بازگشت طالبان: آنها دارند همسایه میشوند.
دو دهه پس از اینکه نیروهای خارجی به برانداختن طالبان از قدرت کمک کردند و چهار ماه پس از آنکه رییسجمور آمریکا از قصد خود برای خاتمه حضور نظامی دائمی این کشور در افغانستان سخن گفت˓ دولت کابل قدرت را از دست داد. پس از آنکه بخش وسیعی از مناطق روستایی در طول بهار اشغال شد طالبان در هفته گذشته کنترل اکثریت سی و چهار مرکز ولایت را به دست گرفت. با تسلیم شدن دستهجمعی قوای دولتی و برکنار شدن سران ارتش˓ جنگجویان طالبان اسلحهها و گذرگاههای مرزی را تحت کنترل گرفتند.
در بیشتر زمانهای ۲۰ سال گذشته و در طی درگیریهای مداوم داخلی و مداخله نظامی ناتو˓ همسایگان افغانستان یا این کشور را نپذیرفتهاند یا در راستای پیگیری منافع خود در آن مداخله کردهاند. بعضی از آنان حامیان افغان خود را به عنوان راهی برای تقابل با یکدیگر به کار میگرفتند و بعضی دیگر افغانستان را به عنوان محل مناسبی برای تقابل با آمریکا میدیدند. اما هم اکنون شبح آیندهای ناخوشایند به واسطه تسلط یک گروه اسلامگرای رادیکال نمایان شده است. گروهی که آوازهای از رفتار تهاجمی و نامناسب دارد و در تمامی جنگهای داخلی نقش داشته است. در واقع تمام بازیگران منطقهای در نقطه آغاز مسیری هستند که باید در آن گام بردارند.
عامر کریم از انستیتوی خدمات متحد سلطنتی که یک اندیشکده در لندن است میگوید: «تمامی همسایگان افغانستان بهصورت تلویحی پذیرفتهاند که طالبان حاکم خواهند شد» مشکل از آنجایی ایجاد میشود که تعداد کمی از قرار گرفتن طالبان در همسایگیشان خوشحالند. آنها نمیتواند در مورد آنچه باید در این مورد انجام دهند به توافق برسند. در عوض هر کدام از همسایگان با احتیاط در راستای منفعت خود گام برمیدارند.
پاکستان مهمترین همسایه است. این کشور نه تنها طولانیترین مرز و عمیقترین ارتباط با افغانستان را دارد علاوه بر این ارتباط نزدیکی با طالبان دارد. سیستم پرقدرت امنیتی این کشور مدتهاست یک بازی دوگانه را پیش میبرد. به صورت آشکار به آمریکا در «جنگ با ترور» کمک میکند در عین حال به صورت مخفی اسامه بن لادن را پناه میدهد و به آرامی از افغانستانیهای اسلامگرای تندرو حمایت میکند. ژنرالهای پاکستانی با نگرانی بیشتر از دشمنی کشور بزرگتر هند نسبت به خطر جهادگرایان غیرقابل پیشبینی˓ افغانستان را عمق استراتژیک خود میدانند. هدف اصلی آنان در این کشور رها نکردن این فضا برای دیگران است حتی اگر این به معنی استفاده از طالبان به عنوان نیروی نیابتی خود و حتی ریسکهای غیرقابل پیشبینی آن برای پاکستان باشد.
این ریسک کوچک نیست همانگونه که خود را در کشته شدن بیش از ۲۰ هزار نفر از شهروندان پاکستان در موج حملات تروریستی اسلامگرایان در بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۶ نشان داد که بیشتر آنها توسط گروههایی با ارتباطات افغانستانی انجام شد. با این همه تعداد بسیاری در دولت پاکستان به صورت خصوصی تسلط قریب الوقوع طالبان را به عنوان پیروزی اسلام˓ یک شکست برای آمریکا و یک ضرب شست به هند که کمکهای اقتصادی و نظامی قابلتوجهی را به دولت کابل داده بود و در این هفته کنسولگریش را در مزارشریف بست میستایند.
صاحبمنصبان پاکستانی به صورت عمومی می گویند که از سرعت خروج آمریکا و عدم انطباق دولت افغانستان با شرایط جدید شوکه شدند. آنها تاکید میکنند که یک صلح ناشی از مذاکره همه طرفهای درگیر را به تسلط نظامی طالبان ترجیح میدهند. در ضمن بیان میکنند که پاکستان نفوذ چندانی بر روی اسلامگرایان ندارد. یک دیپلمات غربی در منطقه به عدم صداقت پاکستانیها میخندد و بیان میکند ژنرالهای پاکستانی مجددا انگشتان خود را در بازی با کبریتهای اسلامگرایی خواهند سوزاند.
ایران که مرز طولانی دیگری را با افغانستان دارد رابطه دشوارتری را با طالبان دارد. رهبران ایران قطعا از اینکه میبینند شیطان بزرگ آمریکا پایگاههایش در همسایگی ایران را رها کرده است خوشحالند. اما از آنجایی که مسلمانان شیعه انقلاب اسلامی خود را یک جنبش در راستای مدرنیزاسیون می بینند – زنان میتوانند در ایران درس بخوانند˓ کار کنند و مدیریت ادارات را علیرغم پوششان بر عهده بگیرند- با تردید به اعتقادات متصلب و افراطی سنی طالبان مینگرند. ایران که برای چند دهه در معرض پناهندگان فقیر و موادمخدر ارزان از افغانستان بوده است نگران موج جدیدی از پناهجویان به خصوص از هزارهها که اقلیت قومی شیعه در افغانستان هستند و در گذشته مورد خشونت نژادی و دینی از سوی طالبان قرار گرفتهاند. با اهرم فشار ناچیز بر طالبان و هیچگونه ارتباطی با دولت ناپایدار کابل˓ ایران احتمالا در عوض از نیروهای نظامی افغان محلی در مناطق مرزی خود حمایت خواهد کرد که اخیرا حمله طالبان به شهر هرات را دفع کردند.
انگشت دراز افغانستان در دوردست کریدور واخان به سمت چین است. ابرقدرت در حال ظهور آسیا به طور عمده از همسایه غیرقابل کنترل خود دوری گزیده است و خود را به قضاوت اخلاقی پیرامون شکستهای مداخله غربیها قانع کرده است. به عنوان یک متحد نزدیک پاکستان˓ پکن به صورت محتاطانه به طالبان نزدیک شده است بهگونهای که با تشریفات مربوط به دیدار وزرای امور خارجه میزبان نماینده ارشد این گروه بود. نگرانی اصلی چین این است که افغانستان نباید پایگاهی برای جدایی طلبان اویغور شود.
با دانش و تجربهای دیپلماتیک که تعهد آنان به یک اتحاد اسلامی را پنهان میسازد طالبان در واقع قول داده است که سرزمینش برای تهدید امنیت هیچ کشوری مورد استفاده قرار نگیرد. هر چند چینیها از گزارشهایی که نشان میدهد اویغورها بهصورت فعال در صف جهادیهای خارجی در افغانستان حاضر هستند و عمدتا به نیروهای طالبان پیوستهاند آگاه است. البته آمریکا نیز قول مشابهی را کمی پیش از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در مورد القاعده از طالبان گرفته بود.
با فرستادن یک میلیون اویغور به کمپها احتمالا چین تقریبا در امان خواهد بود. اما این در مورد سه کشور کوچکتر همسایه افغانستان در آسیای مرکزی یعنی ازبکستان˓ تاجیکستان و ترکمنستان صادق نیست. اسلامگرایان افراطی از هر سه جمهوری شوروی سابق در افغانستان پناهنده هستند. با توجه به قرار گرفتن کامل نوار مرزی در دستان طالبان این کشورها نگران نفوذ جنگجویان در آینده به خاکشان هستند. هر سه این کشورها روابط بسیار نزدیک نظامی با روسیه دارند. روسیه در جهت تاکید بر اثر منطقهای احیا شده خود و ارسال یک پیام هشدارآمیز به طالبان˓ نیروهای روسیه در هفته گذشته مانور مشترک بزرگی را با سربازان تاجیک و ازبک در مجاورت مرز با افغانستان انجام دادند.
منافع مشترک همسایگان افغانستان در جلوگیری از یک فاجعه تمام عیار تاکنون مفید واقع نشده است. در جلسه هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل، متحد هند به عنوان رییس جلسه اجازه حضور پاکستان را نداد؛ چون که پاکستان در گذشته برای عدم حضور هند در جلسات مربوط به افغانستان رایزنی کرده بود. یک سلسله از گفتوگوها که بازیگران منطقهای را به دوحه پایتخت قطر کشاند در ۱۰ آگوست فقط به میزان کمی مثبت به نظر میرسید. مذاکرهکنندگان آمریکایی تلاش کردند تا طالبان را در جهت کاهش سرعت حملاتش تحت فشار قرار دهند. آنها طالبان را تهدید کردند اگر با زور بر کابل مسلط شود با انزوای دیپلماتیک مواجه خواهد شد. نسبت به حملات پهپادی و بمبهای خوشهای احتمالا نمایندگان طالبان به اطراف اتاق مذاکره نگاهی انداختهاند و تصمیم بر این گرفتهاند که این هزینهای بوده است که ارزش پرداختن داشته است.