زاده شدن در آوارگی: تقلای کودکان فلسطینی برای دستیابی به حقوق اولیه انسانی

کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان که در سال ۱۹۵۱ به تصویب رسید به پایه‌ای برای تحقق حقوق پناهندگان و قوانین مدرن پناهندگی تبدیل شد. با این حال، قدمت مساله آوارگی فلسطینیان از این کنوانسیون نیز بیشتر است و البته حقوق آن‌ها به عنوان پناهنده‌ نیز متفاوت‌ از سایر گروه‌های پناهنده است.

فلسطینی‌ها بزرگ‌ترین گروه پناهندگان بدون‌ ملیت‌ را تشکیل می‌دهند و همچنین در سطح جهان تجربه طولانی‌ترین آوارگی‌ اجباری‌ را داشته‌اند. مطابق با قانون بین‌الملل، فرزندان و نسل‌های بعدیِ این پناهندگان تا زمان دست‌یابی به راه حلی پایدار، همچنان پناهنده‌ تلقی می‌شوند. بدین‌ ترتیب با گذشت بیش از ۷۵ سال، نسل‌هایی‌ از کودکان فلسطینی از بدو تولد پناهنده‌ بوده‌اند.

از سال ۱۹۴۶ و با تشدید آن در سال ۱۹۴۸، صدها هزار فلسطینی در طول دوره تشکیل دولت اسراییل، به طور اجباری از خانه‌های خود آواره شده و علاوه بر اراضی فلسطین به کشورهای منطقه همچون اردن، سوریه، لبنان و مصر پناهنده شدند.

آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک(اونروا-UNRWA) در‌ دسامبر ۱۹۴۹ به منظور کمک به آوارگان فلسطینی تشکیل گردید. در ابتدا اونروا آواره فلسطینی را فردی تعریف می‌کرد که “محل معمول زندگی او مابین ۱ ژوئن ۱۹۴۶ تا ۱۵ می ۱۹۴۸ فلسطین بوده و خانه و لوازم و نیازهای‌ اولیه زندگی خود را در درگیری‌های سال ۱۹۴۸ از دست داده است”. در طول زمان، این تعریف نیز مطابق با ملاحظات انسانی و سیاسی مرتبط با وضعیت پناهندگان فلسطینی متحول شد.

بر این اساس با پناهندگان فلسطینی ذیل چهارچوب‌های قانونی بین‌المللی به گونه‌ای خاص و متفاوت از سایر پناهندگان رفتار می‌شود. آن‌ها تنها گروه از پناهندگان هستند که آژانسی ویژه از سازمان ملل به آن‌ها اختصاص یافته‌ است و به مسایل سایر گروه‌های پناهنده‌ ذیل سازمان UNHCR رسیدگی می‌شود. همچنین آن‌ها وضعیت پناهندگی‌ خود را به نسل‌های‌ بعدی خود منتقل کنند و این در حالی است که در قانون پناهندگی که مورد اجرای UNHCR است، این گزینه وجود ندارد و این مساله به نوبه خود ماهیت تداوم آوارگی فلسطینیان را توصیف می‌کند.

همچنین آوارگان فلسطینی بر اساس قطعنامه ۱۴۹ سازمان ملل واجد حقوقی هستند که بر اساس آن سازمان ملل تاکید می‌نماید که پناهندگانی‌ که خواهان بازگشت به خانه و زندگی‌ در صلح با همسایگان خود هستند باید در سریع‌ترین زمان ممکن اجازه دستیابی به این امکان را پیدا کنند و یا اگر خواهان بازگشت نیز نباشند، باید ما به ازای‌ مایملک و دارایی و همچنین ضرر و زیان متحمل شده را دریافت نمایند و بر اساس قوانین بین‌المللی و انسانی، دولت‌ها و مقامات مربوطه مسئولیت این امر را به عهده دارند.

بنابراین قطعنامه ۱۴۹ بر سه حق اساسی پناهندگان فلسطینی‌ صحه گذاشت:

۱. حق انتخاب برای بازگشت به خانه خود در سریع‌ترین زمان ممکن

۲. دریافت غرامت و خسارت

۳. بازگشت به وضعیت اولیه(دستیابی به دارایی‌ها و مایملک خود)

“حق بازگشت فلسطینی‌ها” خود بر اساس هشت حوزه از قوانین بین‌المللی بنا شده است. به همین ترتیب، روی کاغذ، عضویت اسرائیل نیز متضمن پایبندی به اجرای “حق بازگشت” بوده است. با این حال، فلسطینی‌های آواره بین سال‌های ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۸ همچنان نتوانسته‌اند به خانه‌های خود بازگردند و یا غرامت و خسارتی دریافت نکرده‌اند. وضعیت حتی بدتر هم شده است و جمعیت پناهندگان فلسطینی بطور مرتب از سال ۱۹۴۸ در حال افزایش بوده است و بسیاری چندین بار آواره شده و بیشتر آن‌ها نیز از دسترسی به پایه‌ای‌ترین حقوق اولیه انسانی نیز محرومند.

کودکانی که به عنوان پناهنده فلسطینی بزرگ می‌شوند

در حال حاضر حدود ۶ میلیون نفر پناهنده فلسطینی در سرتاسر خاورمیانه زندگی می‌کنند. تا ژوئن ۲۰۱۳، نزدیک به ۲.۵ میلیون نفر پناهنده فلسطینی در غزه، کرانه باختری و اورشلیم شرقی زندگی می‌کردند. برآورد می‌شود که حداقل ۳۰ درصد از آن‌ها کودک باشند. این کودکان به عنوان پناهنده به دنیا می‌آیند و رشد می‌کنند و با چالش‌های متعددی همچون دسترسی اندک به بهداشت و آموزش، فرصت‌های اقتصادی و آزادی جابجایی مواجهند. در ادامه وضعیت پناهندگان در بزرگ‌ترین کشورهای میزبان همسایه، به طور خلاصه توصیف شده است.

اردن: اردن میزبان بزرگ‌ترین جمعیت از پناهندگان فلسطینی است که بسیاری از آنان در طول جنگ ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ آواره شده بودند. در حالی که پناهندگان فلسطینی از نظر قانونی باید شرایطی برابر با شهروندان اردنی داشته باشند، اما در واقعیت، تبعیض-بخصوص برای آن‌هایی که در کمپ‌های آوارگی زندگی می‌کنند-بسیار گسترده است. با وجود حق دسترسی قانونی به اشتغال و خدمات، شکاف اقتصادی و اجتماعی میان آن‌ها و اردنی‌ها قابل توجه است.

سوریه: در سوریه شرایط کودکان پناهنده فلسطینی را می‌توان وخیم توصیف کرد چرا که از یک سو درگیری‌ها در سوریه همچنان ادامه دارد و از سوی دیگر این کودکان فاقد شهروندی هستند. این مساله موجب شده است که بسیاری از سوری‌ها آوارگی مجدد را تجربه کنند. آن‌هایی که از کمپ‌هایی همچون یرموک آواره شده‌اند با مشکلات مختلفی مواجهند. آن‌ها در سرپناه‌هایی موقت زندگی می‌کنند که حتی خدمات اولیه نیز در آن‌ وجود ندارد. تداوم درگیری‌ها در سوریه، زیرساخت‌ خدمات تحصیلی و بهداشتی را برای حمایت از کودکان از کار انداخته است‌ و آن‌ها را در معرض استثمار و آوارگی بیشتر قرار داده است.

لبنان: در لبنان، کودکان فلسطینی‌ پناهنده شاهد محدودیت‌های شدیدی در ارتباط با حقوق و فرصت‌های خود هستند و در کمپ‌های بیش از حد شلوغ و بی‌کیفیت زندگی می‌کنند. لبنان به فلسطینی‌‌‌ها شهروندی اعطا نمی‌کند و این مساله مانع از داشتن حق مالکیت و اشتغال حرفه‌ای شده است. این وضعیت منجر به فقر گسترده و در نتیجه وابستگی شدید به خدمات اونروا شده است. امکانات تحصیل محدود به مدارس در کمپ‌های بیش از حد شلوغ و بدون امکانات و زیرساخت‌های لازم می‌شود.

در اراضی فلسطین اشغالی، کودکان با دو مشکل مضاعف وضعیت موروثی پناهندگی و واقعیت‌های زندگی تحت سلطه نظامی اسرائیل مواجهند. در اورشلیم شرقی، بسیاری از پناهندگان دارای وضعیت اقامت دائم هستند که به آن‌ها امکان زندگی در کنار/درون کمپ‌های پناهندگی محلی را می‌دهد. با این حال، لغو مجوز اقامت نیز بسیار رایج است که خود منجر به اخراج کودکان پناهنده و خانواده‌های آنان به سایر مناطق کرانه باختری می‌شود. در آنجا نیز، کودکان به طور معمول در معرض خشونت نظامی در کمپ‌ها هستند که در موارد زیادی منجر به بازداشت، محکومیت و حبس آنان می‌شود. سالانه، بین 500 تا 700 کودک فلسطینی به زندان‌های نظامی اسرائیل منتقل می‌شوند. البته نباید فراموش کرد که این تعداد در ماه‌های اخیر و با حملات روزانه اسرائیل در کرانه باختری و به خصوص کمپ‌ها افزایش قابل توجهی داشته است. وضعیت در غزه بواسطه محاصره و انسداد مرزی اسرائیل و مصر تشدید شده و منجر به تخریب زیست شهروندی و زیرساخت‌ها شده است. در سال‌های اخیر، بسیاری از جوانان در غزه، مجبور به مهاجرت اجباری از غزه به سایر کشورهای دیگر از مسیرهایی شده است که بسیار خطرناک و گران است و هیچ تضمین جانی نیز برای آن وجود ندارد. سرپرستان خانواده به سختی می‌توانند نیازهای اولیه همچون محل قابل قبول زندگی را برای فرزندان خود فراهم کنند و یا حتی از آن‌ها در مقابل آسیب‌های جانی و مرگ محافظت کنند.

یک مادر پناهنده فلسطینی در همین زمینه می‌گوید: “تا زمانی که اشغال پابرجاست، امنیتی نیز وجود ندارد. منظورم آن است که وضعیت ما همواره همین خواهد ماند. البته می‌توان به کودکان گفت که خبری از اشغال و بمب‌باران نیست و به آن‌ها احساس امنیت داد. اما او نیز دیگر حرف شما را باور نمی‌کند.”

آینده کودکان و جوانان فلسطینی در غزه

عواقب و ریسک‌های مرتبط با محافظت از کودکان

جدیدترین حملات نظامی اسرائیل منجر به جلب توجه ناظران بین‌المللی به وضعیت فلسطینی‌ها، بخصوص کودکان، در غزه شده است. با این حال، کودکان در غزه مدت‌هاست که در وضعیت محرومیت بسر می‌برند. کودکان و نوجوانان بزرگ‌تر، شش جنگ را در مدت کوتاهی تجربه کرده‌اند(2009-2008، 2012، 2014، 2021، 2022، 2023)، که با آوارگیِ‌های اجباری متعدد در هر یک از این منازعات همراه بوده است. تنها از اکتبر 2023، بسیاری از خانواده‌ها بیش از 6 بار آواره شده‌اند که ناشی از دستور تخلیه ارتش اسرائیل به سوی مناطق به اصطلاح «امن» بوده است که معمولاً پس از مدتی خود به اهداف حملات تبدیل شدند.

در چنین شرایطی و در خلال حملات نظامی، ارایه کمک‌های بشردوستانه و حمایت از آوارگان، امری بسیار پرچالش است. برآوردهای زیر در اکتبر 2023 نشان می‌دهد که:


– 17 هزار کودک یا والدین خود را از دست داده‌اند و یا از آن‌ها جدا شده‌اند. بسیاری از این والدین، در خلال جنگ کشته شده‌اند

– بیش از 1000 کودک دچار قطع عضو شده‌اند

– 28 کودک بواسطه سوء تغذیه و از دست دادن آب بدن، جان خود را از دست دادند.

– خطر قحطی بسیار جدی است و بیماری‌های عفونی بشدت در حال گسترش هستند. زیرساخت‌های نظام سلامت و درمان در حال ویرانی‌اند و چالش دسترسی به واکسیناسیون جدی است.

کمیته سازمان ملل در زمینه افراد دارای معلولیت گزارش داده است که کودکان پناهنده دارای معلولیت، اعضای مصنوعی و ابزارهای کمکی خود را در طول حملات نظامی از دست داده‌اند و قادر به پیروی از دستور تخلیه بدون کمک دیگران نیستند. به گزارش یکی از شاهدان، یک کودک 14 ساله با معلولیت فیزیکی که نیازمند کمک بود، در طول مسیر تخلیه به مادر خود می‌گوید: “مامان همه چیز تمام شده. من را تنها بذار و خودت فرار کن.”

مقامات اسرائیلی ماه‌هاست که تعهدات خود در زمینه قانون بین‌المللی برای تضمین دسترسی به امکانات ضروری برای بقای شهروندان در غزه را زیر پا گذاشته و مانع از ورود کمک‌های بشردوستانه شده‌اند. مراکز خدمات سلامت متعدد اونروا(UNRWA)، مدارس، پناه‌گاه‌ها و مراکز توزیع کمک مورد هدف نظامی اسرائیل قرار گرفته و نابود شده‌اند. در مناطق شمالی که قحطی بیداد می‌کند، مقامات اسرائیل همچنان مانع از دسترسی اونروا(UNRWA) برای ارایه خدمات می‌شوند. اونروا همچنان بزرگ‌ترین سازمان فعال سازمان ملل در غزه بشمار می‌رود و در حال ارایه خدمات و کمک به همه افراد آواره داخلی در غزه است.

آثار جنگ بر کودکان و جوانان

تاثیر شرایط پایدار و طولانی‌مدت جنگی بر تروما در جوانان بطور گسترده مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. در واقع، هر نوع از تجربه‌های نامطلوب برای کودکان (از جمله در معرض خشونت بودن، آوارگی اجباری، سوء تغذیه) می‌تواند عواقب بسیار جدی برای کودکان در طول رشد داشته باشد. یافته‌های یک پژوهش در ارتباط با کودکان در سن تحصیل در غزه که در سال 2020 انجام شده است، نشان می‌دهد که بیش از 50 درصد از کودکان دارای اختلال استرس پساترومایی هستند. با این حال، از آنجا که در وضعیت آوارگی مداوم غزه، این اختلال پایدار خواهد بود و باید آن را «اختلال استرس تروماتیک مزمن» دانست. با این حال، گستره و شدت آنچه که کودکان در غزه با آن مواجهند موجب شده است که پژوهشگران در معانی واژگان «تروما» و «مشقت» تشکیک نمایند. چنانکه دکتر الاخرص روانپزشک کودکان که اکنون در خان یونس مشغول به کار است می‌گوید، زبان و واژگان دوران حرفه‌ای او چندان نمی‌تواند وضعیت وخیمی که کودکان در غزه دارند را توصیف نماید و یا عواقب آن را به خوبی توصیف کند.

نتیجه‌گیری

در شرایطی که همه دانشگاه‌های غزه ویران شده‌اند، نقش جامعه بین‌المللی دانشگاهی برای پیشبرد کابرد پژوهش‌ها در راستای  آگاهی‌بخشی و همچنین سیاست‌گذاری مبتنی بر شواهد از همیشه ضروری‌تر بنظر می‌رسد. در «مرکز سیاست‌گذاری مهاجرت»، ما خود را متعهد به پژوهش در زمینه حکمرانی فراملی مهاجرت، جابجایی و پناهجویی می‌بینیم. در این راستا نیز، مجددا تعهد خود را به تولید و ترویج پژوهش گسترده برای محافظت از پناهندگان و کودکان در غزه و فراسوی آن، اعلام می‌داریم.

برای درک بهتر این مساله که پژوهش چگونه می‌تواند به آگاهی‌بخشی در مورد محافظت از کودکان آواره فلسطینی کمک کند، در اینجا پنج پژوهش برجسته در این زمینه را معرفی می‌کنیم:

  • مهاجرت اجباری: جابجایی در شرایط محاصره غزه– این مقاله بر اساس پژوهشی میدانی است که بین سال‌های 2018 و 2019 در غزه انجام شده است و به بررسی نقش دولت اسرائیل در تصمیمات مهاجرتی جوانان پناهنده فلسطینی در غزه می‌پردازد.
  • مفهوم‌بندی و به چالش‌کشیدن بی‌توجهی به مساله کودکان در اقدامات بشردوستانه– این مقاله پژوهش‌های مرتبط با این موضوع را جمع‌آوری و مرور کرده و با مطالعه تجربی وضعیت کودکان در غزه، نشان می‌دهد که مراقبت پایدار از کودکان توسط والدین در شرایط بحرانی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی غزه عملاً غیرممکن شده است.
  • وضعیت پناهندگی، اقامت دایم و شهروندی: جوانان فلسطینی در اورشلیم شرقی– این مقاله با نمونه‌های مختلفی نشان می‌دهد که جوانان پناهنده فلسطینی چگونه بواسطه ارتباط با نهادهای دولتی اسرائیل، از این اقدام به عنوان تاکتیکی برای کاهش نااطمینانی فزاینده در ارتباط با ابطال اقامت و در نتیجه انتقال اجباری به بیرون از اورشلیم بهره می‌برند.
  • فراسوی قانونی و غیرقانونی بودن: شبکه‌های غیررسمی فلسطینیان و زمینه‌های قومی-سیاسیِ مهاجرت غیرقانونی از سوریه– این مقاله به وضعیت دشوار پناهندگان فلسطینی در سوریه می‌پردازد که پس از آغاز جنگ 2011 سوریه مجددا آواره شدند و توضیح می‌دهد که چگونه وضعیت خاص آن‌ها مانع از مهاجرت از مسیرهای قانونی شده و در نتیجه آن‌ها را وادار به تکیه بر شبکه‌های غیررسمی برای جستجوی پناهجویی می‌کند.
  • پناهندگان فلسطینی و هویت: ناسیونالیسم، سیاست و روزمره این کتاب به نحوی عمیق به کاوش در تجربه جوانان آواره فلسطینی و چگونگی شکل‌گیری و بازسازی هویت آن‌ها در زندگی روزمره تحت شرایط جنگ و آوارگی می‌پردازد.

این مقاله ترجمه‌ای از مقاله‌ای نوشته کاتلین پروکتر، لوییجی آشیلی و استفان آکر منتشر شده در بلاگ «مرکز مطالعات مهاجرت»(MPC) است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *