رصد تغییر افکار عمومی در ماجرای مهاجران

تولید روزانه بیش از 10 هزار پست با محتوای مرتبط با افغانستان در شبکه‌ اجتماعی ایکس(توییتر) نشان از این دارد که یکی از پردامنه‌ترین موضوعات ماه‌های اخیر یا شاید بهتر است بگوییم شش‌ماهه اخیر ایکس‌فارسی، حضور مهاجران افغانستانی در ایران است. بحثی که البته به شبکه‌های اجتماعی محدود نشد و حالا با ادامه‌دار بودن این بحث‌ها می‌شود آن را در کوچه و خیابان و تاکسی‌ هم شنید.
افغانستانی‌ها بیش از 40 سال است در ایران حضور دارند. یکی از مهم‌ترین دلایل این مهاجرت روی کار آمدن طالبان در افغانستان و رکود اقتصادی است که این دولت به‌واسطه تحریم‌ها با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. بعد از در دست گرفتن دولت توسط طالبان و توقف پروژه‌های اقتصادی بخش زیادی از مردم این کشور بیکار شدند. در شرایطی که گزارش‌های اولیه پس از روی کار آمدن طالبان از فقر گسترده مردم این کشور حکایت داشت، بسیاری از آنها عزم سفر به کشورهای مختلف دنیا کردند. در این میان اما ایران به‌واسطه نزدیکی زبانی و دینی با مردم افغانستان همیشه یکی از اولین مقاصد آنها برای مهاجرت بود و این‌بار هم قرعه به نام ایران افتاد تا میزبان این هموطنان قدیمی باشد. تعارض اما از زمانی به وجود آمد که به مرور زمان مطالبه‌ای برای اخراج افغانستانی‌ها از ایران شکل گرفت. در این گزارش می‌خواهیم نسبت این توییت‌ها با طیف‌ها و تاثیر اتفاقات در به وجود آمدن این مطالبه را بررسی کنیم.
در سال‌های طولانی حضور افغانستانی‌ها در ایران کمتر زمانی مانند امروز بخش‌هایی از مردم به‌خصوص در شبکه‌های اجتماعی از اخراج افغانستانی‌ها گفته‌اند، هرچند در کنار چنین مطالبه‌ای با افراد یا گروه‌های بسیاری هم روبه‌رو هستیم که خواستار ساماندهی اتباع افغانستانی هستند.
آن‌طور که پرسه در اخبار و رجوع به حافظه به ما نشان می‌دهد اولین بار شایعه افغانستانی بودن خفاش شب در مشهد بود که باعث آزارهایی برای افغانستانی‌های مقیم ایران شد. اما کمتر سراغ داریم که اخباری مانند هجوم به محل سکونت آنها به گوش رسیده باشد. همین چند هفته پیش تعدادی از افراد ناراضی و عصبانی از حضور افغانستانی در شهرک اقبالیه قزوین با چوب و چماق به خانه چند خانواده افغانستانی هجوم بردند و ویدئوهای آن دست به دست در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی چرخید. در همین رابطه باید گفت علی‌رغم آنکه سهم رویکرد منفی در محتوای مرتبط با افغانستانی‌ها در ماه‌های ابتدایی سال 1402 حدود 20 درصد بوده اما در یک ماه اخیر به بالاتر از 50 درصد رسیده است. پست‌هایی که روزانه از ایکس به شبکه‌های پربازدید دیگری مانند تلگرام و اینستاگرام سرریز می‌شوند و مخاطبان زیادی را درگیر این حجم از ذهنیت «افغانستانی هراسی» می‌کنند.
شرکت پایش و تحلیل داده لایف‌وب به بهانه این موج گسترده اعتراضات به بررسی کلان‌داده‌های شبکه اجتماعی ایکس پرداخته تا ببینیم داده‌ها چه روایتی برای ما دارند.

تحلیل کلان‌داده‌های ایکس به ما چه می‌گوید؟
مرتضی رزمی، پژوهشگر شبکه‌های اجتماعی با استخراج داده‌های شبکه‌ اجتماعی ایکس می‌گوید در شروع ابتدای سال 1401 بود که خبر جلوگیری از ورود افغانستانی‌ها به اطراف دریاچه چیتگر منتشر شد. در آن زمان بسیاری از افراد مخالف این کار بودند. رفته رفته اتفاقاتی افتاد که منجر به تغییر تدریجی نگاه کاربران توییتر به مساله حضور افغانستانی‌ها در ایران شد. در اردیبهشت ماه، دولت ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند اختلافاتی داشتند که حتی رئیس‌جمهور نیز به این موضوع ورود کرد. پس از آن هم در خرداد درگیری مرزی بین ایران و افغانستان رخ داد که بازتاب گسترده‌ای در توییتر داشت. تیرماه هم ویدئویی منتشر شد از آب بازی افغانستانی‌ها در حوض میدان نقش جهان که آن هم بازتاب گسترده‌ای داشت. در تابستانی که گذشت، عکس‌ها و ویدئوهایی از حضور گسترده افغانستانی‌ها در متروی تهران، استان البرز، ویدئوهایی از ورود گسترده افغانستانی‌ها از مرز و حتی حضور آنها در استان‌های غربی مانند آذربایجان شرقی و کردستان دیده می‌شد. مهرماه 1402 گفت‌وگو بر سر حضور افغانستانی‌ها و استفاده از هشتگ #اخراجافغانیمطالبه_ملی شدت گرفت. تا قبل از شروع عملیات طوفان‌الاقصی، این موضوع ترند توییتر بود. در مهرماه، تعدادی منازعه بین ایرانیان و افغانستانی‌ها هم در فضای حقیقی اتفاق افتاد و هم در توییتر بازتاب و تکرار بیشتری داشت. قتل مامور پلیس در بوشهر به دست یک تبعه افغان، دستگیری باند افغانستانی سرقت از منازل در البرز و از آن طرف حمله ایرانی‌ها به افغانستانی‌ها در شهریار و قزوین نمونه‌هایی از این درگیری‌ها هستند که در توییتر دیده شدند.


در نقشه پراکندگی جغرافیایی محتوایی که در آنها نام شهر، استان یا مکان ذکر شده است را می‌بینید. در این نقشه استان‌های تهران، سیستان‌وبلوچستان و خراسان‌رضوی به ترتیب بیشترین میزان محتوا را در این زمینه داشتند. رزمی با تقسیم مناطق کشور می‌گوید: «با حرکت از شرق به غرب، موضوع محتوا متفاوت می‌شود. در نوار شرقی، اخبار مرتبط با ورود گسترده افغانستانی‌ها موضوع اصلی است. در مرکز کشور تعجب از تعداد زیاد افغانستانی‌ها و اخبار درگیری‌ بین ایرانیان و افغانستانی‌ها محورهای اصلی بودند. در غرب کشور خشم از حضور افغانستانی‌ها در استان‌هایی که طبق قانون اجازه حضور ندارند (مانند آذربایجان‌شرقی) و مساله قومیت مهم‌ترین موضوعاتی بودند که مردم در ارتباط با آنها محتوا تولید کردند.»

آیا افغانستانی‌ها برای مردم خطرناک هستند؟

پیمان حقیقت‌طلب، مدیر پژوهش موسسه دیاران معتقد است موج اعتراضات به حضور افغانستانی‌ها نه حاصل اتفاقات اخیر بلکه حاصل سال‌ها اخبار منفی است که از طریق رسانه‌ها منتشر می‌شده است: «در مطالب کتاب درسی ما در گذشته افغانستان تنها در هیرمند خلاصه شده بود و محمود افغان، درحالی‌که هیچ کجا به ما نگفته‌اند که خواجه عبدالله انصاری در هرات بوده است.» چندی پیش علیرضا زاکانی، شهردار تهران عنوان کرد درحال حاضر حدود دو میلیون تبعه خارجی در شهر تهران سکونت دارند که بیش از ۷۰۰ هزار نفر آنان در یک سال اخیر شناسایی شده‌اند. سوالی که پیش می‌آید این است که چرا افغانستانی‌ها ایران یا دقیق‌تر شهری مانند تهران را برای مهاجرت انتخاب می‌کنند؟ اساسا رفتارشناسی این مهاجرت چیست؟ پیمان حقیقت‌طلب معتقد است یکی از مهم‌ترین دلایل مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران شبکه خانوادگی است که در ایران دارند. حقیقت‌طلب می‌گوید: «تهران تا پیش از موج جدید هم میزبان افغانستانی‌ها بوده اما در موج جدید افغانستانی‌های بیشتری آمده‌اند. افغانستانی‌هایی که قبلا آمده بودند در حاشیه تهران مانند ورامین و شهرری ساکن بودند و مهاجرانی که به‌تازگی آمده‌اند براساس شرایط قدیمی به آنها پیوستند.» در کنار شبکه خانوادگی مهم‌ترین مزیت مهاجرت به تهران دسترسی به کار است. حقیقت‌طلب می‌گوید: «حدود 80 درصد افغانستانی‌ها در کشور خود روستانشین بوده‌اند و شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین شهر افغانستان کابل است و بقیه روستاهایی هستند که بزرگ شده‌اند. اما وقتی به ایران می‌آیند به چند دلیل ساکن شهرها می‌شوند یکی از مهم‌ترین دلایل به جز کار و اقتصاد بحث راحت گم شدن در شهر و در چشم نبودن است، این عامل تاثیر‌گذاری در انتخاب‌هایشان است.»

یکی از پررنگ‌ترین مضامینی که معترضان به حضور افغانستانی‌ها آن را مطرح می‌کنند بحث ناامنی است. آنها معتقدند این تعداد مهاجر می‌توانند برای میزبانان خود دردسر بسازند. فارغ از این قضیه بخشی هم معتقدند آنها انسان‌های خطرناکی هستند. تصویری کلیشه‌ای که بدون تحلیل و پژوهش دست‌به‌دست می‌چرخد. از حقیقت‌طلب می‌پرسم آیا ما پژوهشی در زمینه آمار جرم و جنایت بین افغانستانی‌های مقیم ایران داریم؟: «آمارهای دستگاه‌های مربوطه کمی محرمانه است اگر مسئولان آمار پرونده‌ها را بدهند موضوع شفاف می‌شود. اما هر از چند گاهی از تعداد افغانستانی‌های در زندان‌های ایران آمار می‌دهند که اگر آن را تقسیم بر تعداد کل افغانستانی‌ها در کمترین حالت بکنید و مخرج را هشت میلیون نگذاریم و چهار میلیون بگذاریم تا عدد بزرگ باشد باز درصد حضور آنها از جمعیت ایرانی‌های در زندان کمتر است. این یعنی تعداد کمتری از افغانستانی‌ها به زندان می‌روند.» بسیاری هم در زمینه جرم و جنایت معتقدند جرایم خشن در بین آنها زیاد است اما نکته جالبی که حقیقت‌طلب با توجه به تجربیات و دیده‌ها می‌گوید این است که بیشتر درگیری‌های آنها درون‌قبیله‌ای و شدت جرایم‌شان نه علیه ایرانی‌ها که متوجه خودشان است. در همین ارتباط به‌تازگی سردار عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس تهران بزرگ هم تایید کرد که آمار جرم و جنایت مهاجران افغانستانی در تهران بالا نیست. محمدیان گفت: «سهم جرم و جنایت افغانستانی‌ها با تعداد آنها باید در نظر گرفته شود که به نظر پلیس، این سهم زیاد نیست و تناسب بین جرم و تعداد آنها بالا نیست.»

قتل مهرجویی هم آخرین محرک بود. در روز ۲۳ مهر که خبر قتل مهرجویی منتشر شد، نزدیک به ۱۷هزار محتوا با موضوع اخراج افغانستانی‌ها منتشر شد. در شرایطی که هیچ سند و مدرک رسمی و قطعی برای افغانستانی بودن قاتل وجود نداشت. اما روز پنجشنبه ۲۷ام که خبری مبنی‌بر اتباع بودن قاتل منتشر شد، کمتر از ۴۵۰۰ محتوا در این مورد منتشر گردید. این موضوع نشان می‌دهد که افراد اصلی این موج برداشت خود را از قتل مهرجویی کردند و اعلام عمومی تاثیری بر عملکرد مجازی آنها نداشت. از طرفی توجه کاربران ایکس بیشتر روی تنش‌ها در فلسطین بود و کمتر به این موضوع پرداخته شد. توالی این موضوعات باعث شد که در هر رخداد، درصد بیشتری از توییت‌های مرتبط با افغانستانی‌ها و افغانستان به سمت مطالبه اخراج افغانستانی‌ها برود. در زمان درگیری مرزی بین ایران و افغانستان در خردادماه، 15درصد مطالب ابراز خشم از افغانستانی‌ها بود، در نیمه اول مهرماه 56 درصد و دو روز بعد از قتل مهرجویی 58درصد محتوا، مطالبه اخراج افغانستانی‌ها و ابراز نفرت از حضور آنها در کشور شد.

آیا میزبانی از مهاجران افغان، ویژگی‌های یک مساله اجتماعی را دارد؟

حمیدرضا کشاورز، جامعه‌شناس و مدیرعامل لایف‌وب، تاکید می‌کند از بین تعاریف رایج و موجود، تعریفی که ویژگی‌های اساسی مساله اجتماعی را در جهان امروز روشن می‌کند، تعریف «هورتون ولزلی» است که سه ویژگی‌ «عام بودن»، «ضرورت رفع مساله» و نیز «اهمیت فرد یا سازمان در حل مشکل» از نکات اصلی آن هستند. هورتون‌ ولزلی مساله اجتماعی را امری می‌داند که اولا بخش قابل‌توجهی از جامعه آن را ناخوشایند بدانند؛ ثانیا معتقد باشند برای حل آن باید کاری کرد و ثالثا براین باور باشند که فرد یا سازمان یا افرادی مسئول برطرف کردن و حل مشکل اجتماعی هستند.» کشاورز با اشاره به این دیدگاه نظری و در همین ارتباط تحلیل مضامین محتوای منتشرشده در شبکه ایکس را تحلیل می‌کند: «این مساله حاکی از آن است که پرحجم‌ترین محور، «مسئول یا مقصر دانستن دولت و حاکمیت در افزایش ورود و حضور اتباع افغانستانی» است و اتفاقا دومین محور پرتکرار، «مطالبه اخراج مهاجران و ارائه راه‌حل‌های مختلف پیرامون مدیریت این شرایط» است. همزیستی مهاجرین افغانستانی در کنار جامعه ایرانی موضوعی است که سابقه بسیار طولانی داشته تا آنجا که برخی از تعابیری همچون ایرانی‌افغانستانی استفاده کرده و آنها را به‌عنوان یک قوم بزرگ در متن و بطن جامعه ایرانی پذیرفته‌اند، اما تغییرات چشمگیر و فزاینده در الگو و میانگین ورود آنها به ایران و سهم قابل تامل آنها در ظرف جمعیتی کشور نکته‌ای است که علاوه‌بر شاخص‌های مذکور موجبات ظاهر شدن آن در قامت یک مساله اجتماعی را فراهم می‌کند. شایان ذکر است که تنوع مضامین محتوایی در بیان مطالبات و نارضایتی‌های حول میزبانی از افغانستانی‌ها از جمله ناامنی، تحدید فرصت‌های شغلی، چالش‌های فرهنگی، کمبود منابع معیشتی و رفاهی، از جمله شواهدی است که زمینه‌های اجتماعی و عمومی مطالبه مدیریت حضور افغانستانی‌ها در ایران توسط حاکمیت را یادآور می‌شود.»

در توییتر نسبت به مهاجران افغانستانی چه خبر است؟

بعضی از هشتگ‌ها و موج‌های توییتری سازمان‌یافتگی بالایی دارند. به این معنا که گروه‌هایی خاص به‌صورت هماهنگ‌شده سعی دارند که موضوعی را به‌صورت غیرحقیقی مهم جلوه بدهند و ترند کنند. شاخصی برای بررسی این مورد در توییتر وجود دارد که از تقسیم تعداد محتوا بر تعداد کاربر به دست می‌آید. نرخی که نشان می‌دهد به‌طور متوسط هر کاربر چند توییت با هشتگ یا کلیدواژه اصلی نوشته یا ری‌توییت کرده است. مثلا نرخ سازمان‌یافتگی برای هشتگ #جاوید_شاه که توسط سلطنت‌طلبان زده می‌شود 16.28 است. یعنی به‌طور متوسط هر کاربر سلطنت‌طلب بیش از 16 بار این هشتگ را استفاده کرده‌ است. برای هشتگ #اخراج_افغانی_مطالب_ملی این نرخ 8.11 و برای کل موضوع مطالبه اخراج افغانستانی‌ها 4.85 است. اختلاف بین این اعداد با هشتگ #جاوید_شاه نشان می‌دهد که احتمال سازمان‌دهی این موج کمتر از موضوعات مربوط به سلطنت‌طلبان است. در هر موجی البته گروه یا افرادی هستند که موج را رهبری می‌کنند که این اتفاق الزاما سازمان‌یافته نیست اما با مدیریت گروه یا افرادی که دغدغه مشترکی دارند پیش می‌رود. برای فهم این مساله لازم است گراف بازنشر را توضیح بدهیم. گراف بازنشر براساس ری‌توییت کاربران از یکدیگر است. هر کاربر نقطه‌ای در گراف و هر ری‌توییت یک خط بین دو کاربر است. در موج مطالبه اخراج افغانستانی‌ها افرادی از گروهای متناقضی مانند سلطنت‌طلبان، ملی‌گرایان افراطی و برخی کاربران مذهبی توییت زده‌اند. این کاربران با قرار گرفتن در کنار یکدیگر رنگ بنفش را تشکیل داده‌اند.

منبع: روزنامه فرهیختگان


به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *