چگونه کاهش مهاجرت اقتصاد آمریکا را دچار مشکل کرده است؟
تقریباً برای مدت چهار ماه، هر روز اتوبوسهای حامل مهاجران پناهجو در نزدیکی قلب قدرت آمریکا، تنها نیم مایلی از کاپیتول هیل[1]، آنها را پیاده میکنند. تاکنون بیش از 6000 نفر با این اتوبوسها وارد شدهاند که توسط فرمانداران آریزونا و تگزاس فرستاده شدهاند، چراکه آنها وضعیت فعلی را به دلیل ضعف جو بایدن در زمینه مهاجرت میدانند. این آخرین فصل مبارزه طولانی بر سر نحوه کنترل ورود از مکزیک در دهههای اخیر است. این بحران مرزی در پوششهای رسانهای و مباحثات سیاسی در مورد مهاجرت در آمریکا غلبه یافته است. این در حالی است که در تمام این مدت، بحران دیگری، به شکل متضاد، در حال ظهور بوده است: کاهش مهاجرت. کمبود مهاجران، یافتن کارگر را برای شرکتها سختتر کرده و آسیب بیشتری به اقتصاد وارد میکند. درحالیکه تردد غیرمجاز از مرزها یک بحث همیشگی است، کاهش مهاجرت بهندرت در کنگره مطرح شده است.
روند کاهش مهاجرت در آمریکا:
مهاجرت خالص بینالمللی – یعنی هم ورود، چه بهصورت مجاز چه غیرمجاز، و هم خروج، 247000 نفر به جمعیت آمریکا بین جولای 2020 و ژوئیه 2021 اضافه کرد. این کمترین افزایش در سه دهه گذشته و در طول آن زمان کمتر از یکسوم میانگین سالانه بود. همهگیری کووید 19 بخش عمدهای از این کاهش را توضیح میدهد، زیرا آمریکا ورود توریستهای بینالمللی را از دهها کشور منع کرد، کنسولگریها را در سراسر جهان بست و بسیاری از درخواستهای ورود را رد کرد.
البته کاهش مهاجرت قبل از کووید آغاز شد. مهاجرت خالص از سال 2017، اولین سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ، روند کاهشی داشته است. محدودیتهای گسترده در سفر از چندین کشور عمدتاً مسلمان، گرایش دولت او را تعیین کرد. از همه مهمتر این که از طرقی مانند افزودن مصاحبهها و افزایش هزینهها، در چرخدندههای فرآیند مهاجرت اختلال ایجاد کرد. مهاجرت خروجی عامل دیگری بوده است. تعداد مکزیکیهای ساکن در آمریکا، 15 سال پیش به اوج خود رسید. بسیاری از مهاجران مسنتر به خانه بازگشتهاند. درواقع، علیرغم همه نارضایتیها و جنجالهای عمومی در مورد مرز جنوبی، جمعیت تخمینی مهاجران غیرمجاز در ایالاتمتحده در همان دوره از 12.2 میلیون در سال 2007 تا حدود 10 میلیون نفر در سال 2020 کاهش یافته است.
پیامدهای کاهش مهاجرت بر بازار کار آمریکا:
این کاهش مهاجرت در بازار کار محسوس است. جیووانی پری[2] و ریم زائور[3] از دانشگاه کالیفرنیا، دیویس، تخمین میزنند که تا ماه فوریه، آمریکا تقریباً 1.8 میلیون مهاجر خارجی در سن کار را نسبت به روند پس از 2010 ازدستداده است (نمودار را ببینید). در حال حاضر، صنایعی که نسبت بیشتری از کارگران مهاجر در آن مشغول به کارند، دارای نرخ خلأ کارگر بالاتری هستند. بهطور قابلتوجهی، این امر در سراسر طیف مهارتها صدق میکند.
در سال گذشته کارفرمایان بخش رستوران و مسکن که یکچهارم کارکنان خود را از جمعیت متولدین خارج از کشور جذب میکنند، نتوانستند حدود 15 درصد از فرصتهای شغلی خود را پر کنند. در خدمات حرفهای و تجاری، جایی که افراد خارجی یکپنجم کارکنان آن را تشکیل میدهند و انواع مختلفی از کارها از طرحهای معماری گرفته تا تهیه مالیات را انجام میدهند، تقریباً 10 درصد از مشاغل در سال گذشته خالی ماندند. این امر بهنوبه خود ممکن است به افزایش دستمزدها کمک کند و بهویژه دستمزد افراد کمدرآمد بهسرعت افزایش مییابد.
این واقعیت که کاهش مهاجرت میتواند چنین تأثیری داشته باشد، چندان جای تعجب ندارد. مهاجران جدید تقریباً 70 درصد از رشد نیروی کار آمریکا را در دهه 2010 تشکیل میدادند. در طی دو دهه آینده، مهاجران احتمالاً تنها منبع رشد خواهند بود. مرکز تحقیقات پیو[4] محاسبه کرده که بدون تازهواردها، نیروی کار آمریکا از 166 میلیون در سال 2020 به 163 میلیون در سال 2040 کاهش مییابد. اگر خالص مهاجرت به سطح قبل از همهگیری بازگردد، نیروی کار تا سال 2040 به 178 میلیون نفر افزایش مییابد.
تعلل در پرداختن به مساله کاهش مهاجرت و پیامدهای آن:
از سوی دیگر، به نظر میرسد تمرکز مداوم بر مرزهای جنوبی آمریکا، تصویر بزرگتر را مبهم کرده است. حتی فدرال رزرو در سال گذشته در هیچیک از گزارشهای سیاست پولی خود به کنگره، به کاهش قابلتوجه مهاجرت بهعنوان دلیلی بر عدم تحرک بازار کار اشاره نکرده است. سرانجام در فوریه امسال، اذعان کرد که کاهش مهاجرت احتمالاً عرضه نیروی کار را محدود کرده است.
کسبوکارها متوجه شکافها میشوند. در تحلیلی که در 15 ژوئیه منتشر شد، اتاق بازرگانی ایالاتمتحده میزان گسترده بودن مشکلات را تشریح کرد. از هر سه نفری که به دنبال ویزای استاندارد شغلی یا ویزای کار فصلی بودند، تنها یک نفر در سال گذشته موفق بود. همچنین در سال جاری از هر چهار متقاضی ویزای کار مهارت بالا، یک نفر موفق خواهد شد. هر یک از این دسته ویزاها مشمول سهمیههای ایجاد شده در سال 1990 هستند. جان باسلیس[5] از اتاق ایالاتمتحده میگوید: «آنها بهاندازه کافی بهروز نشدهاند تا در خدمت منافع ملی ما باشند».
برخی تعللها نامعقول هستند. دیوید بیر[6] از مؤسسه کاتو، تخمین میزند که هندیهای دارای مدرک با یک انتظار 90 ساله برای دریافت گرین کارت مواجه هستند. لابیها، از گروههای کشاورزی گرفته تا انجمنهای پارک موضوعی، از دولت خواستهاند تا برای شرکتهای آمریکایی استخدام از خارج را آسانتر کند. غولهای فناوری سیلیکون هم مدتهاست که برای همین موضوع سروصدا کردهاند و استدلال میکنند که برای ماندن در پیشروی جهانی به استعدادهای فناوری خارجی نیاز دارند.
آیا رویکرد فعلی آمریکا در قبال پذیرش مهاجران تغییر میکند؟
بااینحال، چشمانداز ضعیفی برای تغییر واقعی وجود دارد. آخرین تلاش هماهنگ برای اصلاحات جامع مقررات مهاجرت در سال 2013 به پایان رسید و توسط جمهوریخواهان با ممانعت مواجه شد. این ایده که هنوز توسط بسیاری از مدافعان آن بهعنوان جام مقدس[7] تلقی میشود، به دنبال ایجاد فرصتهای بیشتر برای خارجیها برای کار در آمریکا از طریق قانونیسازی تعدادی از مهاجران غیرمجاز و نیز تشدید امنیت مرزی بود. همانطور که به نظر میرسد، تنها حرکت اصلی صورت گرفته، تقویت کنترلهای مرزی بوده است که گسترش دیوار بین آمریکا و مکزیک توسط ترامپ، نماد آن است. عدم پیشرفت در گسترش کانالهای قانونی برای ورود، باعث شده است که مهاجران بیشتری به ترددهای مرزی کنترل نشده و درخواستهای پناهندگی بهعنوان بهترین مسیر ورود به آمریکا نگاه کنند.
برخی از کارشناسان مهاجرت با اشاره به شکست اصلاحات جامع، فکر میکنند که تلاشهای تدریجی ممکن است امیدوارکننده باشد. البته ریاضیات قانونگذاری دلهرهآور است و برای تصویب هر چیزی به رأی ده سناتور جمهوریخواه نیاز است. حتی در حزب دموکرات، برخی از مقامات نسبت به امنیت مرزها محتاط هستند. یکی از مشاوران کنگره درباره مباحثات مهاجرتی میگوید: «ما در موقعیت بسیار تدافعی قرار داریم». باب منندز[8]، سناتور دموکرات، میگوید: «این مهم است که تأثیر اقتصادی شدید منفعل بودن را به همه یادآوری کنیم».
راهکارهای در دسترس برای آمریکا:
هیچگونه کمبودی در ایدههای معقول وجود ندارد. ارتباط مهاجران با کارفرمایان قبل از رسیدن به مرز جنوبی آمریکا، فشار بر گذرگاهها را کاهش میدهد و به کسبوکارها کمک میکند. ماریان وانامیکر[9] که بهعنوان مشاور اقتصادی در کاخ سفید آقای ترامپ خدمت میکرد، استدلال میکند که حذف محدودیتهای ویزا برای مشاغل خاص، کمبود کارگران را نیز کاهش میدهد. او میگوید: «ما ابزارهایی برای حل مسائل کاری در دسترس داریم اما به نظر میرسد مایل به استفاده از آنها نیستیم… این نتیجه سالها و سالها تبدیل شدن مهاجرت به ریل سوم سیاست آمریکاست». نتیجهگیری پایانی ناامیدکننده است: سردردهای سال گذشته ناشی از کمبود کارگر، بعید است موقتی باشد، بلکه یک مشکل ادامهدار در آمریکای مسنی خواهد بود که فراموش کرده است چگونه مهاجران کشور را به آنچه که هست تبدیل کردند.
مقاله فوق ترجمه از مقاله A shortfall in immigration has become an economic problem for America میباشد که در 28 ژوئیه 202۲ در سایت اکونومیست منتشر شده است.
[1] Capitol Hill
[2] Giovanni Peri
[3] Reem Zaiour
[4] Pew Research Centre
[5] Jon Baselice
[6] David Bier
[7] holy grail
[8] Bob Menendez
[9] Marianne Wanamaker