استفاده ابزاری دولتها از مهاجران در عرصه سیاست خارجی
استفاده ابزاری از اخراج اتباع افغانستانی:
«اگر طالبان حقابه سیستان را ندهند، تمام اتباع افغان از سیستان و بلوچستان اخراج میشوند». جمله فوق اظهارنظر اخیر محمد سرگزی، یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. سخن وی به یکی از اختلافات قدیمی بین ایران و افغانستان یعنی حق حقابه ایران از رود هیرمند اشاره دارد که در طول سالیان اخیر بارها توسط مقامات مختلف ایرانی بهعنوان یک مطالبه از دولتهای حاکم بر افغانستان مطرح شده است اما هیچگاه به نتیجه نرسیده است.
سرگزی بار دیگر در اواخر ادیبهشت 1402 با بیان این که امروز بیش از ۷ میلیون تبعه افغانستانی در ایران زندگی میکنند، گفت: «به نظر من یکی از اهرمهای فشاری که میتوان در برابر طالبان برای وادار کردن آنان به تامین حقابه ایران از رود هیرمند به کار گرفت، این است که این جمعیت را به افغانستان بازگردانیم». طرح مسئله اخراج اتباع افغانستانی از ایران بهعنوان اهرم فشاری علیه دولت افغانستان، امری مسبوق به سابقه است.
علاوه بر این مقامات ایرانی بعضاً سعی کردهاند از اخراج اتباع افغانستانی بهعنوان ابزاری در مقابل کشورهای غربی استفاده کنند. برای مثال در سال 98 عباس عراقچی در یک مصاحبه اعلام کرد در صورت افزایش تحریمهای آمریکا و تأثیر آن در کاهش درآمدهای نفتی ایران، مجبور به اخراج اتباع افغانستانی از کشور خواهیم شد. این سخنان جنجالها و انتقادات فراوانی را برانگیخت و بسیاری ایران را به استفاده ابزاری از مهاجران افغان متهم کردند. سخنان اخیر محمد سرگزی حاکی از آن است که نگاه ابزارگرایانه به مهاجران در عرصه سیاست خارجی ایران همچنان وجود دارد.
استفاده ابزاری از مهاجران در دیگر کشورها:
البته استفاده ابزاری از موضوع مهاجرت فقط مختص ایران نیست و دولتهای بسیاری از چنین حربهای در عرصه بینالمللی استفاده کرده و میکنند. برای مثال دولتهای بلاروس و ترکیه متهم هستند که با باز کردن مرزهای خود برای ورود پناهجویان به اروپا، از موضوع مهاجرت بهعنوان ابزاری برای ورود فشار به اتحادیه اروپا و پذیرش خواستههایشان استفاده میکنند. همچنین رهبران ایالات متحده آمریکا همواره از مهاجرت به عنوان ابزاری در سیاست خارجی برای تطبیق، تحریم و معامله با دیگر ملتها استفاده میکنند. مثلا در قرن ۱۹ از جمعیتهای مهاجر ساکن کشور بهعنوان ابزاری برای تقویت ارتش خود برای مقابله با تهدیدات دیگر کشورها بهره میبردند[4].
البته این نکته را هم باید مدنظر داشت که دولتها در کنار این که از مهاجران خارجی ساکن در سرزمین خود استفاده ابزاری میکنند، گاهی از اتباع خود که به دیگر کشورها مهاجرت کردهاند هم استفاده ابزاری مینمایند. برای مثال برخی معتقدند دولت روحانی در مذاکرات برجام، از لابی مهاجران ایرانی ساکن آمریکا استفاده نمود. علاوه بر این اردوغان بارها سعی کرده از اتباع ترکتبار ساکن در آلمان بهعنوان ابزاری برای ورود فشار به دولت آلمان و تحمیل خواستههای خود به آنان استفاده نماید.
مهاجران فرصتی برای کشورهای مهاجرپذیر و مهاجرفرست:
هر دولتی با توجه به شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خودش و نیز اهداف مدنظرش، نگرش خاصی به موضوع مهاجران دارد. امروزه با وجود تمام مباحثی که پیرامون هزینهها و تهدیدات ورود مهاجران برای کشور میزبان توسط سیاسیون مطرح میشود اما همچنان اکثر دولتها سعی میکنند از فرصتهایی که مهاجران برای جامعه میزبان ایجاد مینمایند، نهایت استفاده را ببرند. مهاجرت میتواند برای کشورهای مبدأ و مقصد از جهات مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و غیره فرصتهایی ایجاد کند. یکی دیگر از عرصه های فرصتآفرین مهاجرت در امر سیاست خارجی میباشد که مهاجران همانند سفیران، برای کشورهای فرستنده مهاجران و کشورهای پذیرنده مهاجران، امکان چانهزنی و نقشآفرینی بیشتری ایجاد میکنند.
نقض حقوق مهاجران در اثر نگاه ابزارگرایانه:
نفس بهره بردن از مهاجران در زمینه سیاست خارجی به خودی خود مذموم نیست اما آنچنان که شاهدیم امروزه اکثر دولتها در راستای اهداف خود در سطح جهانی از مهاجران سوءاستفاده میکنند. این گونه سوءاستفادههای ابزاری از مهاجران صرفاً بهعنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف مادی و سیاسی بهره میگیرد و انسانیت فرد مهاجر و حقوق وی را نادیده میگیرد. بدین ترتیب مهاجران به بازیچهای در دست دولتها تبدیل میشوند که میتوانند در جهت اغراض خود در زمین سیاست خارجی از آنها استفاده کنند. برای مثال زمانی که نماینده مجلس ایران اخراج مهاجران افغانستانی را دستآویزی برای گرفتن حق حقابه ایران قرار میدهد، بدین معنی است که ارزش چندانی برای حقوق مهاجران افغان ساکن در ایران قائل نیست و فقط به اهداف مدنظر دولت ایران میاندیشد.
مهاجران همچون دیگر انسانها از حقوقی برخوردارند و نباید بهسادگی حقوق آنها را به تعلیق درآورد. مهاجران افغان دهههاست در ایران زندگی میکنند و امروزه به جمعیتی مهم در ایران تبدیل شدهاند. اکثراً آنها خانه و زندگیشان در ایران است. در ایران مشغول به کارند و حتی در ایران بعضاً صاحب اموالی هستند. بسیاری از آنان فرزندانشان در ایران به دنیا آمدهاند و در مدارس ما تحصیل کردهاند و برخی از آنها حتی بهموجب قانون مدنی حق اخذ تابعیت ایران را هم دارند. هنگامی مهاجری بهصورت قانونی در کشور ما ساکن است و مرتکب جرم یا تخلفی هم نشده است، چگونه میتوان وی را بدون هیچ دلیلی و فقط به بهانه عدم دریافت حقابه رود هیرمند از کشور اخراج کرد؟
ممنوعیت اخراج دستهجمعی:
مضافاً بر این که تهدید به اخراج گروهی افغانستانیها فاقد وجاهت قانونی است زیرا اخراج دستهجمعی اتباع خارجی از کشور میزبان مطابق معاهدات بینالمللی حقوق بشری ممنوع است. اخراج هر یک از مهاجران باید جداگانه بررسی و در مورد آن تصمیمگیری شود. لذا اخراج اتباع افغانستانی بدون دلیل متقن و بدون طی تشریفات قانونی، امری غیرقانونی و غیراخلاقی است و موضوعاتی چون حقابه هیرمند یا مشکلات اقتصادی کشور به دلیل تحریمهای آمریکا، نمیتواند دلیلی موجه و مشروع برای اخراج این گروه باشد چراکه کاملاً جنبه سیاسی دارد و برای اعمال فشار بر دولت افغانستان است. تهدید افغانستان به اخراج جمعی اتباعش از ایران شبیه اقدام صدام حسین در سال 1980 است. صدام پس از آغاز درگیری بین ایران و عراق، اتباع عراقی ایرانیالاصل را از عراق اخراج نمود که این امر به آوارگی هزاران نفر انجامید.
پیامدهای استفاده ابزاری از مهاجران:
استفاده ابزاری دولتها از مهاجران در زمینه سیاست خارجی ممکن است گاهی مزایایی برای دولتها داشته باشد و آنها را به اهدافشان برساند اما آسیبها و نتایج منفی مختلفی هم معمولاً به همراه دارد. ازجمله این که میتواند در روابط کشورهای مبدأ و مقصد مهاجران تنش ایجاد کند. مثلاً سوءاستفاده ابزاری بلاروس از پناهجویان سبب اختلافات و تنشهایی با اتحادیه اروپا گشت یا تلاشهای اردوغان برای تأثیرگذاری بر ترکتبارهای آلمان موجب درگیریهای بین دو طرف شد. همچنین این سیاستها ممکن است موجب افزایش اختلافات بین شهروندان و مهاجران و رشد احساسات بیگانهستیزی گردد و نیز به واگرایی بیشتر مهاجران از کشور میزبان خود و عدم ادغام آنها در جامعه میزبان منجر گردد.
با توجه به پیامدهای متعدد منفی ناشی از استفاده ابزاری از مهاجران، هر دولتی باید در روابط بینالمللی خود با دیگر کشورها و بازیگران بینالمللی از بهرهگیری ابزارگرایانه از مهاجران در راستای منافع خود، بهنحوی که به حقوق مهاجران لطمه وارد کند، اجتناب نماید. منشأ هر نوع سوءاستفادهای از مهاجران توسط دولتها، در عدم بهرسمیتشناسی مهاجران بهعنوان یک گروه دارای حقوق است و لذا بایستی ابتدا این نوع نگرش به مهاجرت دگرگون شود. تا زمان عدم تغییر این نوع نگرش دولتها به خود این حق را میدهند به هر بهانهای، حتی حق حقابه خویش، مهاجران را به اخراج گروهی تهدید کنند و بدین شکل از آنها در عرصه سیاست خارجی استفاده ابزاری نمایند.
[4] عازمی، زهرا. (۱۳۹۷). بررسی عوامل تحول سیاست های مهاجرتی ایالات متحده امریکا. رساله دکتری دانشگاه تهران. دانشکده حقوق و علوم سیاسی