پرونده مهاجرت شغلی
اشتغال و جستوجوی کار همواره یکی از محرکهای اصلی و ثابت در مهاجرت بینالمللی بوده است. گرچه عوامل زیادی همچون جنگ ها، بلایای طبیعی و… در مقاطعی محرک مهاجرت در طول تاریخ بوده اند؛ اما کار و جستوجوی آن همیشه عامل و انگیزهای ثابت و پایدار برای مهاجرت بینالمللی بوده است. اگر سن کار را از 15 سال در نظر بگیریم، جمعیت نیروی مهاجر مهاجر در سن کار در سال 2017 به 234 میلیون نفر میرسد و این یعنی 70 درصد از جمعیت کل مهاجران.
نانآوران هندی و چینی در صدر
طبیعتا آنچه که برای نیروی کار جاذبه دارد، کار کردن در کشوری است که در آن سطح دستمزدها بالاتر باشد. به همین دلیل میتوان درک کرد که چرا در سال ۲۰۱۷ حدود ۶۸ درصد از کارگران در کشورهای با سطوح درآمدی بالاتری حضور داشتهاند (۱۱۱ میلیون نفر) و این درصد برای کشورهای با درآمد متوسط به ۲۹ میرسد و برای کشورهای با درآمد پایین ۴/ ۳ درصد. البته جاذبه این کشورها برای نیروی کار تنها به دلیل سطوح بالای دستمزدی نیست، بلکه رفاه و امکان پیشرفت شغلی در این کشورها عامل دیگری است که این کارگران را جذب میکند.
همچنین باید توجه داشت که کشورهای با سطوح درآمدی بالا (کشورهای توسعه یافته) غالبا رویکردی بازتر نسبت به نیروی کار خارجی دارند. اما نکته جالب در روند مهاجرت کاری، افت ۷ درصدی سهم کشورهای با سطوح درآمدی بالا از نیروی کار مهاجر بوده است. این تغییر مشهود، احتمالا متاثر از رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد متوسط یا تحول در قوانین مهاجرت در کشورهای با درآمد بالا بوده است یا ترکیبی از این دو عامل.
نمود اصلی مهاجرت بینالمللی نیروی کار را میتوان در حجم پرداختهای انتقالی که کارگران برای خانواده و نزدیکان خود ارسال میکنند مشاهده کرد. حجم این پرداختها در گزارش ۲۰۲۰ سازمان جهانی مهاجرت ۶۸۹ میلیارد دلار ذکر شده است. این در حالی است که میزان این پرداختها در گزارش سال ۲هزار به میزان ۱۲۶ میلیارد دلار گزارش شده است. زمانی که این رقم را با میزان آن در گزارش سال ۲هزار مقایسه میکنیم میتوان تحولات اساسی در مهاجرت نیروی کار بینالمللی مشاهده کرد.
هند، چین، مکزیک، فیلیپین و مصر پنج کشور نخست دریافتکننده پرداختهای انتقالی بودهاند. گرچه که هند و چین در این ردهبندی بسیار بالاتر از بقیه قرار میگیرند، اما همچنان ویژگی همه کشورها این است که همه آنها از فرستندگان بزرگ نیروی کار به حساب میآیند. با این حال وقتی که پرداختهای انتقالی را بهعنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی در نظر بگیریم، پنج کشور نخست دریافتکننده این پرداختها عبارتند از تونگا (۲/ ۳۵درصد)، قرقیزستان (۶/ ۳۳درصد)، تاجیکستان (۳۱درصد)، هائیتی (۷/ ۳۰درصد) و نپال(۲۸درصد).
رقابت شغلی کارگران افغانستانی
بازار کار ایران در وضعیت نامطلوبی به سر میبرد که مهمترین شاخصههای آن پایین بودن نرخ مشارکت و بالا بودن نرخ بیکاری است. براساس گزارش منتشره از سوی مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۸ نرخ مشارکت دربازار کار در میان جمعیت بالای ۱۵ سال ایران ۱/ ۴۴ درصد بوده است.
پاکستانیها در صنعت نساجی
اتباع پاکستان در سالهای اخیر قسمتی از این مهاجران غیرقانونی را به خود اختصاص دادهاند. کارگران پاکستانی در بسیاری از مشاغل و صنایع ایران مشغول به کار میشوند که زنجیره انتهایی صنعت نساجی(بافت و تکمیل پارچه) را شاید بتوان عمدهترین محل اشتغال این کارگران دانست. صنعت نساجی در پاکستان بسیار مورد توجه بوده و قسمت قابلتوجهی از صادرات پاکستان را به خود اختصاص داده است. شهرهای فیصلآباد، کراچی و لاهور از بزرگترین مراکز صنعتی نساجی پاکستان هستند که عمده کارگران شاغل در صنعت نساجی ایران نیز از این شهرها و حومههای آنها هستند.