهاجرهراسی در سطح بینالمللی هیچ تعریف پذیرفتهشدهای از آن وجود ندارد. با این حال فرهنگ واژگان مهاجرت سازمان بینالمللی مهاجرت مهاجرهراسی را بهعنوان «نگرشها، پیشداوریها و رفتارهایی توصیف میکند که افراد را براساس این تصور که آنها نسبت به آن اجتماع، جامعه یا هویت ملی غریبه یا بیگانه هستند، نمیپذیرد، طرد میکند و غالباً نسبت به آنها بدگویی میکند». لذا شرط تحقق مهاجرهراسی آن است که رفتارهای نفرتپراکنانه علیه یک جمعیت بر مبنای مهاجر بودن یا خارجی بودن آنان باشد.
مهاجرهراسی در بسیاری از موارد با نژادپرستی ممکن است مشتبه شود چراکه شباهتهای آنان بسیار زیاد است. در همین رابطه اعلامیه نژادپرستی، تبعیض نژادی، بیگانه هراسی و عدم مدارا تصدیق میکند: «بیگانه هراسی علیه اتباع خارجی، مخصوصا مهاجران، پناهندگان و پناهجویان، یکی از خاستگاههای اصلی نژادپرستی معاصر است و نقض حقوق بشر اعضای چنین گروههایی به طور گسترده در چارچوب رویههای تبعیضآمیز، بیگانه هراسانه و نژادپرستانه رخ میدهد».
با وجود تلاشهایی که در دنیا برای مبارزه با اشکال مختلف مهاجرهراسی صورت گرفته است، امروزه همچنان شاهد ظهور و بروز این پدیده هستیم. رشد بیگانه ستیزی با قدرت گرفتن جریانات سیاسی راست افراطی در دنیا همزمان شده است چراکه این گروههای سیاسی تحت تاثیر نگاه ناسیونالیستی، به شدت بر کاهش پذیرش مهاجران و بازگرداندن مهاجران به کشورهای خود تاکید میکنند. نمود این موضوع را میتوان در به قدرت رسیدن جورجیا ملونی در ایتالیا و حزب جبهه ملی فرانسه دید.
مهاجرهراسی اقسام متنوعی دارد. در شکل ملایم مهاجرهراسی اعضای یک جامعه صرفا نسبت به یک گروههای خارجی ساکن در کشور نگرشها و پیشداوریهای منفی دارند که سبب میشود مهاجران را از جامعه خود طرد کرده و نسبت به آنان گارد بگیرند. اما در شکل رادیکال مهاجرهراسی میتواند به ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز علیه اتباع خارجی به دلیل هویت آنان منجر شود. در حالت نخست صرفا نوعی سوءگیری و نفرت نسبت به بیگانگان به چشم میخورد اما در حالت دوم این نفرت به اقدامات عملی و خشونت برای حذف مهاجران نیز منتهی میشود. البته شکل نخست مهاجرهراسی استعداد بالقوهای برای تبدیل شدن به ستیز علیه مهاجران را دارد و ممکن است در صورت فراهم شدن زمینههای دیگر به خشونت علیه اتباع خارجی منجر گردد.
مهاجرهراسی در ایران در سال جاری:
موضوع مهاجرت مسالهای مهم برای ایران در دوران پس از انقلاب بوده است. بیشترین جمعیت مهاجران ساکن در ایران را در چند دهه اخیر اتباع افغانستانی تشکیل دادهاند. افغانستانیها در دوران پس از انقلاب طی چندین موج مهاجرتی وارد ایران شدند و امروزه جمعیت آنان بنا به آمارهای سازمان ملی مهاجرت به حدود 5 میلیون نفر رسیده است. جدیدترین موج مهاجرتی از افغانستان به ایران از تابستان ۱۴۰۰ شروع شد؛ یعنی زمانی که طالبان شروع به تسخیر شهرها و روستاهای مختلف افغانستان کردند. از این دوره به بعد ایران با جمعیت قابل توجهی از مهاجران تازه وارد روبرو شد که مسائل مختلفی برای مدیریت مهاجران در ایران ایجاد کردند.
در دو سال اخیر با رشد ورود افغانها به ایران، دوباره بحث بر سر جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران داغ شد و انتقادات از افزایش جمعیت افغانها رشد پیدا کرد. برخی رسانهها از 8 میلیون افغانستانی در ایران سخن گفتند و برخی حتی اعداد بالاتری در حد 15 میلیون هم اشاره کردهاند. این فضای ضد مهاجر از تابستان امسال بیش از پیش برجسته شد و به یک باره تولید محتواهای ضد مهاجران افغانستانی در رسانهها، شبکههای اجتماعی و فضای جامعه ایران افزایش چشمگیری یافت. اگرچه افغانهراسی در جامعه ایران پدیده جدیدی نیست و در گذشته نیز کم و بیش وجود داشته است اما در سال جاری این پدیده گسترش عجیبی یافت.
جلوههای مهاجرهراسی در سال اخیر:
تفکرات ضدمهاجر مطرح شده از چارچوببندیهای مختلفی برای القای دیدگاههای خود علیه افغانستانیها بهره بردند. برخی از آنها بر تاثیرات اقتصادی منفی حضور افغانها مانند افزایش بیکاری ایرانیها و کمبود برخی کالاها در بازار تاکید کردند، برخی به پیامدهای منفی اجتماعی-فرهنگی مهاجران مانند برهم خوردن ترکیب جمعیتی ایران و تهدیدات قومیتی و مذهبی آنان اشاره کردند و برخی نیز بر پیامدهای امنیتی افزایش جمعیت افغانها تمرکز کردند و بر این نکته تاکید کردند که مهاجران عامل افزایش جرم و تهدید امنیت ملی ایران هستند.
رسانهها و گروههایی که این تفکرات مهاجرهراسانه را مطرح کردند در مقاطع مختلف سعی کردند با بروز هر مساله اجتماعی آن را به نحوی به اتباع گره بزنند. بدین ترتیب نوعی هراس اخلاقی از مهاجران افغان در جامعه خلق کردند. برای مثال موضوعاتی مثل عدم اعطای حقابه رود هیرمند به ایران را به افغانها نسبت دادند و راهحل این مساله را اخراج مهاجران دانستند. از سویی دیگر با بروز هر خطایی از یک مهاجر آن را به کل اتباع افغان نسبت دادند و موجی رسانهای در این راستا به راه انداختند. برای نمونه میتوان به وقوع حوادث تلخ حمله تروریستی به حرم شاهچراغ و قتل مرحوم مهرجویی و همسرش اشاره نمود که مخالفان مهاجران حداکثر استفاده را از آنها برای پیشبرد رویکرد خود بردند. آخرین نمونه قابل ذکر نیز حادثه میبد یزد بود که دوباره سبب به راه افتادن موجی از نفرتپراکنیها علیه افغانستانیها در ایران گشت.
موج اخیر مهاجرهراسی ایران در ابتدا کاملا در سطح کلامی و فضای مجازی مطرح بود و بیشتر به بازگویی و نشر گزارههای منفی نسبت به افغانها منحصر بود اما متاسفانه این جریان در مواردی به ستیزهای خشونتآمیز نیز منتهی شد. برای نمونه میتوان به واقعه حمله به خانههای افغانها در شهر اقبالیه قزوین و صباشهر شهریار اشاره نمود. در حادثه اخیر میبد نیز دوباره شکل افراطی مهاجرستیزی برجسته شد و شاهد حوادث خشونتبار نگرانکنندهای بودیم.
ریشههای شکلگیری موج افغانهراسی:
شکلگیری موج افغان هراسی در ماههای اخیر علاوه بر این که واکنشی به افزایش مهاجرت از افغانستان به ایران بود، واکنشی به سیاستهای دولت ایران در قبال موج اخیر ورود افغانها نیز بود. به صورت خاص از تابستان امسال همزمان با این که طرح تاسیس سازمان ملی مهاجرت در مجلس مطرح شد، مهاجرهراسی علیه اتباع افغان بیشتر شد چراکه این تلقی در بخشی از افکار عمومی شکل گرفت که حکومت ایران با عدم نظارت جدی بر مرزها پس از روی کار آمدن طالبان سبب افزایش تعداد مهاجران غیرمجاز در کشور شد و با برگزاری طرح سرشماری و اعطای مدرک به آنان حضور این جمعیت و تداوم ورود مهاجران غیرقانونی به کشور را تثبیت کرده است. حتی این تصور القا شد که حاکمیت قصد دارد با اعطای تابعیت به مهاجران، این افراد «ولایتپذیر» را جایگزین ایرانیان «اصیل» نماید.
بدون شک ضعف حاکمیت جمهوری اسلامی در اقناع افکار عمومی که بخشی از آن ناشی از افول سرمایه اجتماعی نظام و افزایش بیاعتمادی عمومی به آن است، یکی از دلایل اصلی شکلگیری این جریان ضدمهاجر است. برای نمونه دستگاههای مسئول حوزه مهاجرت مانند وزارت کشور و سازمان ملی مهاجرت چندان نتوانستند بعد از شروع این جریان پاسخی قانعکنندهای به افکار عمومی ارائه دهند و گسترش این جریان را صرفا به «برنامه دشمن» تقلیل دادند. حاکمیت بایستی سیاستهای مهاجرتیاش مشخص و شفاف باشد و دلایل انتخاب هر سیاستی در جامعه تبیین شود. فقدان این موضوع سبب میشود گروههای ضد مهاجر به کمک ابزارهای رسانهای ایدههای خود را نشر دهند و فضای عمومی را علیه مهاجران بسیج کنند.
مراقب پیامدهای مهاجرهراسی در ایران باشیم:
تداوم گفتمان ضدمهاجرتی علیه افغانها میتواند زمینهساز رشد جریانات راست افراطی و تفکرات نژادپرستانه و بیگانه هراسانه در کشور ما گردد؛ امری که در شرایط فعلی برای جامعه ملتهب، معترض و دوقطبی ایران بسیار خطرناک است. گسترش مهاجرهراسی در ماههای اخیر متاسفانه به ستیزهای خشن نیز منتهی شد و اگر این جریان مهار نشود میتواند به تعمیق شکاف ایرانیان و مهاجران افغانستانی منجر شود و تنشهای موجود را در آینده افزایش دهد.
با توجه به مطالب ذکر شده، ضروری است دولت از انفعال کنونی خود خارج شود و با اتخاذ سیاستهای درست و شفاف و اقناع افکار عمومی در این زمینه، جریان ضدمهاجرتی شکل گرفته را کنترل کند. برای دستیابی به این هدف لازم است دولت یک پکیج رسانهای برای مدیریت افکار عمومی در زمینه مهاجرت تهیه کند و راهبردهای مشخصی را برای نقشآفرینی در این حوزه اتخاذ نماید. در کنار این مردم ایران نیز باید مراقب تفکرات ضدمهاجر باشند و از نشر اطلاعات کاذب در این زمینه خودداری کنند. مطالبه مدیریت صحیح مهاجرتها به کشور حق مردم است اما نباید در این مسیر در دام مهاجرهراسی و مهاجرستیزی افتاد و بایستی به جای رویکرد عاطفی یک نگرش عقلانی در قبال این موضوع اتخاذ نمود.
این مطلب پیش از این در روزنامه شرق نیز منتشر شده است.
سایت دیاران
چقدر دیگر به خاطر حمایت های امثال شما باید مردم تحت فشار اقتصادی و فرهنگی و جانی … قرار گیرند دست داشتن افغانها در عملیاتهای انتحاری اخیر در شهرهای مختلف و خلافها و
بزه هها و میزان مبلغی که سالانه از بودجه ایران که مورد استفاده افغانیها قرار میگیرد و این افراد را هم پوشش دهید
از فشارهایی اقتصادی و افزایش بیکاری بعلت حضور افغانها بنویسید ؟
حضور افغانیها که باعث میشوند ایران با کشورهای همسایه وارد مخاصمه شده مرزهای ما بعلت افکار افراطی آنها
نا امن گردد و فشار دیگری را به مردم تحمیل شود
جوان ایرانی در مرزها برای دفاع از امثال شماها شهید شود تا دیاران بتواند برای افغانیها سینه بزند و مشکلاتی که دولت افغانستان باید ( کار ، تحصیل ،شغل …)برای مردمش حل کند را بر سر مردم ایران سرریز کنید
به چه علت به خودتان اجازه میدهید در مورد مطالب و سیاستهایی که به امنیت و منافع ملی ایران مربوط میشود دخالت کرده و هجمه و جو حمایتی از جماعت افغانی را بر منافع مردم اولویت دهید ؟
چطور میتوانید پاسخگو افرادی باشید که با انتشار نظراتتان به آنها به هر نوعی آسیب میزنید ؟
دخالت در سیاستهای کلان مملکت کار شما نیست و در حال حاضر این تعداد افغانی باید با سیاستهای دولتی و نهادهای مربوطه هرچه زودتر مجبور به بازگشت شوند و اگر خیلی اصرار به کمک دارید از بودجه و جیب خودتان به افغانها رسیدگی کنید نه از منافع و حق مردم ایران