چرا مهاجرپذیر نیستیم ؟
«چرا مهاجرپذیر نیستیم ؟» عنوان نشستی بود که کانون یاریگران دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت روز جهانی مهاجران برگزار کرد. این نشست ابتدا قرار بود در روز ۲۶ آذر ۱۳۹۸ و در آستانهی روز جهانی مهاجران برگزار شود. اما به دلیل آلودگی هوای شهر تهران و تعطیلی دانشگاهها یک هفته به تعویق افتاد و در روز دوم دی ماه در سالن کنفرانس مجتمع خدمات فناوری دانشگاه برگزار شد.
پیمان حقیقتطلب، مدیر پژوهشهای انجمن دیاران و دکتر آرش نصر اصفهانی نویسندهی کتاب در خانهی برادر سخنرانان این نشست بودند.
ابتدا در دو کلیپ روندهای مهاجرت به کشور ایران در چند دههی اخیر به نمایش درآمد.
حقیقتطلب در این نشست پاسخ به سوال چرا مهاجرپذیر نیستیم را به سه دورهی زمانی تقسیم کرد: آیا مهاجرپذیر بودیم؟ آیا مهاجرپذیر هستیم؟ آیا مهاجرپذیر خواهیم بود؟
حقیقتطلب با تعریف عام مهاجر به عنوان کسی که در سرزمینی زندگی میکند که در آن به دنیا نیامده گفت برای بررسی مهاجرپذیری ایرانیان در اعصار گذشته باید بپرسیم که آیا ایرانیان دیگرپذیر بودهاند؟ شواهد مختلف تاریخی نشان میدهند که بله، ایرانیان در طول تاریخ دیگرپذیر بودهاند. از شیوهی حکمرانی هخامنشیان و رفتار کوروش در فتح بابل گرفته تا مهاجرتهای عصر صفوی و پیشرفتهای مهاجران در دستگاه حکومت صفویه میبینیم که ایرانیان دیگرپذیری بالایی داشتهاند.
او با اشاره به رفتارهای ایرانیان در قبال مهاجران، به خصوص مهاجران افغانستانی و محدودیتهای کوچک و بزرگ آنان در زندگی روزمره گفت که متاسفانه نمیتوان در عصر حاضر ایرانیان را مهاجرپذیر دانست.
چرا ایرانیان مهاجرپذیر نیستند؟
حقیقتطلب یکی از ریشههای اصلی مهاجرپذیر نبودن ایران در عصر حاضر را ناقص بودن فرآیند ملت-دولت در ایران دانست. او با مرور تاریخی شکلگیری ملت-دولت در ایران از عصر مشروطه تا انقلاب اسلامی به عدم بلوغ ملی ایران و ایرانیان اشاره کرد و گفت: اندیشههای فرامیهنی و امتگرایی باعث شده تا ما هیچ گاه در چهارچوب ملت-دولتی به نام ایران تصمیمگیری نکنیم. از یک طرف میگوییم حضور مهاجران افغانستانی برای کارفرمایان و اقتصاد ایران فواید زیادی دارد. اما حاضر نمیشویم به آنها کوچکترین امتیازی (حداقل حق اقامت در ایران) بدهیم تا از فواید حضورشان بیشتر منتفع شویم. از سویی دیگر همزمان میگوییم که افغانستان سرزمین اسلام است. نباید از مسلمان خالی بماند. بنابراین حکم به اخراج مهاجران افغانستانی میدهیم.
او با اشاره به کاستیهای حکمرانی مدعی گسترش اندیشهها در خارج از مرزهای ایران در عصر حاضر گفت که این ضعفها باعث شده تا بسیاری از ایرانیان به اندیشهی باستانگرایی و ملیگرایی افراطی روی بیاورند. ملیگرایی افراطی با خود غیرستیزی به همراه میآورد و تبلور آن در رفتارهای ایرانیان به خصوص با مهاجران قوم هزارهی افغانستان نمود پیدا کرده است. ما تکلیفمان با خودمان مشخص نیست. آیا میخواهیم ایرانی آباد داشته باشیم یا اینکه جهان را تسخیر کنیم؟ به خاطر این بلاتکلیفی به مهاجرپذیر بودن هم فکر نمیکنیم و این یکی از نکات مهم در پاسخ به پرسش چرا مهاجرپذیر نیستیم است.
طرح یک مسئله
دکتر آرش نصر اصفهانی در این نشست گفت: همان طور که در کتاب در خانهي برادر اشاره کردم عدم مهاجرپذیری ایرانیان به ریشههای نژادپرستی آنان برمیگردد. رفع این نژادپرستی مسئلهی بلندمدت است و حل آن به سادگی نخواهد بود. اما ما در این روزها مسائل دیگری داریم که کوتاهمدتاند و شاید فکر کردن برای حل آنان بیشتر مفید فایده باشد.
نصر اصفهانی در این نشست به ابعاد گوناگون کار کودکان در شهر تهران اشاره کرد. او مسئلهی کودکان کار مهاجر را با ابعاد مختلفش تشریح کرد و با ارائهی پژوهش های میدانی انجام گرفته از اعضای کانون یاریگران شریف درخواست کرد که برای حل این مسئله همفکری کنند.
اکثر کودکان کار حاضر در شهر تهران اتباع افغانستانی هستند. به خصوص در صنف زبالهگردها. به دلیل افغانستانی بودن این کودکان نه سازمان بهزیستی و نه کمیتهی امداد زیر بار حمایت از این کودکان نمیروند. این نهادها برای کمک به اتباع ایرانی تشکیل شدهاند و حمایت از کودکان کار غیرایرانی را خارج از وظیفهی خودشان میدانند. بنابراین نمیتوان از این سازمانها کمک گرفت.
نصر اصفهانی که سمت مدیریت کل دفتر پژوهشهای معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران را بر عهده دارد گفت: شهرداری تهران این توان را دارد که جلوی کار کردن کودکان در سطح شهر برای شغل زبالهگردی بگیرد. این شغل برخلاف ظاهر کثیف خود درآمد بسیار بالایی دارد. کارفرمایان با به کار گیری کودکان این درآمد را به حداکثر خود میرسانند. اقدامی به تباه کردن زندگی این کودکان میانجامد. آنان را دچار تمام بیماریهای این شهر میکند و از تمام حقوق یک کودک محرومشان میکند.
اما شهرداری فقط این اختیار را دارد که جلوی کار کردن آنان در شهر تهران را بگیرد. این احتمال وجود دارد که در صورت این ممنوعیت کودکان افغانستانی به کار در زمینههایی دیگر سوق داده شوند. مثلا وارد شبکهی پخش مواد مخدر شوند. یا در گودهای زبالهی اطراف تهران به کار گرفته شوند.
پیچیدگی مسئله در همین جاست. با این کودکان چه کنیم؟ کودکانی که سوار بر پژوهای افغانیکش از مرزهای شرقی ایران قاچاق میشوند. کودکانی که کارگر فصلی به شمار میآيند. کودکانی که فعلا راهکاری برای جلوگیری از ورودشان نداریم. فقط باید کاری کنیم که آنان در شهر تهران کمتر آسیب ببینند…
در پایان این نشست حاضران به پرسش و پاسخ در مورد عدم مهاجرپذیری ایرانیان در عصر حاضر و ابعاد گوناگون کار کودکان افغانستانی در ایران پرداختند.
پیوست: فایل ارائهي چرا مهاجرپذیر نیستیم در این آدرس قابل دانلود است.