دیارانگپ ۱۲ (پیمان حقیقتطلب)- افغانی بگیر
دوازدهمین لایو «دیارانگپ» در اینستاگرام به موضوعی پرداخت که بسیاری از مهاجران افغانستانی تجربهی آن را دارند: تجربه افغانی بگیر. پدیدهای که قدمتی ۳۰ ساله دارد و این روزها طبق آمارهای سازمان جهانی مهاجرت در ایران بیش از هر زمان دیگری شده است. فیلم این نشست در این آدرس قابل دسترسی است. متن پیادهشدهی این لایو در ادامه میآید:
آقای رستمی: بسم الله الرحمن الرحیم
در خدمت دوستان هستیم با موضوعی دیگر از سلسله نشستهای دیاران با موضوع افغانی بگیر. سلام آقای حقیقت طلب خوب هستید؟
آقای حقیقت طلب: ممنون
آقای رستمی: اگر اجازه بدهید من یک مقدمهای رو از بحث افغانی بگیر خدمتتون عرض کنم.
عرض کنم خدمت شما که اولاً خیر مقدم عرض میکنم خدمت شما و همهی عزیزانی که دارند لایو ما رو تماشا میکنند. همونطور که اطلاعرسانی شده بود موضوع امروز ما بحث افغانی بگیر هست. من قبل از اینکه وارد بحث بشوم دوتا نکته رو بگویم. نکتهی اول اینکه تبریک میگویم فرا رسیدن میلاد با سعادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق رو. همچنین هفتهی وحدت رو خدمت همهی مسلمانان و هموطنان ایرانی و همسایگان محترم افغانستانی.
نکتهی دوم راجع به لایو امروز و امشب است ما همین طور که در واقع فراخوان داده بودیم و اطلاعرسانی کرده بودیم برای حضور دوستان افغانستانی، در مورد بیان تجارب آنها در مورد موضوع افغانی بگیر. خب خیلی پیامهای زیادی رو دریافت کردیم با این موضوع. تقریباً همهی دوستان از این اتفاقی که تحت عنوان افغانی بگیر از آن یاد میشود، به تلخی یاد کرده بودند. خیلیها برای ما خاطراتشان را فرستاده بودند. حتی یکی از عزیزان بود که مجموعه خاطراتی داشت در واقع به صورت استوری و پست منتشر کرده بود و ما اونها رو دیدیم.
اما نکتهای که اینجا میخواستم مطرح کنم این است که هیچ کدام از این عزیزان متأسفانه یا حالا نمیدونم از واژهی متأسفانه استفاده کنم یا نه، تمایلی به حضور در این لایو نداشتند. دلایل آنها هم تا حد زیادی مشخص است و کاملاً ما حق میدهیم و پیشبینی هم میکردیم که این اتفاق بیفتد.
عذرخواهی میکنم یک مقداری طولانی شد مقدمهی من. به عنوان شروع بحث ما میتوانیم یک مقداری از زبان خود شما این روایتها رو هم بشنویم. اول بگویید که اصلاً اول اساساً افغانی بگیر چی هست؟ و در واقع کی به وجود آمده است؟ ما چیزهایی رو شنیدیم راجع به آن اما شما دقیقتر بگویید. در خلال این توضیحتون هم بفرمایید که ما در کشورهای دیگه هم این وضعیت رو داریم؟
آقای حقیقت طلب: به نام خدا، سلام عرض میکنم خدمت تمام عزیزانی که دارند این لایو رو تماشا میکنند. و تبریک میگویم ایام این روزها. یک راست بروم اصل مطلب حالا خیلی خوب بود که خود دوستان افغانستانی تجربهی خودشان از این. حالا پدیدهی افغانی بگیر یا بگیر بگیر یا پلیس گرفتاری که نامهای گوناگونی دارد رو روایت کنند. ولی خب کاملاً قابل درک هست که چرا خودشون به صورت مستقیم دوست ندارند، این تجربه را بگویند. حالا من سعی میکنم از زبان آنها یک مقداری داستان رو تشریح کنم و یک مقدار داستان رو تحلیلی تر ارائه بدهم.
تو چهار تا بخش در خدمتتون هستم. یک بخش یک تاریخچهی کوتاهی از این پدیدهی افغانی بگیری که چی شد و از کجا شروع شد و چی هست؟ بخش دوم افغانی بگیر از دریچهی مبارزه و برخورد با مهاجران غیر قانونی. بخش سوم افغانی بگیر به عنوان یک پدیدهی نژادپرستانه. در آخر هم یک سری راهکارها و پیشنهاد شاید بگویم بهتر باشد.
آقای رستمی: در خدمت شما هستیم.
وقتی از «افغانی بگیر» صحبت می کنیم از چه صحبت می کنیم؟
آقای حقیقت طلب: خب افغانی بگیر پدیدهای هست که اکثر مهاجران حاضر در ایران و تعداد زیادی از خود ایرانی ها با آن آشنایی دارند به صورت تجربهی مستقیم یا تجربهی غیرمستقیم و شنیده. خورد پلیس هست، دستگیری مهاجران حالا به صورت غیر قانونی رو توی ایران میگویند افغانی بگیر. داستان این است که خب ایران گویا حدود 20 سال، 26 سال هست که تعداد مهاجران قانونی آن ثابت است. یعنی شما آمارهای جهانی رو هم که نگاه میکنید از 1390 به این طرف عموما یک میلیون و 500 تا 600 هزار نفر مهاجر قانونی تو ایران حاضر بودند.
هیچ وقت این عدد بالا یا پایین نرفته است و همیشه ثابت مانده است. همیشه هم گفته شده که به همین تعداد ما مهاجر غیر قانونی داریم. یعنی با یک احتمال 50، 50 درصدی مهاجران یا قانونی هستند و یا غیرقانونی. خب پلیس این وظیفه رو دارد که برای او تعریف شده است که مهاجران غیر قانونی رو دستگیر کند و رد مرز کند. و خب میرود سراغ مهاجرها و با یک احتمال بالایی هم یا موفق میشود و یا نمیشود و اونها رو دستگیر میکند و رد مرز.
حالا به چه شکل رد مرز میکند عموما اینها رو میبرد به یک سری اردوگاهها، اردوگاههای بازگشت تعیین وضعیت. از آنها یک سری اطلاعات ثبت میکند و از آنها هزینهی حمل و نقل تا مرز رو دریافت میکند و اونها رو سوار اتوبوس میکند و میبرد مرز و لب مرز افغانستان رها میکند. و خیلی از موارد حالا برخورد پلیس هم مثل خیلی از موارد دیگر برخورد مثل مجرمانه هست. خب به این پدیده میگویند افغانی بگیر.
بخواهیم از دو دریچهی مهم با آن بررسی کنیم یک دریچه خب برخورد با مهاجر غیر قانونی است. عملاً شما پدیدهی دستگیری مهاجر غیر قانونی رو تو خیلی از کشورهای دنیا داریم. یعنی تقریباً تو همهی کشورهای دنیا مهاجر یا قانونی است یا غیر قانونی است. اگر قانونی باشد که هیچ، اگر غیر قانونی باشد خب پلیس و نیروهای انتظامی اون کشور اون مهاجر رو دستگیر میکنند و رد مرز میکنند.
این رویه حالا چه توی ایران باشد چه توی ترکیه، تو آلمان، تو نروژ و تو آمریکا همه جا هست. حالا تو بعضی از کشورها خیلی شدت و حدت هم دارد. طوری که حتی اگر مهاجر قانونی تو هنگام ورودش دروغ گفته باشد ممکن است که چند سال بعد اصلاً به جرم دروغ گفتن اون رو رد مرز کنند.
یک مثال مشهوری که تو این زمینه وجود دارد یک خانوادهی اردنی توی نروژ هستند. اینها سال 1992 خودشان را فلسطینی جا زدند و رفتند به نروژ پناهنده شدند. خب طبق قوانین اقامت تابعیت اونجا بعد از چند سال حضور تو نروژ هم تابعیت نروژی رو گرفتند. نسل دوم و سوم آنها هم اونجا به دنیا آمدند کامل نروژی شده بودند. بعد از 27 سال مشخص شد که اون خانواده دروغ گفتند و اصالتاً اردنی بودند نه فلسطینی. دولت نروژ هم چون اینها دروغ گفته بودند، کل 27 نفر اعضای این خانواده رو تابعیت نروژی آنها را ازشون گرفت و رد مرزشان کرد به کشور اردن. یعنی یک همچین برخوردهای شدیدی رو داریم.
خب از این منظر پلیس وظیفهاش هست که مهاجر غیر قانونی رو دستگیر کند. اما مسئلهای که ما توی ایران داریم این است که آیا مهاجران میتوانند قانونی باشند؟ شما همونطور که گفتم الان حدود 30 سال است تعداد مهاجران قانونی تو ایران ثابت هستند. و بعید میدانم مهاجری رو پیدا کنیم خیلی شاید درصد پایینی از مهاجران قانونی حاضر در ایران رو بشود پیدا کرد که در همهی ایام حالا 30 سال حضور خودشان توی ایران توانسته باشند همیشه حضور آنها قانونی بوده باشد. یعنی خب ما همیشه افق اقامتمان در ایران یک ساله هست. یعنی در بهترین حالت یک مهاجر میتواند یک سال در ایران به صورت قانونی اقامت داشته باشد. بعدش حالا تمدیدش همیشه با اما و اگر روبرو هست.
وقتی شما نمیتوانید اقامت قانونی خودت رو ادامه بدهی همیشه دردسر هست دیگه حالا بخواهید وارد جزئیات آن هم میشوم. آمایشیها به یک طرف هرسال برای آنها دردسر ایجاد میشود و ویزاها یک جور، گذرنامه خانوارها یک جور. همیشه یک وضعیتی هست که انگار نمیشود قانونی همیشه بود. یک دورههایی هميشه غیر قانونی میشود.
یک مسئلهی دیگه این است که آیا ورود قانونی به ايران ممکن هست. یعنی شما الان نگاه کنید طی سالیان اخیر الان ورود غیر قانونی خیلی راحت تر از ورود قانونی به ایران است. حتی اگر شرایط طالبان هم نمیبود یعنی قبل از طالبان و حتی مثلاً 3، 4 سال پیش که دولت تو افغانستان وضعیت بهتری داشتُ ورود قانونی به ايران همیشه هزینه اش بیشتر بود. همیشه دردسر آن بیشتر بود و اکثر مهاجران ناچار به ورود غیر قانونی بودند.
این یک وجه قضیه هست و وجه دیگه این است که این فقط مهاجران افغانستانی نیستند که میخواهند بیایند ایران. یعنی یک بخشهای زیادی از جامعهی ایران هم طالب مهاجران افغانستانی هست و دوست دارد که آنها به ایران بیایند. یعنی یک عرضه و تقاضایی وجود دارد که حالا تو یک سری بخشها ما واقعاً نیرو کار نداریم. نیرو کار افغانستانی جبران کمبود نیروی کار ما رو میکند و اینها نمیتوانند به صورت قانونی خیلی وقتها بیایند.
«افغانی بگیر» سود دارد!
مسئلهی سومی که تو این بحث برخورد با مهاجران غیر قانونی توی ایران داریم این است که برای وزارت کشور چیزی که ارزش است دستگیری مهاجر غیر قانونی است. هیچ وقت جذب مهاجر قانونی برای سیستم متولی اصلی مهاجران توی ایران ارزش نبود. از کجا میگویم اینکه ارزش است؟ شما گزارشهای 8 سالهی دولتها و وزارت کشورها رو بخوانید همیشه توی اون عددی که آخر 8 سال ارائه میدهند، عددی که در مورد مهاجران ارائه میشود عدد تعداد مهاجران اخراج شده از ایران است. مثلاً همین خب دولت تازه عوض شده است شما گزارش وزارت کشور هم یک چند ماه پیش منتشر شد نگاه کنید. اون بخش مهاجران رو که میبینید وزارت کشور افتخار کرده است که تو طول 8 سال حدود 3/5 میلیون نفر مهاجر افغانستانی رو از ایران اخراج کند.
آقای رستمی: غیر قانونی؟
آقای حقیقت طلب: حالا قانونی و غیر قانونی اون رو اشاره نکرده بود. اینجوری اشاره کرده بود که 3/5 میلیون نفر برگشتند به کشور افغانستان که عموماً خب خیلی های آنها دستگیری. حالا یا مهاجرت هست یا بازگشت داوطلبانه هست که همه از کانال وزارت کشور صورت میپذیرد. 3/5 میلیون نفر یعنی تقریباً کل مهاجران حاضر در ایران، شما تجمیعی که حساب کنید شاید در طول 30 سال اندازهی کل جمعیت کشور افغانستان از ایران به افغانستان برگشتند. خب این جمعیت یعنی هی رفته و اومده و ما این پدیده رو انگار نمیخواهیم بپذیریم که داستان ما با مهاجران به خصوص غیر قانونی به این شیوه قابل حل نیست.
شیوهای که حالا ما داریم انجام میدهیم هی دستگیر میکنیم و هی رد مرز میکنیم شیوهی شاید کشورهای اروپایی است. شاید این روش تو آلمان جواب بدهد، تو نروژ جواب بدهد. نروژ یک کشوری است تو شمال اروپا تو یک جای سرد گوشهی دنیا مهاجر به صورت غیر قانونی خیلی سخت خودش رو به اونجا میرساند. ولی ایران گذرگاه هست، چهارراه جهان است. حالا افغانستانیها نباشند سایر کشورها رو میشوند از اینجا. همیشه رفت و آمد بوده و اینکه ما هیچ وقت برایمان جذب مهاجر ارزش نبوده یک بخشی از این داستان افغانی بگیر هست. شما الان نگاه کنید ما مثلاً توی 9 ماه اول 2021 الان آماری که سازمان جهانی مهاجرت ارائه کرده است حدود 500 و خوردهای هزار نفر رد مرز شدند افغانستانی و حدود 850 هزار نفر برگشتند. خب شما یک آمار قرار بدهید در مقابل تعداد مهاجرانی که جذب ایران شدند.
آقای رستمی: یک چیزی گفتید 800 و خوردهای هزار نفر برگشتند و 500 و خوردهای هزار نفر آنها رد مرز بودند. بقیه به صورت داوطلبانه برگشتند؟
آقای حقیقت طلب: بله دقیقاً داوطلبانه بوده 500 و خوردهای هزار نفر آن پلیس دستگیر کرده و حالا رد مرز کرده است.
خب شما در مقابل اینها بیاید جذب رو نگاه کنید ما چند نفر مهاجر جذب کردیم؟ مهاجری که 30 سال، 40 سال است حضور دارد توی ایران. مهاجری که 30 سال حضور دارد در ایران دوباره امکان غیرقانونی حضور آن و حالا افغانی بگیر شدن و رد مرز آن هست همیشه. یعنی این خطر همیشه هست و همهی مهاجران
آقای رستمی: در واقع افغانستانیهایی که اعتبار در واقع ویزای آنها یا اقامت آنها در ايران باطل میشود. بعد از اون دوره که تا تمدید بشود به صورت غیر قانونی تو ایران هستند، محسوب میشوند. در واقع به علاوه یک تعدادی که غیر قانونی تو ایران آمدند اینها هم غیر قانونی محسوب میشوند. در نتیجه من اینطوری شنیدم که ظاهراً خیلیها رو هم به دلیل عدم همراه داشتن مدرک هم میگیرند. حالا این هم خودش هست درسته؟ یعنی خیلیها ممکن است قانونی هم باشند اما چون مدرک آنها همراهشون نیست دیگه باید رد مرز بشوند.
برخورد نژادپرستانه با افغانیها
آقای حقیقت طلب: دقیقاً حالا این رو تو این بهش افغانی بگیر به عنوان یک پدیدهی نژادپرستانه بیشتر توضیح میدهم. یک چیزی هم تاریخچه بگویم حالا اینجا شاید وقت داشته باشم اولش خیلی سریع گفتم. ببینید شروع افغانی بگیر دقیقاً در اوایل دههی 70 هست. یعنی شما دههی 60 ما این پدیده رو نداریم که مهاجران افغانستانی به جرم افغانستانی بودن دستگیر و رد مرز بشوند. اوایل دههی 70 سیاست رسمی ایران شد سیاست بازگشت و مصوبهای که تو شورای امنيت ملی تصویب شد و اینکه مهاجران افغانستانی باید به کشور خودشان برگردند. یک کنوانسیون سه جانبهای که بین ایران و افغانستان و کمیسیون های سازمان ملل در امور پناهندگان بسته شد. اینها همهی مجموعهی اینها برآیند این بود که افغانستانیها باید ایران رو ترک کنند.
خب شیوهی برخورد کاملاً پلیسی و حالا خشونت آمیز بود یعنی اینجوری بود که تو اوایل دههی 70 شما مهاجران نسل دوم رو اگر پای صحبتهای آنها بنشینید خیلیهای آنها از این پدیده خاطرهی تلخ دارند که میگویند که ما بابای ما صبح از خانه میرفت بیرون و عصر یا شب معلوم نبود که برگردد خانه. ممکن بود که تو طول روز تو اون حالا رفتن دنبال کار و پول در آوردن و هر جایی ممکن بود که این دستگير بشود و یک راست رد مرز بشود اصلاً یک پدیدهی عجیبی بوده است. اون برخوردها خیلی شدید بود و اینکه خب هر مهاجر افغانستانی اگر که کارت اقامت هم داشت حتی کارت اقامت او را هم قیچی میکردند جلویش و به او یک برگه خروج میدادند که تو باید برگردی کشور خودت.
حالا این برخورد خیلی شدید بود بعدها که سیاستهای ایران تغییر پیدا کرد و اینکه سیاست بازگشت واقعاً به نتیجه نرسید به دلایل مختلف حالا هم جنگهای داخلی توی خود افغانستان هم برآمدن طالبان و دلایل دیگری که سیاستهای ایران تغییر کرد این برخورد با همهی مهاجران به برخورد با مهاجران غیر قانونی تبدیل شد ولی مسئله این بود که ما از هر دو مهاجر توی ایران یکیشون غیر قانونی هستند یعنی احتمال 50، 50 که مهاجر رو شما توی خیابون ببینید این یکی از آن دو نفر یکی غیر قانونی است.
خب درصدی حساب کنیم درصد مهاجران از جامعهی کل ایران 4 درصد هست یعنی پلیس اگر بخواهد یک مهاجری رو شناسایی کند با احتمال 4 درصد میتواند شناسایی کند. تو اینجا خب سربازان قشنگ پایین رده ترین حالا نیروهای نیروی انتظامی یک کاری میکنند. و اون این شانس موفقیت خودشان رو میبرند بالا که این تبدیل میشود به یک برخورد نژادپرستانه. میروند سراغ کیا؟ کسانی که چهرهی آنها به هزاره های افغانستانی میخورد. اینجاست که بر اساس چهره دستگیری ها صورت پیدا میکند یعنی شما اگر با اقوام دیگهی افغانستانی توی ایران هم پای صحبتهای آنها بنشینید اونها هم همیشه این ترس از افغانیبگیر شدن رو دارند ها ولی احتمال کمتری دارد که افغانیبگیر باشند، احتمال کمتری دارد که پلیس بگيرد.
خب پلیس بر اساس چهره میرود سراغ افغانستانیها و این پیش فرض رو هم دارد که 50، 50 این غیر قانونی است. و این وقتها خب خود ایرانیها خیلی وقتها مدرک همراه آنها نیست یعنی این یک پدیدهی کاملاً پذیرفته شده هست که آقا همیشه که آدم نمیشود کارتش همراهش باشد ممکن است نباشد خیابون رفتی مثلاً خرید کنی خب همراهت نیست که کارت شناسایی نمیبری خرید که. براساس چهره میگیرند و میبرند اردوگاه و این حالت رو دارند که خب این مجرم است، این مهاجر غیر قانونی است مگر اینکه خلافش ثابت شود. این یک تجربهی واقعاً تلخ هست برای آنها
آقای رستمی: خب خلاف آن چطوری ثابت میشود؟ یعنی فرض کنید یک نفر رو گرفتند و حالا یا این مدرک اقامتی دارد یا اینکه اصلاً ایرانی نیست، چه شکلی میخواهد ثابت بکند؟ ارتباطی هست، مکانیزمی هست
بعد از «افغانی بگیر» شدن…
آقای حقیقت طلب: میبرند اردوگاه، و خب همیشه مینیبوسی دستگیر میکنند یعنی یک مینیبوس میبرند توی اردوگاه و اونجا حالا یک چند ساعت میماند تا میفرستند بازداشتگاهی اونجا میگویند که خب حالا تو میتوانی زنگ بزنی به فامیل هایت تا مدرک تو را بیاورند کارت اقامت تو را بیاورند. حالا مثلاً اردوگاه کجاست؟ عراق و مثلاً محل اقامت، آره مثلاً شاید یک روز طول بکشد تا خانوادهی او مدرک اقامتی او را بیاورند ایران و ممکن است اصلاً خانواده یهو نتواند بیاورد و دو سه روز طول بکشه خب بیشتر از 3، 4 روز طول می کشد یهو میبینی این رفت فرستادند رفت لب مرز.
آقای رستمی: حالا میخواهم در واقع ادامهی صحبتهای شما رو هم بشنویم بین کسانی که افغانی بگیر شدند یعنی گرفتار شدند گرفتار این موضوع شدند تفاوتی بین زن و مرد هست؟ بین کودک و پیر و نوجوان یعنی اون قشری که بیشتر مراقب است یا میترسد از این وضعیت. این یکی، یعنی بگویی که این طیف ها چه شکلی هستند. و اینکه مکان هم متفاوت، چون من شنیدم بعضی از جاها هستند تو سطح شهر که در واقع پلیس بیشتر حضور دارد چون میداند افغانستانیهای بیشتری مثلاً ساکن اونجا هستند مثل جنوب شهر این اتفاقات بیشتر میافتد.
آقای حقیقت طلب: دقیقاً، ببینید پلیس کارش هست یعنی جزو وظایفش تعریف شده که با مهاجر غیر قانونی برخورد کند در نتیجه دوست دارد که احتمال موفقیت خودش را ببرد بالا و خب این عدد رو ببرد بالا یعنی دستگیری خب تو گزارش 8 سالهی وزارت کشور هم نمیآیند بگویند چند تا مهاجر خوب تو جذب کردی میگویند چند تا مهاجر اخراج کردی.
خب وقتی اون عددی که قرار است اون ته اعلام بشود اخراج است این هم میآید کاری میکند که احتمال موفقیتش او زیاد بشود. خب میرود کجا میایستد؟ مثلاً جاهایی که کار برای افغانستانیها زیاد است یعنی جایی که به خصوص کارگرها چون اکثر غیر قانونی هم حالا کارگر میشوند میرود جاهایی که اینها تجمع دارند که احتمال موفقیت آنها زیاد است و خب یک مسئلهای هم که هست ما ورود غیر قانونی یک بخش عمدهای از ورودهای غیر قانونی عملاً عامل اقتصادی دارد و این کشش و نیاز بازار کار ایران و حالا بیکاری توی افغانستان است که یک تعداد زیادی از مردان جوان افغانستانی میآیند توی ایران.
به تبع خب یک مهاجر توی حالت های مختلف غیر قانونی میشود دیگه یک حالت این است که ورود او هم غیر قانونی است، اقامت او هم غیر قانونی است، اشتغال او هم غیر قانونی است. یعنی غیر قانونی اندر غیر قانونی که خب این تعداد حالا به دلیل ضعف قوانین من میگویم زیاد است نصف مهاجران حاضر در ایران اینطوری هستند. یک دسته اینطوری هستند که ورود آنها قانونی است یعنی طرف مهاجری است که زادهی ایران است نسل دوم و سوم است اما اقامت خودش را نتوانسته قانونی کند، نتوانسته تمدید کند حالا به دلایل مختلف اون دستاندازهایی که توی امر وجود دارد و اینکه اقامت طولانی مدت تو ایران تعریف نشده است خب مهاجر اقامتش غیر قانونی میشود.
اینها هم تو مضامین افغانی بگیر و رد مرز هستند و اینکه حالا قبلاً قانونی بودند یا اینکه زادهی ایران هستند عملاً هیچ فایدهای در برخورد با آنها ندارد
آقای رستمی: یا اینکه مثلاً یک مقداری فرهنگی هستند، یک دانشجو است
آقای حقیقت طلب: شما پای صحبتهای حالا فرهنگیها هم بنشینید خب آدم خجالت میکشد واقعاً یعنی یک وقتهایی خجالت میکشد که خب این آدم واقعاً هرجای دنیا بود ستایش میشد. حداقل این بود که اقامت طولانی مدت به او میدادند که اینقدر هر سال مثلاً یک ماه از سالش رو وقتش حرام نشود این ارزش دارد زمان این آدم. ولی خب اونها میبینیم که پلیس برخوردش یکسان است.
تاثیرات دستگیری مهاجران افغان
یک چیزی هم که میشود خیلی به آن توجه کرد این است که برخورد با مهاجران همیشه حساس است یعنی مخصوصا برخوردهای حالا آخرین دیدار من بهش میگویم. خیلی از مهاجران آخرین برخوردشون همهی آدمها اینطوری هست آخرین برخورد همیشه به یاد ماندنی است و آخرین برخورد خیلی از مهاجران در ايران برخورد اون سرباز دونپایه ای میشود که دستگیرش کرده و دارد میزند تو سرش که تو چرا اومدی ایران. حالا این آدم ممکن است یک آدم فرهنگی باشد، ممکن است 30 سال تو ایران زندگی کرده باشد، ممکن است اصلاً خدمات خیلی شایانی به ایران کرده باشد. ولی چون اون آخرین برخورد با او محترمانه نیست و پلیس حالا یک مقداری سهل انگاری دارد انگار، انگار مثلاً همیشه بدترین نیروهای خودش را میفرستد سراغ مهاجران تو ایران.
در حالی که این تو خیلی از کشورها اینطوری نیست و برخورد با مهاجرها همیشه توسط نیروهای پلیس آموزش داده میشود به تمام نیروهای آنها. به خصوص اون نیروهایی که قرار است با مهاجر برخورد کنند چون این آدم به هر حال یک آدم بینالمللی هست حالا شما کارگر دونپایه و اصلاً بیسواد هم حسابش کنید این آدم حداقل بین دو سه تا مرز بینالمللی دارد حرکت میکند و پیام جابهجا میکند، تصویر جابهجا میکند، تصویر از ایران جابهجا میکند.
شما الان نگاه کنید خیلی اوضاع تصویر ایران تو افغانستان جالب نیست. تصویر خیلی منفی است رو کاغذ که نگاه میکنیم خب ایران واقعاً خدماتی رو انجام داد، خدمات زيادی رو هم انجام داده است. هیچ کشوری مثل ایران خب اینطوری با پناهندگان برخورد نکرده است و فقط تو درجه و ردههای پایین پذیرا نبوده است. حالا تو اینکه در دراز مدت هم پذیرا نبوده است یک مسئلهی ضعف ایران است. ولی خب تو اون برخورد اول خوب بوده است نسبت به خیلی از کشورهای دنیا. ولی برخورد آخر خیلی بد بود یعنی افتضاح بود میتونم بگم. و یک مقداری به خاطر چند تا دلیل دارد، یک بخش آن خب آموزش ندیده بودن نیروهای پلیس است. یعنی یک آموزش ویژهای واقعاً نیاز دارد برخورد با مهاجران حتی غیر قانونی و حتی مهاجر غیر قانونی هم انسان است و یک حقوقی دارد و باید اون حقوق رعایت بشود.
یک بخشی هم خب فرآیندها هست یعنی شما روندهای قانونی سازی مهاجران، روندهای پذیرش مهاجران، روندهای کانالیزه کردن ورود اینها. اینها وقتی طراحی نشدند عملاً یک خَلط مباحثی پیش میآید که پلیس حالا بر اساس وظیفهی خودش واقعاً دارد عمل میکند. ولی خب واقعاً بد میشود نتیجه بد میشود. اینکه اون حالتی که پلیس میآید براساس چهره برخورد میکند با مهاجران عملاً برخورد نژادپرستانه میشود. چون شما براساس نوع چهره دارید دستگیر میکنی یعنی هیج ارزش دیگهای ملاک نیست و فقط چهره رو ملاک قرار میدهید و یک آدم به خاطر چهرهاش مضنون میشوی بهش. ممکن است اون آدم کاملاً قانونی باشد ولی میرود توی اردوگاه و وارد یک پروسهی واقعاً تحقیرآمیز میشود. که حالا ای کاش خود مهاجران توی این لایو شرکت میکردند و حس مسقیم خودشان را میگفتند
آقای رستمی: شما یک خاطرهای بگویید از یکی از این مهاجران داشتید. اگر امکانش هست حالا نمیدونم بدون ذکر نام این خاطره رو برای ما بگویید.
آقای حقیقت طلب: ببینید یک خاطرهای همین چند وقت پیش روزنامهی شرق یک مقالهای چاپ شد یکی از دوستان افغانستانیهای، افغانی بگیر ها در عسگراباد که در آن روایت یکی از این آدمهایی که حضورش قانونی بود توی ایران ولی خب به خاطر چهرهاش دستگير شده بود و رفته بود عسگراباد حالا یک شبانهروز هم اونجا مانده بود رو واو به واو تعریف کرده است که فکر کنم اون خیلی روایت خوبی باش .
مضاف بر اینکه حالا خود افغانستانیها هم شاید نیاز باشد که بیشتر در این مورد صحبت کنند. به هر حال این یک مسئلهی بزرگ مهاجران در ايران است و خیلی کم به آن پرداخته شده است. من عملاً حتی توی داستانها و روایتها هم کم دیدم که به این موضوع بپردازند برای اینکه موضوع بسیار مهمی است. یعنی شاید مسئله خیلی ساده باشد و بشود به عنوان یک برخورد با یک مهاجر غیر قانونی چاشت بندی کرد و خیلی ساده جلوه داد ولی تأثیری که دارد تأثیر عمیقی است، تأثیر ماندگاری است. من به جرأت میتونم بگم یکی از عواملی هست که خیلی از خدمات ایران به مهاجران رو کامل از بین میبرد. یعنی اینجور به ضرس قاطع میگویم که این اهمیتش از این منظر است.
حالا نمیدونم چقدر دیگه وقت داریم من وارد راهکارها هم بشوم اگر سوالی هم هست بفرمایید
آقای رستمی: فعلاً فرصت داریم 15 دقیقه دیگه فرصت داریم. نمیدونم در ادامهی صحبتهاتون قرار است به این موضوع اشاره کنید یا نه، اما یک پدیدهای که در واقع میشود راجع به آن صحبت کرد و در واقع خیلی متصل است به این بحث بحث ورود افغانستانیها هم هست. یعنی یک چرخهای است که همانطور که شما هم در خلال صحبتهاتون به آن اشاره کردید. اینکه بالاخره اینهایی که میروند قطعا یک تعداد خیلی زیاد آنها برمیگردند و یک اما و اگر هایی هست که مهمترین آن و بزرگترین پرسش اینجا این است که اساساً چرا پلیس اجازهی ورود به اینها میدهد. اساساً چرا هیچ مکانیزمی برای جلوگیری از ورود غیر قانونی ها نداریم انگار که همه راضی هستند از این وضعیت؟
آقای حقیقت طلب: ببینید بحث فقط راضی بودن نیست. مهاجران غیر قانونی مسئلهی خیلی از کشورهای دنیا است. یعنی شما اتحادیهی اروپا رو هم که نگاه کنید بیشترین اخباری که در مورد مهاجران غیر قانونی منتشر میشود، مربوط به اتحادیهی اروپا است. حالا چقدر اتحادیهی اروپا با مسئلهی مهاجران غیر قانونی مواجه است واقعاً ناچیز است در مقابل خیلی از کشورها مثل ایران. یعنی یک کشور مثل ایران به تنهایی اندازهی کل حدود 30 تا کشور اروپایی با پدیدهی مهاجرت غیر قانونی روبرو هست.
من یک مثال خیلی و اینکه واقعاً با بستن مرزها نمیشود از بین برد. یک مثالی که بزنم کشور آمریکا هست. آمریکا خب قوی ترین ارتش دنیا رو دارد. این دیگه در اون شکی نیست و بیشترین هزینههای نظامی دنیا رو هم دارد. شما بروید توی چارت های سازمانهای مهاجرتی نگاه کنید یک سازمان اصلاً برای این کار دارد که جلوی مهاجرت غیر قانونی رو بگیرد.
ولی عملاً شما در عمل میبینید که یکی از بزرگترین کریدورهای مهاجرتی غیر قانونی در دنیا از مکزیک به آمریکا هست و دیوار نصب کردند، سیم خاردار زدند، کابل برق گذاشتند.
آقای رستمی: ولی باز هم نمیتوانند جلوی آن را بگیرند.
آقای حقیقت طلب: چون مثل حرکت آب میماند یعنی جابهجایی جزئی از ذات بشر است. یعنی باید جابهجا بشود آدمیزاد است و این عرضه و تقاضا هم هست یعنی اینطوری نیست که فقط اون سالوادوری دلش بخواهد برود آمریکا. اون طرف توی بازار آمریکا توی کشور آمریکا هم برای اون سالوادوری یک تقاضایی هست. بنابراین ما انتظار نمیتوانیم داشته باشیم که پلیس ایران، حالا مرزبانی ایران یک حدود 2 هزار کیلومتر مرز رو بتواند کنترل کند و صاف بایستد و نگذارد کنترل اصلاً غیر ممکن است یعنی این با برخورد انتظامی این مسئله حل شدنی نیست.
آقای رستمی: بسیار خب، الان فکر میکنم همین بخش پایانی صحبتها رو در مورد راهکارهایی که فرمودید صحبت بکنیم. چیکار میشود کرد همین چیزی که خودتون پرسیدید
راهکارهای پیشنهادی
آقای حقیقت طلب: آره ببینید یک چیزی که هست ما هنوز هم با خودمان تعارف داریم و این پدیده رو اینکه مهاجرت حق آدمها هست و ما افغانستانیها به ایران و سایر کشورها مهاجرت میکنند. این یک حقیقت است، یک واقعیت روی زمین است. تعارف رو کنار بگذاریم حالت ایدهآل ما نروژ نیستیم، ما ته دنیا نیستیم، شاخ اروپا هم نیستیم، چهارراه دنیا هستیم و میآیند و رد میشوند آدمها. و نمیتوانیم ببندیم مرزها رو. باید اون مسئله رو بپذیریم که مهاجرت صورت میگیرد. تنها کاری که ما میتوانیم بکنیم دوتا مسئله است. یکی اینکه تا جای ممکن سعی کنیم به این روندهای حرکت یک شکل قانونی بدهیم. آدمها از ما فرار نکنند، حالا حاکمیت ایران مراجعه کنند و به یک طریقی اینها رو قانونی کنیم بپذیریم آنها رو.
یک مسئلهی دیگه هم خب پذیرش مهاجران هست که سالهاست حضور دارند تو ایران. این زشت است که مهاجری 30 سال تو ایران باشد ولی هنوز برای اقامت سالانه مشکل داشته باشد. یعنی شما خیلی از این کشورهایی که با مهاجرت غیر قانونی هم مواجه هستند مسئلهی آنها اینطوری نیست که بعد از 8 سال عددی که به آن افتخار بکنند، عدد تعداد اخراجی های آنها باشد.
مسئلهی آنها این است که بعد از 8 سال یکی از عددهایی که ارائه میکنند این است که ما این تعداد مهاجر رو بالاخره بعد از این همه سال حضور در کشورمان پذیرفتیم. یعنی یا این تعداد مهاجری که غیر قانونی بودند چون مثلاً این همه سال حضور داشتند، جرم و جنایت انجام ندادند و رفتار خوبی داشتند ما اینها رو به هر حال یک اقامت کوتاه مدت قانونی بهشون دادیم. یعنی اینها سعی میکنند آدمی رو که خوب است به او پاداش بدهند. آدمی رو که رعایت دارد میکند، احترام دارد میگذارد جزئی از جامعهی خودشون بپذیرند.
اینکه هی بگوییم نه اینها نمیپذیرند، اینها قبول نیستند، اینها غیر قانونی بودند، اینها چون مثلاً پدر بزرگ غیر قانونی اومده پس این نوه هم آدم خوبی نیست. اینها نپذیرفتن مسئله است ما باید این امکان ورود قانونی رو فراهم کنیم. حالا خبر خوب این است که خب یک سری از واقعاً مدیران دستگاه دولتی هم به این باور رسیدند ولی خب در مجموع سیستم خیلی کُند دارد پیش میرود.
ما همین الان هم در 3 ماه اخیر شاهد هستیم که مرزها کامل بسته است و تنها چیزی که شاهد آن بودیم این بود که مهاجرت غیر قانونی افزایش پیدا کرد. یعنی مهاجرت غیر قانونی کی انجام میدهد؟ فقط اون افغانستانی است که میخواهد بیاید تو ایران نیست که اون که به تنهایی نمیتواند وارد ایران شود. خود ایرانیها هم هستند که تو این دستگاه دارند شرکت میکنند. اون کسانی که رابط هستند، کار چاق کن هستند، قاچاقبرها، دم و دستگاه قاچاق بری که یک سیستم واقعاً پیچیدهای شکل داده است.
من یک مثالی بزنم. من با یکی از مهاجران افغانستانی حالا کارگری بود صحبت میکردم. این از همین مهاجرانی بود که هی رفت و آمد دارد به ایران. کلا اصلاً سیستم قانونی نمیتواند و سراغش هم نمیرود و همیشه غیر قانونی میآید تو ایران. آخرش هم بعد از یک سال خودش رو تحویل پلیس میدهد و برمیگردد افغانستان. بعدا دوباره میآید. تعریف میکرد که مثلاً سالهای 88، 89 وقتی میخواست با قاچاق بر بیاید ایران 15 روز، 20 روز طول می کشیده تا خودش رو از افغانستان برساند به تهران و حوالی تهران. یعنی فرآیند واقعاً دشوار بوده است. الان میگفت که مثلاً چند ماه پیش که آمده تو ایران 4 روز فقط طول کشیده این معنیش چی هست؟
آقای رستمی: این به خاطر شرایط ویژه هست؟ شرایط ویژهای که این چند روز
آقای حقیقت طلب: ببینید داستان این است که شبکهی قاچاقبری ما قدرتمند شده است. یعنی شما وقتی راهحل قانونی رو نمیگذارید این شبکه خودش رو قوی و قوی تر میکند. به نظر من راه تضعیف آن شبکهی حالا قاچاق بران و این غیر قانونی ها واقعاً ایجاد امکان ورود غیر قانونی و به رسمیت شناختن پدیدهی مهاجرت است.
یک راهحل طولانی مدتتری هم دارد. ببینید ما یک پیش فرضی داریم شاید این واقعاً پیش فرض اشتباهی هست. نمیدونم از کجا میآید ولی خب این پیش فرض ذهنی توی خیلیها هست که افغانستانیها کشور خودشان را دوست ندارند. این واقعاً اشتباه هست یعنی شما براساس عدم تعامل با جامعهی مهاجران است. به نظر من کسی که حالا این جمله رو دارد میگوید که افغانستانیها کشور خودشان را دوست ندارند. اتفاقا افغانستانیها واقعاً کشور خودشان را دوست دارند و اگر افغانستان یک ذره اوضاعش بهتر شود من به شما قول میدهم که خیلی از افغانستانیها دوست دارند که برگردند به کشور خودشان و اونجا رو آباد کنند.
یعنی مسئله شروع آبادی افغانستان هست و این اگر دنبال بشود حالا این هم خودش خیلی راهحل پیچیدهای است ولی خب انگار دنبال نشده است هیچ وقت، انگار هیچ حداقل ایران به عنوان یک کشور همسایه انگار یک مقدار بی اهمیت بوده است نسبت به آبادی افغانستان. من اصلاً نسبت به آنچه که در افغانستان میگذرد انگار یک مقداری بی حس و بدون موضوع و همیشه پیروی سیاستهایی که بقیهی کشورها دارند چیکار میکنند ما هم همون کار رو بکنیم بوده است. انگار این هست و اینکه ما یک وظیفهی بزرگ تر هم داریم. افغانستان به هر حال شاید روزی رو به آبادی برود اینطوری نیست که، همیشه که اینطوری جنگ زده نمیماند. کما اینکه در سالیان گذشته بارقههایی شکل گرفته است که افغانستان رو به بهبود برود.
مسئله اینجا هست که وقتی جرقه زده میشود باید یک عدهای باشند که این جرقه رو تبدیل به آتش کنند. یعنی آدمهایی که آموزش دیده باشند، مدیر باشند و توانمند باشند. به عنوان یک کشوری که میزبان مهاجران افغانستانی هست به نظر من ما باید این رویه رو هم در پیش بگیریم که هر چقدر مهاجران افغانستانی در ایران توانمند تر شوند، مهارت های بیشتری بیاموزند، آموزش بیشتری ببینند در طولانی مدت افغانستان ممکن است کشور بهتری بشود و رو به پیشرفت میرود. مطمئن باشید حتی اون مهاجر افغانستانی که توی کشور آلمان هست باز هم دوست دارد برگردد به کشور خودش و مهم این است که شرایط فراهم بشود.
جمعبندی
آقای رستمی: من یکی دوتا نکته فکر میکنم جا موند اگر صلاح میدونید به اون اشاره کنید. شرایط فعلی افغانستان چه تأثیری در این افغانی بگیر ها داشته است؟ اینطوری که من متوجه شدم آمارها رشد را نشان میدهد. در حالی که به نظر میرسد انتظار حداقل افکار عمومی این است که در شرایط فعلی که خیلی مهاجرین به هر حال احساس ناامنی دارند از شرایطی که تو افغانستان رقم خورده است و میلی به بازگشت ندارند و حالا این رو مرز ممکن است به هر حال اتفاقات ناگواری برای آنها رقم بزند. همه انتظار داشتند که حالا یک دورهی توقفی نسبت به این ماجرا وجود داشته باشد ما میبینیم ظاهرا رشد کرده است. به نظر شما در واقع پیشبینی شما چی هست؟ یعنی ادامهی این روندی که حالا اسمش رو گذاشتیم افغانی بگیر به کجا میرسد با وضعیتی که الان تو افغانستان حاکم است؟
آقای حقیقت طلب: ببینید آمارها رو که نگاه میکنیم خب پلیس ایران سالانه بین 300 تا 400 هزار نفر سالانه رد مرز داشت. یعنی ما همین تعداد سالانه داوطلبانه برمیگشتند کشور خودشان. یک حدود 300 هزار نفر هم رد مرز میشدند. تو 9 ماه اول سال 2021 این تعداد رسیده به 500 هزار نفر یعنی تقریباً دو برابر شده است. تازه 9 ماه گذشته یعنی 3 ماه آینده هم حساب کنیم عملاً فکر کنم صد در صد پیشرفت دارد و پلیس ایران یک رکوردی رو زده است. اینطوری هم نیست که حالا سربازها بروند افغانستانی بگیرند ها اینطوری هم نیست.
ببینید مهاجرت غیر قانونی به ایران شده است یعنی افغانی کِش زیاد شده است. پلیس حالا سر گلوگاهها میایستد و اینها رو میگیرد. یعنی یک ماشین یهویی میگیرد 17، 18 نفر افغانستانی دارند غیر قانونی میآیند تو ایران و اینها رو رد مرز میکند. یک بازی شده است که به نظر من بازی بیهودهای است. یعنی شما از این طرف مرزها رو بستی و ورود قانونی غیر ممکن است همه غیر قانونی میآیند. غیر قانونی ها رو دستگیر میکنید رد مرز میکنید. اون بلافاصله دوباره خودش رو غیر قانونی میرساند مرز. اینقدر این فرآیند رو تکرار میکند تا بالاخره به جایی که دلش میخواهد توی ایران برسد. یعنی ممکن است 6، 7 بار هم حتی این مسیر تکرار بشود.
و این عملاً هزینش برای ما هست، برای خود ایران است یعنی شاید در کوتاه مدت ما فکر کنیم داریم مبارزه میکنیم با پدیدهی مهاجرت غیر قانونی ولی عملاً اینطوری نیست و اولا که داریم شبکهی قاچاق رو قدرتمند تر میکنیم، اونها دارند زبده تر میشوند، نیروهای بیشتری جذب میکنند و مبارزه با اونها سخت تر میشود یعنی اگر بخواهیم ریشهای مبارزه کنیم با پدیدهی مهاجرت غیر قانونی یک بخش اعظمی از آن توی شبکهی قاچاق هست. و هرچقدر این تقویت کنیم بعدها باهاشون مبارزه واقعاً سخت تر میشود اینها اینطوری هم نیست که فقط افغانستانی جابهجا کنند بعدها میبینیم وارد قاچاق کالا میشوند، قاچاق مواد مخدر میشوند و همه همهجور کاری میتوانند بکنند چون قوی شدند.
آقای رستمی: و همونطور که سالیان گذشته ما در واقع هیچ مکانیزمی برای جدا سازی مهاجرین نداشتیم الان هم این مکانیزم وجود ندارد و ممکن است که واقعاً کسی که مثلاً جونش در خطر باشد هم رد مرز بشود و هیچ امکانی برای
آقای حقیقت طلب: دقيقاً، ببینید یک بخش زیادی از مهاجرانی که الان افغانستانی توی افغانستان یک مقداری از سطح پایین بالاتر هستند یعنی تحصیل کردهها هستند، زنانی هستند که سِمَت داشتند توی افغانستان، مدیر بودند حالا به پیشرفت هایی رسیدند، یا اصلاً شما الان نگاه کنید طالبان تحصیل بالای 15 سال رو ممنوع کرده است خب خیلی این یک جماعت زیادی از افغانستانیها هستند که واقعاً طالب تحصیل هستند دختران، حقشون هم هست و این محرومیت اصلاً عقلانی نیست. و اینها مهاجرت میخواهند بکنند یعنی واقعاً نمیشود کاری کرد.
این یک مسئلهای هم چند ماه اخیر مهاجرت خانوادگی هم خیلی شد یعنی در طول یک سال اخیر زیاد شده بود، قبلش فقط مهاجرت نیروی کار رو داشتيم الان مهاجرت های خانوادگی زیاد شده است و اینکه شرایط الان تو افغانستان شاید بگویند طالبان آمده امنیت یک مقدار بهتر شده است ولی شرایط اقتصادی فوقالعاده وخیم شده است و یکی از دلایل اصلی واقعاً الان این است که هیچ کاری نیست و هیچ درآمدی نیست و حتی شام شب هم مشکل است، غذای روزانه هم مشکل است در افغانستان و خب مهاجرت واقعاً پناهجویی است.
آقای رستمی: درسته، من تو پایان صحبت ها یکی دوتا نکته رو اشاره کنم بعضاً سوال هایی رو هم من دریافت کردم که مثلاً در مورد مادر ایرانی بود و اینها انشالله ما جلساتی در مورد آن داشتیم، لایو هایی رو داشتیم و ادامه هم خواهیم داد. در این خصوص هم من دیدم یک عزیزی درخواست لایو دادند اما چون ما یک پروتکلهایی رو داشتیم که میخواستیم قبل از حضور عزیزان توی لایو باهاشون در میان بگذاریم امکان اینکه الان بخواهیم محضر عزیزان باشیم متأسفانه فراهم نیست انشالله حتماً تو لایوهای بعدی از حضور دوستان استفاده خواهیم کرد. اگر فرمایشی دارید شما، نکتهای باقی مانده است، جمع بندی بفرمایید ما در خدمت شما هستیم.
آقای حقیقت طلب: نه من حرفهام رو زدم خیلی از متشکرم از دوستانی که حالا شرکت کردند در این لایو و صحبت های ما رو شنیدند.
آقای رستمی: خیلی ممنونم دست شما درد- نکنه لطف کردید آقای پیمان حقیقت طلب بودند مدیر پژوهش مؤسسهی دیاران. من هم مطلبی ندارم یک بار دیگه تبریک میگویم اعیاد رو.
[…] تا این بخش، در هیچ جای کتاب، اشارهای به پدیدهی “افغانیبگیر” نشده است؛ چه در روایت پدر و مادر و چه روایت برادر. […]