
اسمش این بود که آمدهایم سفر خارجی! ویزا گرفته بودیم. پاسپورتهایمان مهر خروج از ایران و مهر ورود به کشوری دیگر را خورده بودند؛ ولی اصلاً حس یک کشور خارجی را نداشتیم. هرات بیشتر شبیه شهرهای مرزی خودمان است. اگر به جای ماشینهای ژاپنی و آمریکایی، پژو پارس و پراید و ماشینهای چینی بود و پلاک ماشینها رویشان ننوشته بود هرات به سختی میشد بگویی الان در ایران نیستی. حتی زبان که یکی از اصلیترین تفاوتهای کشورهاست اینجا همان فارسی خودمان بود. تازه شیرینتر و اصیلتر. برای کسی که زمینی از مرزی به مرز دیگر جابه جا میشود، از اولین نشانههای ورود به کشوری دیگر، نوشتههای روی در و دیوار است: تغییر زبان نوشتاری. کلمات دیگر به زبان و نشانههای تصویری کشور قبلی نیستند. اما هرات برای ما این گونه نبود. تمام نوشتههای روی درودیوارها به فارسی بود: گروه تولیدی هرات باستان، دواخانهی عبدالله، کلپ پرورش اندام موفق اسپورت، دفتر ریاست فدراسیون سنوکر و بیلیارد ولایت هرات و…