چرا فلسطینی‌ها “حق بازگشت” به وطنشان‌ را دارند؟(بخش اول)

بررسی حقوق قانونی‌ فلسطینیانی که با تشکیل دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ آواره شدند

مارک لوین/ مدیر برنامه مطالعات خاورمیانه در دانشگاه UC Irvine

مارک لوین در این مصاحبه از سه پژوهشگر برجسته “مسائل پناهندگان” -کارما نبولسی(استاد روابط بین‌الملل دانشگاه آکسفورد)، سوزان اکرم(استاد مدرسه حقوق دانشگاه بوستون و بنیانگذار کلینیک حقوق پناه‌جویان و حقوق‌ بشر در بوستون) و اینگرید جرادات‌ گاسنر‌(مدیر BADIL، مرکز منابع اقامت فلسطینیان و حقوق پناهندگان- در ارتباط با مباحث کلیدی حول “حق بازگشت” مصاحبه کرده است. برخی از پاسخ‌ها کلیدی و بسیار با جزئیات و تکنیکی هستند؛ با این حال اهمیت این مساله موجب شد تا ما این مصاحبه را ویرایش نکنیم‌.

مارک لوین: می‌توانید برای ما توضیح دهید که “حق بازگشت” به چه معناست؟ آیا این صرفا یک مفهوم سیاسی است و یا یک مفهوم حقوقی پذیرفته شده نیز است؟ آیا تعریف واحدی که توسط همه فلسطینی‌ها پذیرفته شده باشد وجود دارد؟ و یا در درون جامعه فلسطینی‌ها نیز بر سر این مفهوم مناقشه وجود دارد؟

کارما نبولسی: حق بازگشت یک حق جهان‌شمول ذیل حقوق بین‌الملل است که همه انسان‌ها و مردمان را فارغ از اینکه چه اصالتی دارند، در بر می‌گیرد. ایده حقوق جهانشمول نخستین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر(UDHR) که توسط ایالات‌متحده در  سال ۱۹۴۸ ارائه شد، قابل مشاهده است که عبارت است از: “استانداردی برای همه مردمان و ملت‌ها”. مطابق ماده ۱۳(b) اعلامیه: “همگان حق ترک هر کشور، از جمله کشور خود و بازگشت به آن را دارند”. فلسطینیان نیز از این نظر همچون سایر پناهندگان کشورها -فارغ از آنکه از کجا آنده باشند چه بوسنی چه رواندا و یا هرجایی- مشمول چنین حقوقی هستند.

علی‌رغم بعضی بحث‌های بی‌بنیان و بعضا نژادپرستانه‌ای که در قبال برخی از پناهندگان مطرح می‌گردد، سازمان ملل بارها برحق پناهندگان فلسطینی-که بزرگ‌ترین جمعیت پناهندگان جهان را تشکیل می‌دهند- بر بازگشت به سرزمینشان صحه‌ گذاشته است. برای نمونه قطعنامه شماره ۲۵۳۵ در شورای عمومی که در سال ۱۹۶۹ صادر شد بیان می‌کند که “مساله پناهندگان عرب فلسطینی‌ ناشی از نادیده گرفتن حقوقی است که سازمان ملل بر آن تاکید کرده و در اعلامیه جهانی حقوقی بشر نیز به وضوح بیان شده است”. در همین راستا قطعنامه شماره ۳۲۳۶ نیز بر “حق غیرقابل سلب فلسطینی‌ها برای بازگشت به خانه‌ها و زمین‌هایشان که از آن آواره‌ شده‌اند تاکید داشته و خواستار بازگشت آن‌ها است”.

قطعنامه شماره ۱۹۴ و مساله حق بازگشت

آنچه که در مورد پناهندگان فلسطینی قابل توجه است، تاکید مکرر و بی‌نظیر بر حق بازگشت در زمان‌ها و دوره‌های مختلف توسط سازمان ملل و جامعه جهانی است. قطعنامه شماره ۱۹۴ بوضوح بیان می‌کند که “پناهندگانی که مایل به بازگشت به خانه‌هایشان و زندگی در صلح و آرامش با همسایگانشان هستند باید امکان آن را در سریع‌ترین زمان ممکن داشته باشند و جبران خسارت بابت دارایی‌ها و مایملک آن‌هایی که نمی‌خواهند بازگردند نیز بابت ضرر تحمیل شده به دارایی‌ها و خانه‌های آن‌ها تحت قوانین بین‌الملل و اصل برابری توسط دولت‌ها ‌و مقامات مربوطه صورت پذیرد”. عضویت اسراییل در سازمان ملل مشروط به پذیرش و تعهد به اجرای این قطعنامه بود و این نشان‌دهنده آن است که سازمان ملل و جامعه بین‌الملل اسراییل را کاملا مسئول و متعهد به اجرای این اصول می‌دانستند. این حق، بعدا نیز در موارد بسیاری در شورای عمومی مورد تاکید قرار گرفت که بوضوح نشان‌دهنده اراده و اجماع جامعه بین‌الملل بر سر این مساله بود.

البته که این حق گرچه به مثابه یک اصل شامل حال پناهندگان فلسطینی به طور خاص می‌شود، اما حق بازگشت همچنین توسط بسیاری از حقوق‌دانان بین‌الملل، به عنوان حقی جمعی و جهانشمول‌ تصریح شده است. نمونه متاخر آن را می‌توان در نظرات پروفسور گای گودوین‌ گیل در ارتباط با مساله پناهجویان در سازمان ملل ملاحظه کرد. او که یکی پیشروترین حقوق‌دانان بین‌المللی در زمینه حقوق پناهندگان است، بر حق قانونی سلب‌نشدنی فلسطینیان برای تعیین سرنوشت و حق بازگشت آن‌ها که حقی‌ جمعی است، تاکید کرده است.

اجماع گسترده بر سر حق بازگشت

حق بازگشت علاوه بر بُعد حقوقی آن، یک مفهوم سیاسی و اخلاقی است که اهمیت بسیار بالایی برای مردم فلسطین دارد. اجماعی گسترده‌ای بر سر این موضوع وجود دارد که حق بازگشت در کنار حق تعیین سرنوشت، بنیان مناقشه و مساله اصلی ۶۳ ساله مردم فلسطین است. عمده مردم فلسطین به صورت اجباری و به وسیله زور آواره و از خانه‌هایشان و زمین‌هایشان در ۱۹۴۸ بیرون رانده شدند و سیاست مدرن فلسطین نیز هم‌آغاز با جنبش‌های مردمی، احزاب و انجمن‌هایی است که در جهت احقاق حق بازگشت فعالیت کرده‌اند. بیشتر این نهادها که بصورت داوطلبانه بنا شده‌اند و توسط پناهندگان پشتیبانی می‌شدند، یک واژه مشترک را بلااستثناء در نام خود داشتند: العوده(بازگشت). بنیان همه احزاب اصلی فلسطین، فارغ از ایدئولوژی حزبی، بر بازگشت به عنوان اولین و مهم‌ترین اصل تاکید داشته‌اند. فراتر از آن، “منشور ملی فلسطین” که بنیان حقوقی فلسطین است، اهداف مردم فلسطین را اینگونه تعریف می‌کند: “پس گرفتن وطن، آزادسازی و بازگشت به آن و تحقق حق تعیین سرنوشت” (ماده ۲۶).

اصل بازگشت از سطح سیاست نیز فراتر می‌رود و به قلمرو فرهنگ تسری یافته است. محور آثار بی‌شمار هنری و ادبی فلسطینیان، از رمان‌های غسان کنفانی‌ گرفته تا نقاشی‌های اسماعیل شموط، همگی حول آنچه که “ثقافت الوعده”(فرهنگ بازگشت) شناخته می‌شود، ساخته و پرداخته شده‌اند. در قلمرو فرهنگ، همچون سیاست، حق بازگشت به مثابه بازگشت به سرزمین مادری، زمین، شهرها و روستاهایی تعریف می‌شود که بطور تاریخی سرزمین فلسطین را تشکیل می‌دهد.

در نهایت، فلسطینیان در سرتاسر جهان در قبال تهدید حق بازگشت ناشی از “پروسه اوسلو”، اقدام به بنیان‌گذاری صدها انجمن مدنی با هدف دفاع از حق بازگشت فلسطینیان پناهنده در هر کجا از جهان که زندگی می‌کنند و همچنین تاسیس کمیته‌های فعال حقوقی و مراکز منابع همچون “بدیل” نموده‌اند. تعهد استوار و پایدار پناهندگان نسبت به این حق اولیه، بارها به نمایش گذاشته شده است و در این زمینه می‌توان به بهترین و گسترده‌ترین نمونه آن یعنی رویداد ” Civitas Register 2006″ اشاره کرد که هزاران فلسطینی‌ را از ۲۶ کشور جهان گرد هم آورده تا بر این حق بنیادین و تعهد تزلزل‌ناپذیر خود بر آن تاکید نمایند. بطور خلاصه، در اجماع ملی فلسطینیان نسبت به این حق، تردیدی وجود ندارد.

متن فوق ترجمه‌ای از مقاله و مصاحبه مارک لوین در وبسایت «الجزیره» است.

مارک لوین پروفسور تاریخ و مدیر برنامه مطالعات فلسطین در دانشگاه UC Irvine است. آخرین کتاب او با نام: «تا پای جان خواهیم ایستاد: سیری در یک دهه موسیقی انقلابی در جهان اسلام» (انتشارات دانشگاه کالیفرنیا).

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *