نجیب بارور و نشست «شب افغانستان»
خیلی وقت بود که از نشستهای انجمن دیاران خبری نبود. بعد از شیوع کرونا نشستها و دورهمیهای دیاران برگزار نشد. نشستهای تجربهی زیستهی مهاجران، نقد و معرفی کتاب، نشستهای پخش فیلمهای مهاجرتی و … بهانههایی بود برای دور هم جمع شدن و حرف زدن و فکر کردن به موضوع مهاجرت و مهاجران حاضر در ایران. حوادث تابستان ۱۴۰۰ در افغانستان اما دیگر کاسهی صبر دیارانیها را لبریز کرد. حضور شاعر وحدت، نجیب بارور در تهران اتفاقی بود که نمیشد نادیدهاش گرفت. حضور نجیب بارور در تهران نمادی بود از موج مهاجرتی افغانستانیها به ایران بعد از تسلط طالبان بر کشورشان.
نجیب بارور، یک شاعر افغانستانی در سرزمین ایران
نجیب بارور متولد افغانستان بود. در همین کشور بزرگ شد و تحصیل کرد و شعرهای حماسهسازش در مورد وحدت جغرافیای فارسیزبان را نه در مهاجرت بلکه در سرزمین خودش سروده بود.
او از مادر و پدر پنجشیری در سال ۱۳۶۴ در شهر کهنهی کابل دیده بهجهان گشود. کودکی او در دوران جنگهای داخلی و کشاکشهای سیاسی سپری شد. او پس از رویکار آمدن رژیم اول طالبان، مدتی از آموزش ابتدایی دور ماند. اما پس از شکست طالبان و آغاز دوره حکومت موقت در سال ۱۳۸۱ ، دوباره به تحصیل پرداخت. در سال ۱۳۸۸ از لیسهی خواجه عبدالله انصاری فارغ التحصیل شد . پس از آن، تحصیلات عالی خود را در رشتهی علوم سیاسی تا درجه کارشناسی در «دانشگاه مشعل» بهپایان رسانید.
نجیب بارور، مدتی را در وزارت تجارت وصنایع، ، مدتی را در کانون علمی و تحقیقات اسلامی افغانستان، مدتی را در مدیریت اجرایی فصلنامهی علمی الارشاد، مدتی را به حیث مشاور فرهنگی ریاست اجرائیهی جمهوری اسلامی افغانستان و مدتی را در سمت ریاست فرهنگی بنیاد مارشال کار کرده است. مدیرمسئولی هفتهنامهی کابل که بنیانگذارش احمدشاه مسعود بود، بر عهده وی است.
وحدت فارسیزبانان در شعرهای نجیب بارور
او توانسته است با مطرح کردن وحدت فارسی زبانان و همگرایی فرهنگی در شعرهایش حتی در میان مردمان کشورهای ایران و تاجیکستان و شهرهای سمرقند و بخارا نیز محبوبیت پیدا کند. به دلیل همین رویکرد فرهنگیست که شعرهای او در بین فارسیزبانان خوانندگانی دارد. از او تا حال کتابهایی زیر بهچاپ رسیده است:
۱«نام دیگر کابل»
۲«سهعکس جدا افتاده»
۳«هندوکش بیاقتدار»
۴«مرزها دیگر اساس دوری ما نیستند»
در بین اشعار نجیب بارور، مصرع «هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید» تبدیل به یک ضربالمثل شده است.
چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۰، کافهی خانهی کابل و انجمن دیاران میزبان این شاعر بزرگ افغانستان بودند، در یک عصر تابستانی که چنارهای خیابان فریمان در آن به پیشواز پاییز رفته بودند. مهمانان این نشست از قبل دعوت شده بودند. به دلیل شرایط کرونایی و محدود بودن فضای کافهی خانهی کابل اعلام عمومی صورت نگرفته بود و نشست به صورت لایو در اینستاگرام دیاران پخش میشد.
سامانهی آی کانکت محملی برای جذب نخبگان علمی، فرهنگی، اجتماعی و کارآفرینی افغانستان
در ابتدای نشست سامانهی آی کانکت معرفی شد. سامانهای که انجمن دیاران سه سال پیش رایزنیهای اجرایی شدنش را انجام داده بود. بارها به معاونت علمی ریاستجمهوری رفته بود و توانسته بود متقاعدشان کند که برای مهاجران نخبهی حاضر در ایران اقامت ویژه و حقوق شهروندی متناسب با شأن و مقام آنها اعطا کند. بالاخره بعد از ماهها تلاش سامانهی آیکانکت برای جذب مهاجران نخبه در سایت معاونت علمی ریاستجمهوری راهاندازی شده است. سامانهای که در آن تمامی نخبگان مهاجر حاضر در ایران و نخبگانی که در خارج از ایران به سر میبرند میتوانند در آن ثبتنام کنند و با بارگذاری مدارک لازم پروندهی درخواست اقامت ویژه تشکیل دهند.
کارگروهی در معاونت علمی در عرض یک هفته درخواستها را بررسی میکند و در صورت تأیید نخبگی و کامل بودن مدارک، پروندهها به وزارت کشور فرستاده میشود تا در عرض ۴۵ روز مدرک اقامت ویژه برای نخبگان صادر شود. تا به حال ۵۰ نخبهی مهاجر حاضر در ایران در رشتههای مختلف (از کارگردانی فیلم بگیر تا ریاضیات و کارآفرینی و رتبههای برتر کنکور و…) به همراه خانوادههایشان توانستهاند اقامت ویژهی ۳ ساله در ایران را کسب کنند و این سامانه آمادهی جذب تمامی نخبگانی است که این روزها از افغانستان قصد مهاجرت به ایران را دارند.
نجیب بارور: خانوادهی من هنوز در افغانستان هستند و در خطر.
بعد از معرفی سامانهی آیکانکت نوبت نجیب بارور بود. شاعری که با تسلط طالبان جانش به خطر افتاد و به صورت زمینی و به مانند همهی افغانستانیهای دیگر به ایران مهاجرت کرد:
– آمریکاییها و بیگانگان همه چیز را به ۲۰ سال قبل بازگرداندند و این نشان میدهد که هر چیزی که زمینهساز ورود غربیها شود هویت و داراییهای سرزمین را پایمال میکند.
– این روزها زبان فارسی در افغانستان در خطر جدی است. زبانی که تا پیش از این تمام روابط اجتماعی مردم افغانستان را تأمین میکرد. زبانی که ما در تمام این سالها آن را در افغانستان پرورده بودیم. از فرهنگیان ایران درخواست دارم که به این امر توجه کنند. این روزها راهاندازی کرسیهای افغانستانشناسی در دانشگاهها و مراکز آکادمیک ایران بیش از هر زمانی اهمیت دارد.
– نکتهی تأسفبرانگیز این است که این روزها شعرای فارسی زبان افغانستان در جغرافیای زبان فارسی پراکنده نشدهاند، بلکه در غرب و کشورهای غربی پراکنده شدهاند. این موجب تضعیف زبان فارسی خواهد شد. فرهنگیان و مقامات جمهوری اسلامی ایران به این امر باید توجه ویژه داشته باشند.
نبود رویکردی سالم برای ورود مهاجرین
– متاسفانه جمهوری اسلامی ایران رویکرد سالمی برای ورود مهاجرین در نظر نگرفته است.اکثر مهاجران به صورت غیرقانونی وارد میشوند. من هم مجبور شدم به مانند سایر هموطنانم از کابل تا زرنج را با اتوبوسی ۵۰ نفره راه شوم. تمام مسافران این اتوبوس دست از جان شسته بودند. اگر میماندند جانشان در خطر بود و سفرشان باز هم با خطر جانی همراه بود. این موضوع در مورد کسانی که در جبههی فرهنگی دفاع از زبان فارسی در افغانستان مبارزه میکردند وخیمتر است. آنها در افغانستان جانشان در خطر است و جمهوری اسلامی ایران هیچ راهی برای ورود آنان به ایران در نظر نگرفته است. امیدوارم جمهوری اسلامی ایران این بار به فرهنگ توجه کند.
– خانوادهی من هنوز در افغانستان هستند و جانشان در خطر است. هیچ راهکاری برای ورود قانونی آنان به ایران نیست. این در حالی است که آمریکاییها هزاران نفر از افغانستانیها را با خود بدون ویزا از افغانستان خارج کردند. کسانی که در حد ترجمه به زبان انگلیسی گپ میزدند در نظر آمریکاییها این ارزش را داشتند که برده شوند. اما برای ما فرهنگیان فارسی زبان که در سالها در افغانستان برای پاسداشت زبان فارسی تلاش کردیم هنوز از سوی ایران برنامهای وجود ندارد…
– از نهادهای فعال در حوزهی مهاجرت در ایران خواهش میکنم زمینههای ورود قانونی مهاجران را فراهم کنند. به خصوص فرهنگیان فارسی زبان این روزها در خطر جانی هستند.
آن سربازان طالبان که تاببازی میکردند، کودکی نکردهاند
بعد از نجیب بارور سایر مهمانان حاضر در نشست به بیان جنبههای مختلفی از مواجههی خود با موج مهاجرتی جدید پرداختند. نادر موسوی، مدیر مدرسهی خودگردان فرهنگ و صاحب انتشارات آمو از تجربیات آموزگاری خود گفت:
– به نظر من، کار ما آموزگاران و فرهنگیان تازه آغاز شده است. هر کدام از ما اگر بتوانیم در حد یک موزاییک را سفید کنیم بعد از مدتی یک صفحهی کامل سفید خواهیم داشت. برای من یکی از نمادینترین صحنههایی که واقعا ساعتها به خاطرش اشک ریختم آنجایی بود که آن جوانان تفنگ به دست طالبان تاببازی میکردند. آنها سن و سالی نداشتند. ۲۰ سال داشتند. همگی محصول همین ۲۰ سال گذشته بودند. و این صحنه نشان میداد که آنها کودکی نکردهاند. من حس کردم تقصیر من معلم است که او کودکی نکرده است. تقصیر و کوتاهی من است که به او آموزش ندادهام. در سنی که باید آموزش میدیده و کودکی میکرده نکرده و حالا چنین انسان خطرناکی شده است….ما باید از امروز بیشتر و بیشتر برای آموزش کودکان افغانستانی کار کنیم. باید به افغانستان برویم و آموزش دهیم. بیش از هر دورهای این نیاز وجود دارد.
امید ما فقط به نسل آینده است.
دکتر عباسی شوازی از اساتید و عضو هیئت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تهران از دیگر مهمانان حاضر در نشست بود. کسی که در سالیان اخیر در حوزههای جمعیتشناسی و شناخت نسلهای مختلف مهاجران کارهای علمی متعددی انجام داده و آن را به انحاء گوناگون منتشر کرده است. دکتر عباسی از تلاشهایی که در دانشگاههای کشور برای جذب دانشجویان افغانستانی صورت گرفته صحبت کرد و گفت:وقتی تحصیلات در میان یک نسل رواج پیدا میکند دموکراسی هم همراه آن میآید. امید ما فقط به تحصیل کودکان و نوجوانان و جوانان است.
شیرینی همدلی ایرانیان
خانم خاوری مدیر مدرسهی خودگردان جویندگان دانش نیز از دیگر مهمانان حاضر در نشست بود.کسی که ۴۳ سال در ایران زندگی کرده و ۳۰ سال سابقهی مدیریت مدرسهی خودگردان داشت و این روزها به شدت درگیر خانوادههای آسیبپذیری بود که طی بحران اخیر به ایران مهاجرت کردهاند.
– ۱۸ خانوادهیی تازهوارد را شناسایی کردهایم که داریم سعی میکنیم کمکشان کنیم و نصف بیشتر این خانوادهها سرپرست مرد ندارند. یا مرد کشته شده یا فرار کرده یا اطلاعی ازش در دست نیست. همهچیز فروپاشیده است. تعدادی از این خانوادهها ۱۵ روز در راه بودهاند. دست و پایشان شکسته. نوجوانی را داریم که پایش شکسته و کج جوش خورده. یکی از بچههای مدرسهی ما برای گرفتن پاسپورت به افغانستان رفت که این حوادث پیش آمد و مجبور شد به صورت غیرقانونی به ایران برگردد. از ۳۵ نفری که در کاروان سفر غیرقانونیشان به ایران بودند فقط ۹ نفر زنده ماندند و بقیه از گرسنگی و تشنگی در راه تلف شدند. این روزها چیزی که به ما دلگرمی میدهد همدلی مردم ایران است.
زهیر توکلی، شاعر دیگری بود که در برنامه حاضر بود و بر اساس مشاهدات میدانیاش از وخامت اوضاع گفت و پیشنهاد داد که یک کمپین ملی برای کمک به خانوادههای آسیبپذیر تازهمهاجر شکل بگیرد.
نسل دومیها را دریابید
محمدرضا جلاییپور از دیگر مهمانان حاضر در نشست بود که گفت:
– توجه به مسائل افغانستان این روزها بیسابقه است. این یک فرصت است. انجمنهایی مثل دیاران باید این فرصت را استفاده کنند و از آن در جهت بهبود تبعیضهای قانونی علیه مهاجران استفاده کنند.
احمد مدقق، نویسندهی افغانستانی حاضر در ایران نیز گفت:
– دوستان لزوم توجه به ایجاد راههای ورود قانونی به کشور و رسیدگی به تازهمهاجران را گوشزد کردند. نکتهای که من میخواهم بگویم لزوم توجه به نسل دومیها و سومیهای مهاجر حاضر در ایران است. کسانی که در ایران به دنیا آمدهاند و در ایران بزرگ شدهاند و کاملا از نظر فرهنگی ایرانیاند، اما هیچ وقت به صورت رسمی ایرانیبودنشان پذیرفته نشده است. این مسئله بسیار اهمیت دارد. جمعیتی چند صد هزار نفری وضعیتی پا در هوا دارند و این نه برای ایران و نه برای افغانستان به صلاح نیست.
شعرخوانی پایانی نجیب بارور
در پایان نشست، نجیب بارور یکی از شعرهای خود را برای حاضران خواند:
[…] سومین نشست فرهنگی دیاران گپ «آسیبشناسی تعاملات جوامع فارسی زبان» […]