تأثیر نیروی کار مهاجر افغانستانی بر نرخ بیکاری و نرخ مشارکت افراد بومی در بازار کار ایران
« تأثیر نیروی کار مهاجر افغانستانی بر نرخ بیکاری و نرخ مشارکت افراد بومی در بازار کار ایران» عنوان پایاننامهی آقای بهزاد حسننژاد است. این پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد رشتهی سیستمهای اقتصادی- اجتماعی گرایش اقتصاد موسسهی عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی در شهریور ماه سال ۱۳۹۸ ارائه شد. استاد راهنمای این پایاننامه دکتر محمد حسینی و استاد مشاور دکتر غلامعلی فرجادی بودند.
در مقدمهی این پژوهش میخوانیم:
«در این پژوهش اثر نیروی کار مهاجر افغانستانی بر بازار کار ایران مورد بررسی قرار گرفته است. حضور مهاجران افغانستانی در طی 4 دهه اخیر به عنوان یکی از مسائل بازار کار کشور مورد طرح بوده و هست. بدین منظور از دادههای سرشماری نفوس و مسکن سالهای 1365، 1375، 1385 و 1395 در سطح شهرستان استفاده شده است و با بکارگیری از روش رگرسیون حداقل مربعات دو مرحله و استفاده از قانون ممنوعیت تردد، اسکان و اشتغال اتباع خارجی که در سال 1383 وضع شد به عنوان متغیر ابزاری اثر حضور نیروی کار مهاجر افغانستانی بر بازار کار و به طور خاص بر نرخ بیکاری و نرخ مشارکت اقتصادی سنجیده شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد نیروی کار مهاجر افغانستانی اثر معناداری بر نرخ بیکاری منطقهای نداشته است و قانون ممنوعیت تردد، اسکان و اشتغال مهاجران افغانستانی بیش از مسائل اقتصادی متأثر از موارد امنیتی، فرهنگی، مذهبی، قومیتی و زبانی بوده است.»
بهزاد حسننژاد پس از مروری بر پژوهشهای انجام گرفته در حوزهی اثرات حضور نیروی کار مهاجر بر بازار کار کشورهای مختلف یک مدل اقتصادسنجی را برای سنجش این پدیده در ایران و در خصوص حضور مهاجران افغانستانی توسعه داده است و پس از اجرای مدل و ارائهی خروجیهای آن نتیجه گرفته است که:
در پژوهش حاضر، ما از قانون ممنوعیت به عنوان یک متغیر ابزاری استفاده کرده ایم که وضعیت بازار کار را قبل و بعد از تصویب قانون بررسی میکند. اگر چه که قانون ممنوعیت بر اشتغال، وضع تردد و اسکان و تحصیل مهاجران اثر گذار بوده است ولی بر شرایط افراد بومی بیاثر است. نتایج در این پژوهش نشان میدهد اعمال قانون ممنوعیت بر نسبت جمعیت شاغل افغانستانی به کل و نسبت جمعیت بالای ده سال افغانستانی به کل اثر منفی معناداری دارد به این معنی که پس از تصویب قانون دو نسبت مذکور به طرز معناداری کاهش یافته است. با این تفاسیر ولی رابطه معناداری بین حضور نیروی کار مهاجر افغانستانی و افزایش نرخ بیکاری یافت نشده است. متغیر وابسته در اینجا در یک مرحله نسبت شاغلان و در مرحلهای دیگر نسبت جمعیت بالای ده سال افغانستانی به کل در نظر گرفته شده است که نتیجه مذکور در رابطه با نرخ بیکاری در هر دو حالت دارای پایداری نتیجه و عدم اثر گذاری بر نرخ بیکاری است.
غالباً نیروی کار مهاجر نرخ مشارکت اقتصادی بالاتری نسبت به بومیان یک منطقه دارند که این مسئله برای مردان افغانستانی حاضر در ایران نیز صادق است. اثر گذاری مهاجران افغانستانی بر نرخ مشارکت اقتصادی به عنوان یکی از شاخصهای مهم اقتصادی در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن هستند در مرحله اول که نسبت شاغلان افغانستانی به کل به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است، مهاجران افغانستانی اثر معناداری بر نرخ مشارکت اقتصادی نداشته اند ولی در مرحله بعد و پس از تغییر متغییر وابسته به نسبت جمعیت بالای ده سال افغانستانی به کل، مهاجران اثر معناداری منفی ضعیفی بر نرخ مشارکت اقتصادی داشته اند.
مطلب مرتبط: اثرات اقتصادی مهاجران در ناحیه آسیا و اقیانوسیه