فرار بیش از یک میلیون نفر با فروپاشی اقتصاد افغانستان
نیویورک تایمز: هر روز، هزاران افغانستانی در تلاش هستند تا مخفیانه وارد ایران و پاکستان شوند، چراکه درآمدها از بین رفته و گرسنگی ویرانگر، گسترده شده است.
زرنج، افغانستان- مهاجران در مخفیگاه تنگ و تاریک خود در درّه، میتوانستند چراغهای سفید مرز ایران را که در افق میدرخشیدند ببینند. هوا سرد و نفس آنها سنگین بود. خیلی از آنها آخرین پساندازهایشان را برای تهیۀ غذا مصرف کرده بودند و به امید نجات از سقوط اقتصادی افغانستان، از فامیلهایشان پول قرض گرفته بودند. حالا اما با نگاه به مرز راه نجات را دیدند: کار، پول و غذایی برای خوردن.
نجف اخلاقی، 26 ساله میگوید: «راه دیگری برای من وجود ندارد، من نمیتوانم برگردم».
از هنگامی که ایالات متحده آمریکا نیروهایش را از افغانستان خارج کرد و طالبان قدرت را به دست گرفت، افغانستان در یک بحران اقتصادی فرو رفته است که باعث شده میلیونها نفر که با درآمدی بخورونمیر زندگی میکردند، زندگیشان از کنترل خارج شود. درآمدها از بین رفته و گرسنگی افزایش یافته است و کمکهایی که شدیداً موردنیاز است نیز بهواسطة تحریم مقامات طالبان توسط غرب متوقف شده است.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، ماه گذشته بیان کرد که بیش از نیمی از جمعیت افغانستان با «سطوح شدید» گرسنگی روبرو هستند. وی اضافه کرد: «زندگی روزمره برای افغانستانیها به جهنمی یخزده تبدیل شده است.»
اکنون بدون هیچ فرصتی، صدها هزار نفر به کشورهای همسایه گریختهاند.
بهگفتة پژوهشگران حوزۀ مهاجرت، از ماه اکتبر تا پایان ژانویه، بیش از یک میلیون افغان تنها در جنوب غربی افغانستان یکی از دو مسیر اصلی مهاجرت به ایران را آغاز کردهاند. سازمانهای امدادی تخمین میزنند که روزانه حدود 4000 تا 5000 نفر وارد ایران میشوند.
اگرچه بسیاری به دلیل بحران اقتصادی شدید ترکِ کشور را انتخاب میکنند، چشمانداز حکومت بلندمدت طالبان (از جمله محدودیت برای زنان و ترس از مجازات) نیز بر اضطرار آنها افزوده است.
آقای دیوید منسفیلد، پژوهشگری که مهاجرت افغانستانیها را دنبال میکند، میگوید: «تعداد اشخاصی که از این مسیر افغانستان را ترک میکنند، علیرغم توجه به اینکه چقدر این سفر در ماههای زمستان چالشبرانگیز است، افزایش یافته است.»
این مهاجرت صدای هشدار را در سراسر منطقه و اروپا به صدا درآورده است، جایی که سیاستمداران از تکرار بحران مهاجران در سال 2015 میترسند، زمانی که بیش از یک میلیون نفر (اکثراً اهل سوریه) در اروپا درخواست پناهندگی کردند و واکنش های پوپولیستی را برانگیختند. بسیاری میترسند که در بهار امسال با افزایش دما و آسانتر شدن حرکت در مسیرهای پوشیده از برف، سیلِ افغانستانیها به مرزهای اتحادیه اروپا نیز برسد.
اتحادیه اروپا که در پی مهار مهاجران در منطقه است، پاییز گذشته متعهد شد که بیش از یک میلیارد دلار کمک بشردوستانه به افغانستان و کشورهای همسایۀ میزبان افغانستانیهای پناهجو داده شود.
یوناس گهر استور، نخستوزیر نروژ، در بیانیهای در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد افغانستان در ماه گذشته گفت: «ما به توافقات و تعهدات جدید نیاز داریم تا بتوانیم به یک جمعیت مدنی بسیار آسیبپذیر کمک کنیم. ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا از یک بحران مهاجرتی دیگر و منبع دیگری از عدم ثبات در منطقه و فراتر از آن جلوگیری کنیم.» اما غربیها هنوز با مسائل پیچیدهای دستوپنجه نرم میکنند که چگونه تعهدات بشردوستانه خود را در برابر مردم عادی افغانستان بدون حمایت از دولت جدید طالبان انجام دهند.
در ماههای اخیر، مقامات طالبان از مقامات غربی درخواست کردهاند که فشار خفهکنندۀ خود را بر اقتصاد رها کنند، همچنین قولهایی دربارۀ آموزش برای دختران و سایر شرایط تعیین شده توسط جامعه بینالمللی برای کمک دادهاند. با بدتر شدن وضعیت بشردوستانه، ایالات متحده نیز برخی معافیتها را برای تحریمها صادر کرد و در ماه گذشته نیز 308 میلیون دلار کمک کرد که مجموع کمکهای ایالات متحده به این کشور را از اکتبر سال گذشته به 782 میلیون دلار میرساند.
کارشناسان میگویند که کمکها تنها در کشوری که با فروپاشی اقتصادی مواجه است میتواند تا این حد پیش برود. اگر غربیها سریعتر برای احیای سیستم مالی اقدام نکنند، افغانستانیهایی که از کار ناامید هستند احتمالاً به جستجوی کار در خارج از کشور ادامه خواهند داد.
آقای اخلاقی، که در میان مهاجران در بیابان خم شده بود، خود را برای تیراندازی ناامیدانۀ پیش رو آماده کرد: تقلای یک مایلی بر روی سنگرهای خاکی خرد شده، دیوار مرزی به ارتفاع 15 فوت که بالای آن سیمخاردار قرار گرفته بود و گسترهای وسیع از خاکریزها همراه با نیروهای امنیتی ایران. او گفت که در یک ماه گذشته 19 بار از مرز عبور کرده است. هر بار دستگیر و از مرز بازگردانده شده است.
آقای اخلاقی که یک افسر پلیس در حکومت سابق بود، از ترس انتقام طالبان در خانههای اقوام و آشنایان خود مخفی شد. با پایان یافتن پساندازِ اندک خانوادهاش، او برای یافتن کاری جدید از شهری به شهری دیگر نقلمکان میکرد اما شغل کمیاب بود؛ بنابراین در اوایل نوامبر، او با قاچاقچیانی در استان نیمروز که مصمم بودند به ایران بروند ارتباط برقرار کرد.
آقای اخلاقی میگوید: «من از مرزبانان ایرانی میترسم.» بااینحال، او گفت: «من نمیتوانم اینجا بمانم.» حتی قبل از تسلط طالبان، افغانستانیها پس از سوریه دومین تعداد درخواستهای پناهندگی را در اروپا داشتند و یکی از بزرگترین جمعیت پناهجویان در جهان (حدود 3 میلیون نفر) هستند که بیشتر آنها در ایران و پاکستان زندگی میکنند.
بسیاری از آنها از طریق نیمروز گریختند، گوشهای دورافتاده در جنوب غربی افغانستان که بین مرزهای ایران و پاکستان قرار گرفته و برای دهها سال بهعنوان پناهگاه قاچاق عمل کرده است. در پایتخت آن، زرنج، افغانستانیها از سراسر کشور در هتلهایی که در مسیر جادۀ اصلی قرار دارند و در اطراف دکههای کبابفروشیهای خیابانی جمع میشوند و دربارۀ سفر طاقتفرسای پیش رو به تبادل داستان میپردازند.
در پارکینگی در مرکز شهر که به «ترمینال» معروف است، مردان در پشت وانتهایی که به مقصد پاکستان میروند، جمع میشوند درحالیکه پسران جوان عینک و بطریهای آب میفروشند و داد میزنند: «کسی آب میخواهد؟» صدای آنها تقریباً در میان صدای بوق خودروها و فریادهای خشمگین مردان چانهزنی که اسکناسهای پارهشدۀ افغانی را با تومان ایرانی مبادله میکنند، محو میشود.
عبدل 25 ساله که در صف ایستاده تا سوار یک وانت شود، یک روز قبل، از قندوز (یک مرکز تجاری در شمال افغانستان که تابستان گذشته طی حملۀ برقآسای طالبان با جنگ مواجه شد) آمده است. وقتی صدای خمپارهها شهر را فراگرفت، کسبوکار او متوقف شد. پس از تصرف شهر توسط طالبان، مغازۀ او خالی ماند، زیرا مردم پول اندکی که داشتند را هم برای احتیاجات اولیه مثل غذا و دارو ذخیره کردند.
با طولانی شدن این وضعیت، عبدل برای تأمین غذای خانوادۀ خود پول قرض کرد و بیشتر و بیشتر در بدهی غوطهور شد. او سرانجام تصمیم گرفت که راهی ایران شود.
عبدل، که از روزنامه تایمز خواست که تنها از نام کوچک او استفاده کند، گفت: «من نمیخواهم کشورم را ترک کنم، اما چارۀ دیگری هم ندارم.» اگر شرایط اقتصادی به همین شکل پیش رود، آیندهای اینجا وجود نخواهد داشت.
با بدتر شدن این بحران اقتصادی، مقامات محلی طالبان به دنبال سود بردن از مهاجرت با تنظیم کردن و نظم بخشیدن تجارت پرسود قاچاق بودهاند. در ترمینال، یک مقام طالبان که در یک خودروی کوچک نقرهای نشسته است، از هر خودرویی که به پاکستان میرود، مالیات جدید (1000 افغانی یا حدود 10 دلار) دریافت میکند.
در ابتدا، مقامات طالبان از دیگر مسیر اصلی مهاجران نیز مالیات میگرفتند، مسیری که توسط قاچاقچیان از طریق صحرا و از روی دیوار مرزی مستقیماً به ایران وارد میشد. اما پس از اتهامات در ماه سپتامبر مبنی بر اینکه یک قاچاقچی به یک دختر تجاوز کرده است، طالبان نحوۀ برخورد خود را تغییر دادند و در این مسیر بیابانی به سرکوب پرداختند. بااینحال، چنین تلاشهایی برای جلوگیری از قاچاق کمک چندانی نکرده است.
حوالی نیمهشب با سرعت در جادهای بیابانی، یک قاچاقچی به نام «س» که ترجیح میداد به دلیل ماهیت غیرقانونی کارش، تنها حرف اول خود را ذکر کند، موسیقی پاپ عربیای را در ضبط ماشین خود پخش میکرد. یک موزیک ویدئو با زنی با لباس مشکی روی صفحۀ ناوبری ماشین پخش میشود. همانطور که او به خانه امن خود نزدیک شد، چراغهای عقب را خاموش کرد تا از تعقیب شدن خود جلوگیری کند.
جابهجایی افراد در هر شب نیازمند حرکاتی دقیق است: نخست، او با یک مرزبان ایرانی رده پایین توافق میکند تا به تعدادی از مهاجران اجازه عبور بدهد. سپس به بقیۀ قاچاقچیان میگوید که مهاجران را از هتلشان به خانهای امن در صحرا بیاورند و با شریک تجاری خود هماهنگ میکند تا با گروه در آنسوی مرز ملاقات کنند. هنگامی که خورشید غروب میکند، او و دیگران ساعتها رانندگی میکنند و منطقه را برای گشتزنی طالبان زیر نظر میگیرند و هنگامی که مسیر مشخص شد، مهاجران از خانۀ امن به مرز برده میشوند.
«س» درحالیکه میخندد میگوید: «ما خانهای نداریم، خانۀ ما، خودروی ما است، تمام شب در نزدیکیِ مرز رانندگی میکنیم. یک روز همسرم من را از خانه بیرون میکند.» عبور از مرز تنها نخستین مانعی است که افغانها باید بر آن غلبه کنند. از زمان سیطرۀ طالبان بر این کشور، هم پاکستان و هم ایران اخراج افغانستانیها را افزایش دادهاند و هشدار دادهاند که اقتصاد شکنندهشان نمیتواند هجوم مهاجران و پناهندگان را مدیریت کند.
به گفته سازمان بینالمللی مهاجرتِ سازمان ملل متحد، در پنج ماه آخر سال 2021، بیش از پانصد هزارنفری که به طور غیرقانونی وارد این کشورها شدهاند یا اخراج شدهاند یا داوطلبانه به افغانستان بازگردانده شدهاند.
نگارِ 35 ساله، روی فرش آبیرنگ و قدیمی یکی از هتلها نشسته بود. او دو شب قبل، با شش فرزند خود، از دیوار مرزی عبور کرده و به ایران رسیده بود. برای ماهها پسانداز ناچیز خانوادهاش را خرج کرده بود و برای زنده ماندن، کمی بیشتر نان و هیزم خریده بود. وقتی آن پسانداز تمام شد، او تنها بزی که داشت را فروخت تا به اینجا سفر کند.
اما بهمحض رسیدن به خاک ایران، گروهی از مرزبانان ایرانی به گروه مهاجران مشکوک شدند و بهسوی تاریکیِ پیش از سحر تیراندازی کردند. مهاجرت و عبور آنها از مرز ناموفق بود. نگار که روی زمین دراز کشیده بود، فرزندانش را صدا زد و متوجه اتفاقی وحشتناک شد: دو پسر کوچکش گم شده بودند. او به همراه بقیه بچههایش به افغانستان بازگردانده شد.
پس از دو روزِ دردناک، قاچاقچیان در ایران پسران او را پیدا کرده و به زرنج، نزد او، فرستادند. اما با گمکردن آنها در مورد اینکه آیا دوباره تلاش کند عبور کند یا نه به شک و تردید افتاده.
نگار میگوید: «نگران هستم. اگر دیگر هرگز نتوانم به ایران بروم چه خواهد شد؟»
این مقاله ترجمهای است از مقالهی «Over a Million Flee as Afghanistan’s Economy Collapses» که در ۲ فبریه ۲۰۲۲ در سایت نیویورک تایمز منتشر شد. نویسندگان این مقاله Christina Goldbaum و