فهم نگرشهای متقابل ایرانیان و مهاجران افغانستانی به یکدیگر
بیش از چهار دهه از حضور مهاجران افغانستانی در ایران میگذرد، اما همچنان سیاستگذاریها اجازهٔ ادغام این جمعیت مهاجران با گروه بزرگتر را نمیدهد. مهاجرانی که طی چهار الی شش موج مهاجرتی در این چهار دهه در ایران حضور یافتند و از سال ۱۴۰۰ و با روی کار آمدن مجدد طالبان، سیل مهاجرت آنها به کشور همسایه بار دیگر سر از گرفته شد. مهاجرانی که با سیاستگذاریهای مهاجرتی ناهماهنگ و مقطعی گاه بهعنوان نیروی کار ارزان بدون بیمه برای بازار کار ایران به کار گرفته شدهاند و گاه حضورشان در کشور زنگ خطر تعبیر شده و همهٔ آسیبهای اجتماعی به آنها نسبت داده شده است. وجود این گفتمانهای متناقض طی همهٔ این سالها بهویژه بین رسانهها نگرشهایی را بین شهروندان جامعه بازتولید کرده که واقعیتهای زندگی مهاجران را به حاشیه رانده است. اندیشکدهی دیاران با همکاری دبیرخانهٔ شورای فرهنگ عمومی کشور و پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در نشست «فهم نگرشهای متقابل ایرانیان و مهاجران افغانستانی به یکدیگر» به بررسی این موضوع پرداختند.
فهم نگرشهای متقابل ایرانیان و مهاجران افغانستانی به یکدیگر
حاضرین در نشست عبارت بودند از:
دکتر سید محمد فیروزی- دکترای جامعهشناسی توسعه اقتصادی دانشگاه یزد و عضو هیئت علمی دانشگاه بغلان افغانستان
دکتر آرش نصر اصفهانی- دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران و نویسندهی کتاب «در خانه برادر»
سرکار خانم عصمت سلیمانی، سردبیر گروه نظرسنجی خبرگزاری ایرانا
آقای پیمان حقیقتطلب- مدیر پژوهش اندیشکده دیاران
نگرشهای دوقطبی ایرانیان به مهاجران افغانستانی
در ابتدای این نشست سرکار خانم عصمت سلیمانی سردبیر گروه نظرسنجی خبرگزاری ایرنا به ارائهی گزارش از یکی از آخرین افکارسنجیهای صورت گرفته پیرامون نگرش جامعهی ایران به مهاجران افغانستانی پرداخت. این نظرسنجی در بهار سال ۱۴۰۱ برگزار شد و البته که نتایج آن ممکن است در سال ۱۴۰۲ دچار تغییراتی شده باشد که بیانگر لزوم تکرار این پیمایش است.
نظرسنجی سال ۱۴۰۱ در شهر تهران برگزار شده بود. این نظرسنجی پس از حملهی تروریستی حرم امام رضا صورت گرفت که موجی از افغانهراسی در جامعه شکل گرفته بود. افراد شرکت کننده ۱۸ سال به بالا بودند: ۵۱ درصد مرد و ۴۹ درصد زن. نظرسنجی هم به صورت تلفنی برگزار شده بود.
از شهروندان تهرانی در این پژوهش پرسیده شد که «به نظر شما اصلیترین دلیل حضور اتباع افغان در ایران چیست؟» یافتهها نشان داد که ۴۵.۹ درصد از مشارکتکنندگان در نظرسنجی ابراز داشتهاند که بیکاری، اصلیترین دلیل حضور اتباع افغان در ایران است. همچنین ۴۵.۳ درصد افراد نیز ابراز داشتهاند که فرار از ناامنی، دلیل اصلی مهاجرت افغانها به ایران است. از این بین تنها ۷ درصد از پاسخدهندگان علت اصلی حضور اتباع افغان در ایران را استفاده از امکاناتی مانند تحصیل، بهداشت و … دانسته و ۱.۸ درصد افراد نیز علت مهاجرت به ایران را خشکسالی در افغانستان اعلام کردهاند.
در این پیمایش ۳۷.۸ درصد از مشارکتکنندگان ابراز داشتهاند که اطلاعات خود را در رابطه با شرایط زندگی و نیازهای اتباع افغان از طریق تجربیات شخصی و ارتباط مستقیم با این مهاجران به دست میآوردند.
سایر منابع اطلاعاتی مشارکتکنندگان در نظرسنجی به ترتیب شامل شبکههای اجتماعی (۲۲ درصد)، صدا و سیما، خبرگزاریها، روزنامهها و تارنماها (۲۰.۲ درصد) و همچنین خانواده، دوستان، آشنایان و محیط کاری (۲۰ درصد) است.
۴۲.۸ درصد از مشارکتکنندگان مهمترین آسیب حضور مهاجران افغان در ایران را بروز مشکلات اشتغال و دستمزد برای ایرانیان میدانند. همچنین ۲۹.۶ درصد از افراد پاسخگو، مهمترین آسیب حضور این مهاجران را افزایش بزهکاری و ایجاد ناامنی در جامعه ایرانی گزارش کردهاند.
برهم زدن ترکیب جمعیتی توسط این مهاجران با ۱۸.۶ درصد در رتبه بعدی قرار دارد. همچنین ۹ درصد از مشارکتکنندگان مهمترین آسیب حضور مهاجران افغانی را در مصرف امکانات عمومی ایرانیها اعم از آب، برق، گاز، حمل و نقل عمومی، مدارس و مراکز درمانی میدانند.
بر اساس یافتههای این نظرسنجی، درصد بالایی از پاسخ دهندگان با تحصیلات زیردیپلم (۴۵.۵ درصد)، دیپلم (۴۵.۷ درصد) و فوق دیپلم (۴۱.۹ درصد) مخالف ادامه حضور مهاجران افغان در ایران هستند همچنین اکثریت افراد دارای تحصیلات لیسانس (۴۳.۶ درصد)، فوق لیسانس (۵۰ درصد) و دکتری (۵۴.۵ درصد) موافق حضور اتباع افغان به شکل مشروط و در صورت اعمال نظارت قانونی هستند.
مهاجران افغانستانی حاضر در ایران یکدست نیستند
در ادامهی نشست دکتر سید محمد فیروزی استاد سابق دانشگاه بغلان افغانستان و دانشآموختهی رشتهی جامعهشناسی توسعه اقتصادی دانشگاه یزد به شرح مختصری از یافتههای پایاننامهی دکترای خود پرداخت. پایاننامهی دکترای ایشان در زمینهی نگرشهای مهاجران افغانستانی ساکن در یزد به جامعهی ایران بود.
به طور کلی دو گفتمان در کشورهای ایران و افغانستان مانع از بیان واقعیتهای مهاجران افغانستانی در ایران شده است. در داخل ایران تمام مسائل جامعهی ایران مثل بیکاری، فقر، جرم و جنایت و… به حضور مهاجران افغانستانی نسبت داده میشود و به آنان به چشم آسیب نگاه میکنند. در داخل افغانستان هم صحبت از استثمار کارگران افغانستانی و نیروی کار ارزان و نگاه منفی به جامعهی ایران است.
سیاستگذاری حوزهی مهاجرت در ایران کاملا امنیتی است. واقعیتهایی نیز وجود دارد که در نظر گرفته نمیشوند. مثلا اینکه ۴۰ درصد اتباع حاضر در ایران قصد بازگشت به افغانستان را ندارند. مثلا این که ساختار جامعهی ایران رو به پیری است و در آینده به مهاجران جوان نیاز بیشتری خواهد داشت. همهی مهاجران در ایران یک دست فرض میشوند. در حالیکه حداقل ۱۰ دستهی متفاوت از مهاجران افغانستانی در ایران سکنی دارند.
منفینمایی های حضور مهاجران افغانستانی به طرق مختلف از ایجاد محدودیتهای خدمات شهروندی تا برجسته کردن حملهی تلخ محمود افغان باعث میشود که نگرش مهاجران افغانستانی به رفتار ایرانیها نیز چندان مثبت نباشد.
روایتهای اهریمنساز از حضور افغانستانیها در ایران
با روی کار آمدن دوبارهٔ طالبان در افغانستان و افزایش تنشهای ایران با دولت فعلی این کشور، نگاههای منفی به مهاجران افغانستانی افزایش یافته است. «آرش نصراصفهانی»، جامعهشناس، با اشاره به این نکته دربارهٔ گفتمانهای موجود در برخورد با مهاجران، توضیح میدهد: «دو جریان گفتمانی متناقض در مواجهه با گروه مهاجران وجود دارد. یکی جبههای که مدافع حضور مهاجران افغانستانی با رویکردهای بشردوستانه و جهانوطنی هستند و همپای آنها افرادی که از شیعیان افغانستانی حمایت و از منظر ایران فرهنگی از آنها دفاع میکنند. جبههٔ دیگر مخالفانی که شکلی از اندیشهٔ راست شبه فاشیستی را نمایندگی میکنند، باورهایی محافظهکارانه دارند و بعضیهایشان گرایشهایی نژادپرستانه دارند و مهاجران را تهدید امنیتی برای بافت جمعیتی میدانند. همچنین گروهی که از شوونیسم دفاع میکنند و منابع کشور را متعلق به مردم همان کشور میدانند و معتقدند که دیگران نباید از آن استفاده کنند و سعی میکنند افکار عمومی را علیه مهاجران افغانستانی شکل دهند.» او با اشاره به این دو جریان گفتمانساز میگوید که بخشی از رسانهها در دو سال اخیر بهویژه با روی کار آمدن طالبان، ادبیات مهاجرستیزانه را بازتولید و بازنشر کردهاند.
کوبیدن بر طبل هراس اخلاقی از مهاجران
این جامعهشناس با اشاره به اینکه رسانهها بهعنوان منبع اثرگذار بر جهتدهی به افکار عمومی میتوانند ایدههایی را تولید کنند که تنها بخشی از واقعیت را بازنمایی و نمایندگی کند، میگوید: «استنلی کوهن، نظریهپردار اجتماعی در سال ۱۹۷۲ از مفهومی به نام هراس اخلاقی سخن به میان آورد. ایدهای که میگوید رسانهها با دمیدن در آتش مهاجرستیزی در دورههایی تلاش میکنند که توجه افکار عمومی را بهنحوی جلب کنند که گویی مهاجران بنا دارند نظم جامعهٔ میزبان را بههم بریزند و تهدیدی علیه فرهنگ و جامعه به حساب میآیند. آنها با این مفهومپردازی از جامعه تقاضای واکنش به چیزی را میکنند که به آن اندازهای که آنها ادعا میکنند، واقعی نیست.» به گفتهٔ او تبعات زدن بر طبل این ایده، سیاستگذار را بهسمت تدوین سیاستهای سختگیرانهای سوق میدهد که عموماْ متوجه گروه اقلیتهای متفاوت است: «همیشه در بسیاری از کشورها با همین فرمان، مهاجران منبع هراس اخلاقی برای رسانهها میشوند. مرکز ثقل این ایده ایجاد نظمی همگن در هژمونی است که طرفداران ایدهٔ هراس اخلاقی ایجاد میکنند.»
او با اشاره به این روند توضیح میدهد که گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی، تمرکز بر قدرت یک رسانه و یک جریان فکری خاص برای هدایت افکار عمومی را گرفته است: «دیگر تمرکز بر یک روایت از یک رسانهٔ خاص نیست. به بیان دیگر، امروز اگر گروهی روایات مهاجرستیزانه تولید کنند، با متکثر شدن روایتها و رسانهها، گفتمان دیگری در مقابل آن، قصههای دیگری را برای جامعه تعریف میکند و اجازهٔ قدرت گرفتن ایدههای مهاجرستیزانه را نمیدهد.» به گفتهٔ او به همین علت با وجود اینکه عمدهٔ جامعه ایران نگرش منفی به حضور مهاجران افغانستانی در ایران ندارند، اما بازتولید ایدههای مهاجرستیزانه همچنان به سختگیریهای سیاستگذار علیه مهاجران دامن میزند.
روایتهای اهریمنساز بهدنبال تحریک جامعه علیه افغانستانیها
به گفتهٔ نصراصفهانی، تولید تیترهای جنجالی و بازنشر آن روایتهایی را در ذهن مخاطبان تولید و بازتولید میکند که فقط بخشی از واقعیت را برجسته میکنند: «این نوع تصویرسازیها، تصویری ناقص از جمعیت مهاجران ارائه میدهد که قسمت زیادی از واقعیت را نادیده میگیرد و اصلاح آن، کار بسیار دشواری است.» او آمارسازیها دروغ و بدون مبنا دربارهٔ تعداد مهاجران، هزینهٔ هنگفت آموزش کودکان افغانستانی، تأکید بر غیرقانونی بودن مهاجران و پیوند آن با جرم و جنایت و خلاصه کردن تصویر جمعیت مهاجر افغانستانی به یک قاب از تصویری مشابه طالبان، تسخیر جامعه و تغییر بافت جمعیتی را ادامهٔ دمیدن در آتش هراس اخلاق میداند.
این جامعهشناس با تأکید بر اینکه این هراس اخلاقی بهدنبال ساختن دوگانهای علیه ایرانیان و خارجیها است و طرفداران این دوگانه تصور میکنند که حضور مهاجران برای آنان تهدید امنیتی است، اضافه میکند: «با وجود اینکه بسیاری از افغانستانیها متخصص هستند، اما سیاستگذار به آنها اجازهٔ فعالیت نمیدهد و بخشی از جامعه تصور میکنند که با شدت گرفتن مهاجرت ایرانیهای متخصص قرار است که افغانستانیهای بیسواد وارد شوند. اما این به وضوح ایراد سیاستگذار است که این تصویر را بازتولید میکند. همچنین درحالیکه بخشی از مهاجران سالهاست که در ایران زندگی میکنند و به هر کاری برای ادغام در جامعه دست میزنند، اما چنین سیاستهایی از ایجاد همبستگی در جامعهٔ بزرگتر جلوگیری میکند.» به گفتهٔ او روایتهای اهریمنساز از مهاجران خارجی همسو با وضعیت اقتصادی نامناسب، زمینهٔ شکلگیری این ایدهها در افکار عمومی را تشدید میکند: «اگر این وضعیت و نحوهٔ نگرش به مهاجران ادامه پیدا کند و نیروی راستگرای افراطی موازی با این نگرش روی کار بیاید، آن وقت باید نگران صدای پای فاشیسم بود.»