باز‌ادغام اقتصادی-اجتماعی مهاجران؛ اسطوره بازگشت

 ششمین نشست گروه مطالعات اجتماعی افغانستان موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران در ۱۶ تیر ماه سال ۱۴۰۰ برگزار شد. موضوع این نشست «اسطوره‌ی بازگشت بررسی پایداری بازگشت‌ها و باز‌ادغام اقتصادی-اجتماعی در میان مهاجران و پناهندگان افغانستانی از ایران» با سخنرانی عبدالله محمدی، کارشناس جمعیت و هماهنگ کننده دفتر مهاجرت مختلط در منطقه آسیا به صورت مجازی برگزار شد. موضوع ادغام مهاجران از مسائل حوزه مهاجرت که برای مطالعه بیشتر می‌توانید به این جا و این مطالب رجوع کنید. در این‌جا گزارش پیاده‌شده‌ی این نشست را مطالعه می‌کنید.

مقدمه بحث بازگشت:

سلام عرض می‌کنم خدمت همه ی دوستان خیلی خوشحال هستم که امروز در خدمت شما هستم. همون طور که آقای دکتر صادقی فرمودند من دانش آموخته ی جمعیت شناختی هستم و افتخار این رو داشتم که در گروه جمعیت در خدمت آقای دکتر صادقی و عباسی باشم. غیر از واحدهایی که با این اساتید داشتم پایان‌نامه خودم رو هم که در این حوزه بود، با این اساتید گذروندم. در طول پایان نامه، از اساتید چیزهای خیلی زیادی را یاد گرفتم. بعد از آن هم همکاری‌هایی که با هم داشتیم حالا چپتر‌ها و گزارش هایی که با هم کار کردیم.

موضوعی که من امروز میخوام در موردش صحبت کنم در مورد پایداری بازگشت‌ها به افغانستان هست و باز‌ادغام اقتصادی و اجتماعی در میان مهاجران و پناهندگان بازگشته از ایران است. قبل از این، من فقط یک نکته‌ای رو بگم و معذرت خواهی بکنم امکان داره مطالب یه خورده پراکنده باشه. این که دوستان، درگیر مریضی بودند و نشد که مطالب را اونطوری که باید باشه با همدیگه چفت کنند. ولی تا جایی که امکان داره سعی میکنم مطالب رو یکدست و یکپارچه ارائه بدم.

موضوعی که میخوام شروع کنم اول یه مقدمه ای رو میخوام خدمتتون عرض کنم از اونجایی که حضار در جلسه اساتید و دانشجویان ایرانی هستند. از اونجایی  که ما با مهاجران برگشتی در افغانستان رو به رو هستیم شاید در اینجا به اون اندازه درگیر نباشند. به نظرم بد نباشه که  مقدمه ای در مورد مهاجران بازگشتی و باز‌ادغام بگم در مورد تعریف باز‌ادغام یا ابعادی که داره.

مهاجرت افغان ها در دوره ی معاصر به چه صورت بوده است. میزان بازگشت ها در چه دوره‌ای کم یا زیاد بوده؟ بعد هم به چهارچوب نظری تحقیق و آمار و داده ها یکسری اشاره ها بشه به نظرم بد نیست. در یافته های تحقیق به بخش سطوح و عوامل موثر بر این باز‌ادغام خواهیم پرداخت. در مورد نیت مهاجرین هم یکسری صحبت‌هایی خواهیم کرد و در نتیجه‌گیری با پاسخ دادن به سه تا سوال سعی می‌کنیم که مطالب رو جمع‌بندی کنیم. به لحاظ زمانی تلاش میکنم که در عرض نیم ساعت مطالبم رو بگم و زمانی هم برای پرسش و پاسخ داشته باشیم.

شکل‌گیری مساله بازگشت و بازادغام مهاجران:

مسئله ی باز‌ادغام و پایداری بازگشت‌ها و پناهنده‌ها بعد از جنگ جهانی دوم تبدیل میشه به مسئله و خیلی فراز و فرودهای زیادی هم داشته. بعد از جنگ جهانی سرد  ادغام محلی و اسکان ها مجدد، راه حل ارجح و مطلوب بوده. وقتی صحبت از مسائل پناهنده ها میشه معمولا به این دو تا راه حل مراجعه می کردند. بعد از جنگ جهانی دوم به خصوص تا اواخر  1980 تعداد زیادی از مهاجرین کمونسیتی به آمریکا و کشورهای اروپایی سرازیر میشه. چون در اروپا با نیروی کار محدودی مواجه بودند، سیاست دادن اسکان مجدد و ادغام محلی، راه حل مطلوب در کشور انگلیس بوده است. ولی بعد از تموم شدن جنگ سرد کم کم این نگاه عوض میشه.

بعضی از کشورها در نیمکره ی شمالی شروع میکنند  به اتخاذ اقدامات خیلی سختگیرانه و این که با ورود مهاجران و پناهندگان مقابله کنند. در همین زمان چندین برنامه برای بازگشت به کشور مبدا و بازگشت پناهنده ها به کشور مبدا اتفاق میوفته. مثلا بازگشت به کامبوج هست و در جاهای دیگه اروپا.

وقتی توجه کم میشه و نگاه عوض میشه کم کم این موضوع شیفت میکنه به سیاست سوم که از دهه ی 1990 توجه زیادی رو به خودش جلب می‌کنه. اون هم بازگشت پناهنده ها به کشور مبدا خودشون است و بدل میشه به گزینه ارجح در اکثر کشورهایی که با مسائلی چون مهاجرت و پناهنده نیز درگیر هستند. بازگشت‌هایی که مثلا از بوسنی و کامبوج شکل میگیره باعث یکسری از گفتمان ها میشه. در سازمان ملل اگر اشتباه نکنم 1992 به عنوان دهه  بازگشت از اون یاد میشه.

با این حال خوشبینی که در این چرخه ی پناهنده‌ها وجود داشت ،جمعیت پناهنده ها به جای این که کم  بشه زیاد میشه. مثلا در یک دوره ای در اروپا جمعیت پناهنده از 15 میلیون نفر به 17 میلیون نفر افزایش یافت. از عواملی که به افزایش پناهنده ها دامن میزنه، یکیش فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. منازعات قومی و جنگ های داخلی که در گوشه و کنار دنیا اتفاق میوفته و روز به روز به بی جا شده های داخلی و به بی جا شده هایی که فراتر از مرزها میرن که تحت عنوان پناهنده جای میگیرند بیشتر میشه. در شروع قرن 21 هم که حادثه ی 11 سپتامبر شکل میگیره و فضای امنیتی که به وجود میاد ایالات متحده به افغانستان حمله میکنه و عراق. به دنبال آن ما بهار عربی رو داریم.

 نا آرامی ها و تحولات سیاسی که به هر حال اتفاق می افته و در نهایت بحران صوری که هست. در نهایت همه ی این‌ها باز به نوبه ی خودشون جمعیت پناهنده ها و بی جا شده ها رو بالا و بالاتر میبره.

امروزه هم در خیلی از سطوح ملی و بین المللی و دولت ها با این مسئله ی پناهنده ها دست در گریبان هست. نکته دیگه این که با توجه به تجربه ناکامی پناهنده‌ها در دهه 90 و بعد از اون، به خصوص در بسترهای مختلف نشان دادن که گفتمان بازگشت پناهنده ها مشکلات و نقص خیلی زیادی داره. وقتی علل رو در دهه های گذشته میان و بررسی می کنن همیشه ما یه اصطلاحی رو داریم که به عنوان یک موضوع محوری بهش نگاه میشه که بازادغام و ادغام  مجدد پناهنده‌ها در کشور و خاستگاه خودشون است.

این عدم دسترسی به باز‌ادغام و بازگشت یک نکته ی کلیدی و پذیرفته شده برای همه ی محققان است. عدم وجود کار کافی در کشورهای مقصد، وجود ناامنی، بی ثباتی سیاسی، موانع فرهنگی باعث میشه فردی که بازگشت شده دیگه پذیرفته نشه. همه ی این ها باعث میشه که بازادغام به عنوان پیش شرط برای بازگشت نیز در نظر گرفته بشه. بازادغام اگر اون طوری که باید باشه، رخ نده و بازگشت کننده‌ها  گزینه های دیگه ای هم نداشته باشن، اینجاست که معمولا روی میارن به موارد منفی. یا داخل کشور مهاجر میشن و یا بدتر از اون بدل شده داخلی به خاطر جنگ و یا مهاجرت دوباره از کشور خودش اتفاق می افته. به خاطر همینه که باز ادغام به عنوان یک مفهوم کلیدی برای پناهنده ها تلقی میشه.

مهاجرت افغان‌ها به ایران و بازگشت آن‌ها:

در خصوص تجربه ی مهاجرت به ایران و بازگشت از ایران در میان افغانستانی ها بد نیست اشاره ای به فراز و فرودهای تجربه ی مهاجرت به ایران و بازگشت هایی که شده یک اشاره ی کلی بکنیم. البته میدونم که خیلی از دوستان به این امر آشنایی دارن. ولی من باز هم طور خلاصه عرض میکنم تا زمان کافی برای بخش های بعدی داشته باشیم. جنگ داخلی در افغانستان و منازعاتی که تا حالا در این سال ها بوده به همراه فروپاشی افغانستان که در این دوره ها بوده. بیشترین تعداد پناهنده در دنیا مربوط به این دوره بوده.

در دوره ای که در این ایام حالا 1970 اتفاق میوفته با کودتای نظامی و انقلاب مارکسیستی که در افغانستان میشه و به دنبال آن تجاوز شوروی به افغانستان، بیش از یک سوم جمعیت افغانستان اونجارو ترک می کنن و به کشورهای همسایه و پاکستان نیز مهاجرت می کنن و پناهنده می شن. وقتی ارتش شوروی در 1989 در افغانستان عقب نشینی می کنه و ژنف اتفاق میوفته رقم قابل توجهی از مهاجرین و پناهنده هایی که به پاکستان و ایران رفته بودند بر میگردن به کشور.

اما خیلی زود موج جدید نبردها به گروه های جهادی شروع میشه و خودش آتش جنگ داخلی را شروع میکنه. نه تنها باعث میشه بازگشت ها به افغانستان متوقف بشه بلکه تعداد بیشتری از مردم دوباره به کشورهای همسایه و حالا دور تر از اون آواره بشن و پناه بگیرن. جدای از اون جنگ داخلی پس از 1996 زمانی که رژیم طالبان میان سرکار و در سال 2001 سیاست هایی که طالبان داشتن. اقلیت های شیعه و مذهبی و قومی که داشتند، باعث شدن که این مهاجرت اتفاق بیوفته و رقم بیشتری از افراد آواره کشورهای همسایه بشن. حتی با مداخله جوامع بین الملل با رهبری ملل متحد و روی کار اومدن بسیاری از جوامع این روند خروج تموم نمیشه. بیشترین جمعیت پناهنده ها را ما از سال 2002 تا سال 2005 در افغانستان داشتیم 2004  اوجش بود.

با وجود این که بازگشت ها داره رخ میده ولی مهاجرت ها هنوزم ادامه داره. در تمام طول این سال ها دو کشور ایران و پاکستان دو کشوری بودند که بیشترین جمعیت پناهنده را در خودشون جای دادند. در کنار فروپاشی اقتصادی و ناامنی‌های سیاسی که وجود داره. زیاد هم جای تعجب نداره که جمعیت زیادی روانه ی ایران و پاکستان بشن. برای کار و شغل و تامین معیشت خودشون و فامیلشون.

بازار کار افغانستان و ایران هم ظرفیت این رو داشته که نیروی کار عظیم رو به سمت خودش بکشه. بخش اعظمی از مهاجرت ها از افغانستان به ایران و پاکستان به خاطر بخش اقتصادش بوده. حالا در داده هایی که ما جمع آوری میکنیم حدود 40 تا 45 درصدش مربوط به ماجرت به ایرانه. دلیل مهاجرتشون هم ممکنه نا امنی و اقتصاد باشه ولی جذابیتی که ایران برای این کشورها داره بحث مهاجرت نیروی کار به ایران به خطر جذب نیروی کار است. چیزی که خیلی مهمه بحث بازگشت این هاست که مطرح میشه.

با وجود این که بسیاری از تحقیقات روی پناهنده ها انجام شده اما روی بازگشت این ها زیاد مطالعات چندانی صورت نگرفته است. به خصوص این که در الگوی مهاجرت افغان‌ها یکسری تغییراتی به وجود اومده. مثلا کشور پاکستان چند سالی میشه که جذابیت خودش رو از دست داده و نیروی کار مثل سابق نمی‌بینیم. خیلی کم شده و بخش اعظمش بر میگرده به قوانین کاری که در کشور پاکستان به وجود اومده. خود ساختار کار  پاکستان نیز تغییر کرده و این خودش مستلزم اینه که کار جدید دیگه ای صورت بگیره.

در مورد ترکیه به عنوان مقصد مهاجران افغانستان مطرح نبوده ولی در چند سال گذشته ترکیه به افغان‌ها به عنوان نیروی کار خودش بهش نگاه می کنه. به خصوص در صنایع ازاد و صنایع پوشاک ساخت و ساز و زراعت جذبش شدند. از سال 2016 به این طرف مهاجرت به ترکیه برای هدف به اصطلاح اقتصادی افزایش چشمگیری داشته است.

در سال 2001 بعد از سقوط طالبان جامعه جهانی روی کار میاد بازگشت های زیادی در سال 82 تا 86 اتفاق افتاده. اما با بدتر شدن وضعیت و ناامنی از سال 2006 به بعد با بحث خروج امنیتی که در سال 2014 شد به شدت بازگشت های داوطلبانه کاهش پیدا میکنه و میزان آن خیلی کم میشه. و دیپورت ها خیلی افزایش پیدا میکنه ما رقم خیلی بالایی از دیپورت هارو از ایران به افغانستان داریم. در سال گذشته اگر اشتباه نکنم 850000 مهاجر از ایران به افغانستان برگشتن دلیل عمدش هم به خاطر شرایط خاص بحث کووید 19 بوده بسته شدن. محله های کار و این ها اما وقتی سال های قبل تر هم نگاه میکنیم، چندان تفاوتی بین این ارقام نیست. خیلی اختلاف زیادی با هم ندارند.

ادبیات نظری پژوهش درباره بازگشت مهاجران:

این تحقیقی که ما انجام دادیم در مورد پایداری بازگشت ها و باز‌ادغام اقتصادی و اجتماعی افغانستان از ایران بخشی از پایان نامه ی من بود که در سال 2016 با آقای دکتر عباسی و دکتر صادقی کار کردیم. ولی من اوایل سال 2017 که برگشتم افغانستان هم چنان جمع آوری داده‌ها در 4 مرحله پرداختم. این اواخر داده های 4 سال رو ادغام کردم تا این که بتونم یک نتیجه‌ای رو به دست بیارم.

چهارچوب نظری که باید در این بحث مطرح می کردیم اینه که برای باز ادغام تعاریف خیلی زیادی رو ارائه میدن. مثلا بیشتر هم بسته به دولت و نهاد و سیاست هایی هست که میخواد این مفهوم رو تعریف کنه و الویت هایی که دارن یک رویکرد متفاوتی رو دارن و منجر به یک تعریف متفاوت میشه. و کشورهایی که سابقه ی بیشتری از مهاجران مثل فرانسه و انگلستان دارن تا کشورهای دیگه که رقم کمتری از مهاجران رو دارن با همدیگه متفاوت هستند.

در همه ی تعاریف سه تا وجه مشترک وجود داره. یکی این که اغلب تعاریف به گفتمان کلاسیک بازگشت وفادار هستن. بازگشت رو به عنوان یک راه حل طبیعی برای پناهنده‌ها می‌دونن و به خاطر همین تمام بازگشت کننده هارو بر طبق همین تعریف عنوان میکنن. وجه مشترک دوم در تمامی این تعاریف این است که ادراک و دیدگاه خود پناهنده ها و بازگشت کننده ها رو ما نمیبینیم و کمتر به نگرش باز گشته به اقدام بازگشتش می پردازیم.

معمولا در این تعاریف صدای خود بازگشت کننده ها شنیده نمیشه. موج سوم مربوط میشه به این که تجربه ی فردی خود فرد در روند باز ادغام توجه میشه تجربه ی قبل مهاجرت و بعدش. باز ادغام رو خیلی از تحقیقات به صورت جداگانه روش کار می کنن. یکسری ها تجربه ی فرد رو به طور جداگانه بررسی می کنن. در حالی که می‌بینید در مدل نظری تحیق ما میتونیم بازادغام رو جدای از چرخه ی مهاجرت ببینیم. در حالی که اگر این کار رو جداگانه انجام بدیم، تصویر ما تصویر ناقصی است. چون تجربه ی قبل از مهاجرت عوامل اقتصادی، عوامل شکل گیری و اجتماعی و تصمیم مهاجر برای کشور مقصد. هم چنین عوامل جمعیت شناختی همه و هم دست به دست هم و با هم روی روند باز ادغام اثر میزاره.

در مورد سه تا بعدی برای باز‌ادغام در نظر گرفته میشه سه تا بعد هست یکی بعد اقتصادی اجتماعی و دیگری بعد سیاسی. بعد اقتصادی بر میگرده به این که اگر فرد برگرده آیا میتونه معیشت خودش رو تامین کنه؟ دلایل مهاجرت، مقدار پولی که پس انداز کرده، دسترسی فرد به خونه و یا زمین. این‌ها همه از جمله متغیرهایی هستن که همه میتونن روی این بعد تاثیر بزارن و نادیده گرفتن این مسائل همه میتونه به تنش بین افرادی که بر میگردن منجر بشه. میتونه باعث فشار روی منابع محیطی بشه برای جایی که میخواد برگرده. میتونه باعث حاشیه نشینی خیلی از بازگشت کننده ها و بالا رفتن نرخ بیکاری و خیلی از مسائل و نا به هنجاری های اجتماعی بشه.

بعد اجتماعی بازادغام  فرد هم از یک طرف بحث فهم محیط اجتماعیه که فرد بهش بر میگرده و محیط اجتماعی که خود اون فرد مهاجر و یا پناهنده در درونش قرار گرفته. بعد از بازگشتش هم معمولا این محیط پویاست و یکدست هم نمیمونه. محیطی که فرد برمیگرده باز هم در اون محیط ادغام میشه و تحت تاثیر خیلی از الگوها قرار میگیره و فرد عوض میشه. این پروسه ای که در این جا اتفاق میوفته به عوامل خیلی زیادی بر میگرده و این که قراره چه جوری پیش بره.

خیلی از چیزها روی این فرآیند تاثیر گذار است. مثل دوری از وطن این که چند سال در ایران بوده این که یکی 5 سال بوده، یکی 25 سال وقتی که بر میگردن به افغانستان قطعا تجربیاتش متفاوت بوده. میزان سن و همگرایی که در مقصد شکل میگیره و الگوهای متفاوت نسل دوم به لحاظ ادغام در افغانستان تجربه های متفاوتی خواهند داشت. موارد خیلی زیاد دیگه ای هم هست که میتونه خیلی اثر گذار باشه.

به لحاظ سیاسی زیاد در این تحقیق مورد بررسی قرار نگرفته ولی ما یک اشاره ای رو خواهیم کرد. معمولا پناهنده ها در کشورهای مقصد گروه های خیلی فعالی هستن و به خاطر پویایی بودنشون و فعالیت های سیاسی که در کشور مقصد دارن. معمولا توانایی های سیاسی که  دارن در بعضی از موارد میتونه دلیلی برای نگرانی های سیاسی برای کشورهای مبدا باشه. مجهز به یک تجربه ی سیاسی هستن و وقتی بر می گردن، تلاش می کنن که وارد سیستم نظام سیاسی بشن.

از طرف دیگر کشورهایی که به لحاظ قومیتی متکثر هستن و چون دلایل برخورد به کشورهای قومیتی دیگه ای وجود داره. ممکنه که این بازگشت منجر به مشکلاتی از قبیل برخورد کردن با همدیگه و قومیت های مختلف بشه. حالا از خلال این ابعادی که گفتیم و بحث کردیم بر طبق این مدل و چهارچوب نظری ما جلو میریم. فعلا از شرایط جامعه ی خاستگاه تاثیر نمیگیره و تجربه قبل مهاجرت و تجربه‌ای که در جامعه ی میزبان به دست میاره. همچنین خود عامل بازگشت در کنار عوامل زمینه ای و جمعیتی باز اقدام نیز اثر زیادی داره.

روندی هست که تحت تاثیر کل تجربه ی فرد بازگشت دهنده تا قبل از مهاجرت و بعد از برگشتش از مهاجرت و این خاستگاه در فرآیند باز ادغام شامل میشه. در این مدلی که ما طراحی کردیم تلاش کردیم که هم چنین ویژگی رو داشته باشه. و تلاشمون اینه که نشون بدیم با توجه به تمام عوامل میتونه روی باز اقدام اثر بزاره و سطح فرد رو در این باز اقدام تعریف کنه. باز‌ادغام موفق در بعد اقتصادی منجر به ثبات اقتصادی میشه. در بعد اجتماعی باعث پذیرش اجتماعی افراد میشه. باز ادغام نا موفق باعث عدم ثبات اقتصادی و طرد اجتماعی میشه. در همین جاست که مشخص میشه بازگشت فرد نتیجه ی خوبی داشته یا نه؟ آیا بازگشت پایدار رخ داده یا نه؟

روش تحقیق:

در خصوص روش تحقیق و داده‌هایی که جمع‌آوری کردیم. در خصوص جمعیت تحقیق که هدف تحقیق هم بودند مهاجران و پناهنده‌هایی بودن که تجربه ی مهاجرت بیشتر از 20 سال رو داشتن و در طی سال های گذشته به افغانستان برگشتن. همه بالای 18 سال بودند و به لحاظ جنسیت هم تلاش کردیم که مرد و زن را تا جایی که میشه نسبتشون رو نزدیک بهم هم بگیریم. البته تا حدی اگه بخوایم صادقانه بگیم تا حدی موفق بودیم چون به خاطر دشواری دسترسی پاسخگویان زن، حساسیت های فرهنگی که در اجتماع وجود داره، مشکلات زیادی در این قسمت بود.

گذشته از این اکثریت بازگشت کننده‌ها در طی ده پانزده سال گذشته عموما مردها هستند. طبق براوردهایی که شده نسبت مرد به زن در بازگشت کننده ها 5 به 1 است. بنابراین ما حدود 35 درصد موفق شدیم که با پاسخگویان زن مصاحبه کنیم. داده ها هم در ولایت کابل، لنگرهورد جمع شد. چون بازگشت کنندگان اصلی در کشور افغانستان بودن. برای سنجش ابعاد اقتصادی و اجتماعی باز ادغام شاید بد نباشه که یک اشاره ی کلی بکنم.

ما پرسش‌نامه‌ای رو در 4 بخش طراحی کردیم شامل مشخصه‌ی جمعیتی، تجربه مهاجرتی، وضعیت بازادغام اقتصادی و وضعیت بازادغام اجتماعی. در کابل ما یک پایلوتی رو انجام دادیم. بعد از این که از طریق پایلوت پرسش نامه‌ها رو انجام دادیم، یک تیم پرسشگری رو تحویل دادیم که شروع به جمع آوری داده کردیم. حدود 20 تا 25 پرسشگر هم داشتیم که سالانه در بازه های زمانی مختلف داده ها رو جمع آوری کردند.

هم چنان برای شناسایی قومیت مختلف در تحقیق تلاش کردیم قومیت ها دربین پرسشگرها یکی باشه. چون تجربه ثابت کرده این افراد میتونه دسترسی بیشتری به اجتماع خودشون داشته باشن. و تمایل بیشتری دارن که با قومیت خودشون مصاحبه بگیرن. بعد از این که پرسشگرها رو آموزش دادیم و وارد فیلد کردیم. داده هایی هم که جمع آوری شده از مارچ 2015 الی دسامبر 2019 در طی چند مرحله جمع شده است.

تا الان با 3542 پاسخگو مصاحبه کردیم که از میان این ها 1157 نفرش بودند که از ایران به افانستان برگشتن. در خصوص تحلیل داده ها ما باز ادغام اقتصادی و اجتماعی بازگشت کنندگان را انجام دادیم. و در سه سطح مشخص کردیم سطح پایین باز‌ادغام متوسط و بالا. سطح پایین باز اقدام کسانی هستن که از لحاظ اقتصادی در رده ی پایین هستن. در تامین معیشت خودشون دچار مشکل هستند. درآمد کافی برای اداره ی زندگی خود ندارند.

در مقابل آن افراد سطح بالا افرادی که به لحاظ اقتصادی در سطح بالا و دارای درآمد مکفی و ثبات اقتصادی هستند و سطح متوسط هم در بین این دو گروه قرار میگیرند. برای سنجش باز‌ادغام  اقتصادی ما خودمون سه حوزه را بررسی کردیم. ثبات امنیت شغلی، ثبات درآمدی و احساس تبعیض و برای سنجش این سه تا 17 تا گویه تعریف شد.

در مورد باز ادغام  اجتماعی هم همین طور. ما سه سطح پایین و بالا و متوسط طراحی کردیم و برای سنجش آن از ابعاد کاری که دکتر صادقی و عباسی برای نسل دوم انجام دادند، استفاده کردیم. شامل شبکه ی دوستی و تعامل، زبان و لهجه،مصرف فرهنگی، هویت و تعلق فرهنگی، ارزش و الگهای رفتاری میشن.

نتایج تحقیق:

در خصوص سطوح باز ادغام همون طور که در گراف است، برای بازادغام اقتصادی 17 درصد پاسخگوهای ما درکشون اینه که در کشور افغانستان به لحاظ اقتصادی ادغام شدند. 40 درصد پاسخگویان هم نتونستن ادغام بشن و شغل و درآمد مناسب داشته باشن. 43 درصد گفتن وضعیت نسبتا مناسبی رو به لحاظ اقتصادی برای خودشون انتخاب کردند و میتونن از عهده ی خرج و مخارج زندگیشون بر بیان.

وقتی از لحاظ تفکیک کشورهایی که افغان‌ها برگشتن، نگاه میکنیم همین وضعیت در بین سه تا گروه متفاوت دیده میشه. با این تفاوت که به لحاظ باز ادغام اقتصادی کسایی که از پاکستان برگشتن سختی خیلی بیشتری به لحاظ ادغام رو به رو بودن. البته کسایی که از کشورهای دیگه هم بودند وضعیت چندان مناسبی هم نداشتن. از ایران هم همین طور. البته کسانی که از ایران برگشتن وضعیت نسبتا مناسب تری نسبت به کشورهایی مثل پاکستان داشتند.

عواملی که روی این بازادغام  تاثیر خیلی زیادی داشته، دو گروه متغیر جمعیتی و زمینه ای رو مقایسه کردیم که به عنوان عوامل موثر برای باز‌ادغام اقتصادی اومدیم با استفاده از آزمون کا اسکوئر این کار رو انجام دادیم. در مدل نهایی تمام متغیر ها را در کنار هم گذاشتیم.

متغیر های سن تحصیلات، وضعیت اجتماعی، وضعیت مسکن، محل سکونت و نوع بازگشت رابطه معناداری با بازادغام اقتصادی دارند. مثلا هر چه سطح تحصیلات بالا تر می رفته نمره ی میانگین بازادغام اقتصادی بالاتر رفته. در مورد وضعیت مسکونی کسانی که خارج از کمپین مهاجران بودند، توانستن به لحاظ باز‌ادغام اقتصادی شرایط بهتری رو داشته باشن. در مورد نوع بازگشت ما دو نوع داریم. کسانی که به صورت داوطلبانه برمیگردن و کسانی که دیپورت میشن. البته انواع دیگه ای هم هست که ما کلا کسانی هست که خارج از برنامه ی داوطلبانه با انگیزه ی خودش برگشته که ما اینا رو آوردیم توی نوع داوطلبانه ی بازگشت.

حالا اگر از لحاظ نوع برگشت به این قضیه نگاه کنیم افرادی که داوطلب بودند نمره ی بالتری در باز‌ادغام اقتصادی داشتن. دلیلش هم میتونه این باشه که این ها ارزیابی بیشتری از کشور افغانستان داشتن و تصمیم آگاهانه تری نسبت به بازگشت خودشون داشتند. با توجه به امکاناتی مثل سرمایه اجتماعی و مالی که داشتند سطح تحصیلات و موارد دیگه‌ای رو در نظر داشتن و برحسب اون بازگشتند. تصمیم آگاهانه تر بوده.

در خصوص باز ادغام اجتماعی طبق گراف دوم میبینیم که فقط 22 درصد پاسخگویان به لحاظ باز اقدام اجتماعی در سطح بالایی بودن. به لحاظ اجتماعی خودشون رو ادغام شده در سطح اجتماعی میدونن. ولی 27 درصد گزارش دادند که سطح پایینی در باز ادغام اجتماعی دارند و نتونستن به لحاظ فرهنگی و رفتاری با مردم محلی همانند بشن. 51 درصد هم تونستن خودشون رو با الگوهای فرهنگی و ارزشی جامعه ی افغانستان و کشورهای مهاجرتیشون تعادل برقرار کنن و از سطح باز‌ادغام اجتماعی متوسطی برخوردار هستند. اما اگر از حوزه تفکیک نگاه کنیم، کسایی که از ایران برگشتن، بالاترین میزان بازادغام اجتماعی پایین رو بین پاسخگویان دارند در قیاس با کشورهای پاکستان و کشورهای دیگه.

38 درصد پاسخگویان گفتند که به لحاظ اقتصادی خودشون رو در جامعه ی افغانستان تلفیق بدن. عواملی که روی بازادغام اجتماعی تاثیر گذاشتن سن، جنسیت، قومیت، وضعیت نسلی بوده. همین طور از عوامل زمینه ای محله‌ی سکونت و مدت اقامتشون در کشور میزبان بوده. اگر بخوام به صورت نمونه اشاره کنم در داده ها وضعیت نسلی خیلی جالب بود. افرادی که از نسل دوم از ایران برگشتن، بیشترین نمره ی پایین رو در باز‌ادغام اجتماعی داشتن. هم چنین کسایی که مدت اقامت بیشتری را در ایران داشتن. چون معمولا بیشتر این افراد در ایران تلفیق شدن و بر میگردن به اینجا دشواری بیشتری رو تجربه می کنن نسبت به کسانی که مدت اقامت کمتری رو در ایران داشتند.

دو تا نقل قول از افراد در مورد تجربه ی باز ادغامشون که نشون میده که در باز ادغام اقتصادی و اجتماعی با چه مشکلاتی در جامعه ی افغانستان رو به رو هستند. در خصوص نیت مهاجرتی اینه که این افراد میخوان در افغانستان بمونن و یا مهاجرت کنن همون طور که در گراف میبینیم، اکثریت و بیش از یک سوم پاسخگویان گفتند که در افغانستان میمونن اما دو سوم دیگه یا تصمیم به مهاجرت دوباره دارن یا هنوز تصمیم نگرفتن و این خود همین تصمیم نگرفتن خودش خیلی جالبه. البته با توجه به شرایطی که خودشون در افغانستان دارند و یا با باز ادغامی که دارن ممکنه با توجه به تغییراتی که دارنف تصمیم خودشون رو عوض کنن. و رقم خیلی بالایی رو به خودشون اختصاص دادن.

کسانی که از ایران برگشتن، 27 درصدشون گفتن که دوباره قصد مهاجرت به ایران رو دارن. 17 درصد هم گفتن به کشور ثالث ترجیح میدن مهاجرت کنن. البته تو این قسمت وقتی به داده ها به تفکیک سال نگاه کنیم در سال 2018 در نمونه ای که داشتیم مثلا مهاجرت به کشور ثالث 2 درصد بود ولی در سال های اخیر کسانی که میخوان به کشور ثالث مهاجرت کنن، زیاد میشه. در داده های سال 2019 به 23 درصد میرسه.

ما همون عواملی رو که روی باز ادغام انجام دادیم، اومدیم روی نیت مهاجرین هم انجام دادیم و دیدیم از بین متغیرهای جمعیتی سطح تجصیلات و قومیت بیشترین تاثیر رو روی مهاجرین داره. هر چه سطح تحصیلات بالاتر میره تمایل به مهاجرت بیشتر میشه. از لحاظ قومیت هم هزاره ها و تاجیک ها بیشترین تمایل رو برای مهاجرت از افغانستان نشون دادن. اما بقیه ی قوم ها تمایل کمتری برای مهاجرت از افغانستان نشون دادن.

در مورد عوامل زمینه ای و ساختاری هم سطوح بازادغام اجتماعی تاثیر مستقیمی روی نیت مهاجرین های ما نشون داد، بیشترین میزان تمایل به مهاجرت دوباره و یا تردید داشته باشن برای موندن در افغانستان کسانی هستن که سطوح کمی از باز ادغام اجتماعی رو تجربه کردن. باز ادغام اقتصادی هم که سطوح متوسطی از باز ادغام رو تجربه کردن تمایل بیشتری برای مهاجرت نشون دادن. این خیلی جالبه که چرا کسایی که باز ادغام پایینی دارن تمایل بیشتری برای مهاجرت ندارن؟ در داده های کیفی نشون میده که تمایل این ها به این علته که توانایی مالی برای مهاجرت رو ندارن.

همچنین یکی از متغیرهای زمینه ای و ساختاری که روی نیت مهاجرین تاثیر خیلی زیادی داشت وجود شبکه های فراملی است. این که منظور از این شبکه ها در اینجا ایناست که فامیل و دوست و اقوامی رو در ایران داشته باشن. کسایی که از قبل در ایران چنین شبکه‌هایی رو دارن علاقه­ بیشتری به مهاجرت دارن که این طبیعیه. چون این شبکه ها مثل شبکه‌های حمایتی عمل می کنه و نه تنها به لحاظ مالی بلکه به خاطر فرصت های اقتصادی و خدمات اجتماعی و هم چنین حمایت روانی میتونه که در مواقع دشواری و گرفتاری پشتیبان خوبی برای مهاجرین باشه. اسلاید آخر در خصوص نتیجه گیری است. من تلاش می کنم با جواب دادن به سه تا سوال به جمع بندی این بحث هایی که شد، بپردازم.

آیا تجربه ی بازگشت به افغانستان را می تونیم تجربه‌ی موفق و نسبتا موفق بدونیم؟

به نظر من قطعا نمی‌تونیم. چون زمانی میتونیم این تجربه و موفق و نسبتا موفق بدونیم که حدی از پایداری بازگشت ها رو شاهد باشیم. همون طور که یافته های تحقیق نشون داد، نشون میده که بخش قابل توجهی از بازگشت کننده ها تمایل موندن در افغانستان رو ندارن یا حداقل اون چشم انداز قابل قبولی رو در رو به روی خودشون نمیبینن. برنامه ی قطعی نمیتونن برای موندن خودشون در افغانستان بریزن. دلیل این رو هم نمیشه صرفا به وضعیت امنیتی و اقتصادی ارتباط داد.

اگر نگاه عمیق تری به عوامل تعیین کننده در مورد باز ادغام داشته باشیم. متوجه میشیم که بسیاری از مهاجرت های الان از افغانستان به خصوص در بین عودت کننده ها ترکیبی از عوامل مختلفیه که سطح فردی و زمینه ای و ساختاری است. ترکیب این عوامل است که فرد رو به این نظر و تصمیم میرسونه که فرد تصمیم به مهاجرت بکنه و یا نتونه و در افغانستان بمونه.

موانع عمده بر سر باز‌ادغام کدام است؟

حالا یکسری از لا به لای تحقیق ها و داده های کیفی بود در سطح فردی ویژگی های جمعیتی خوب خیلی تاثیر گذارند مثل جنسیت. خیلی از زنان و دختران برا ی بازگشت و باز ادغام اجتماعی و اقتصادی با خیلی از مشکلات رو به رو هستند. جامعه هنوز این ها روقبول نمیکنه، غیر از اون دسترسی به بازار کار آن ها بسیار محدود است. وضعیت نسلی نشون میده که این افراد به لحاظ اقتصادی نمیتونن از مهارت های خودشون در کشور افغانستان استفاده کنن، نمیتونن برای خودشون یک معیشت آبرومندانه رو راه اندازی کنن. دچار سر خوردگی میشن یا اینکه در فضای اجتماعی به لحاظ سبک پوشش متفاوت و گویش و لهجه ی متفاوت کسایی که از ایران بر میگردن خوب از طرف خیلی ها مورد تبعیض و تمسخر و حتی تحقیر قرار میگیرن به خصوص در فضاهای رسمی و دولتی.

در سطح زمینه ای تاثیر گذاری بسیار زیاده مثلا سکونت در کمپین عودت کننده ها، یکی از بدترین تجربه هایی است که یه فرد بازگشت کننده میتونه براش باشه مثلا شهرک هایی که در اطراف کابل است به دلیل عدم مدیریت خیلی جای پرتیه دسترسی نداره آب نداره برق نداره آب رو با تانکر میارن. بنابراین افراد به لحاظ باز ادغام اجتماعی و اقتصادی اصلا در شرایط خوبی قرار نمیگیرن و ادغام رو عملا از دست می دهند.

در کنار این ها تبعیض و فساد از جمله عوامل زمینه ای دیگه ای هست که تاثیر خیلی بدی رو روی عودت کننده ها میزاره مثل تمایز ظاهری مهاجرت کننده ها به خصوص نسل دوم به خاطر ارزش ها و الگوهای رفتاری متفاوتی که دارن. باعث میشه دسترسی آن ها به خیلی از فرصت ها محدود بشه. فساد یکی از موضوعاتی هست که کمتر در مرد مهاجرت بهش توجه شده اما یکی از موضوعاتی بود که در طی مصاحبه با عودت کننده ها به صورت خیلی زیاد باهاش مواجه بودیم. علی الخصوص توی دسترسی به دولت و بین المللی.

عدم حاکمیت قانون در ارتباط با فساد یکی از مواردی است که باعث میشه سلامت روانی فرد به خطر بیوفته باعث استرس و عدم امنیت روانی در بلند مدت میشه. خانومی میگفت که هیچ کنترلی روی زندگی خودش در افغانستان نداره و میگفت مثل ایران نیست که حداقی اعمال قانونی در سطوح مختلف وجود داشته باشه. یک درگیری پیش اومده بود نتونسته بود با هیچ مراجعی داد خواهی کنه به قول خودش پول واسطه حرف اول رو میزنه و به لحاظ روانی چندان اختیاری روی وضعیت خودش نداره و تحت تاثیر فشار روانی قرار بگیره. در نهایت هم سوال سوم:

پیامدهای عدم بازادغام مهاجران:

عدم بازادغام اقتصادی و اجتماعی چه تاثیری در الگوی مهاجرتی افغانستان میزاره حالا با نگاه به آینده به نظرم سه تا موضوع رو در این جا میشه مطرح کرد: یکی تداوم مهاجرت هاست همون طور که گفتیم رقم بالایی از افرادی که برگشت کردن تمایل بالاتری دو باره به مهاجرت دارن. مهاجرت ها هم چنان ادامه خواهد داشت حالا چه در بین عودت کننده ها و چه در بین غیر عودت کننده ها.

موضوع دوم تغییر الگوی مهاجرتی است با توجه به تجربه ای که فرد قبل از مهاجرت و در مهاجرت و بعدش داشته میتونیم بگیم که این الگوی مهاجرت از قبل وجود داشته از چند سال پیش شروع شده و ما این رو توی مقاصدی که افراد برای مهاجرت انتخاب می کنن مسیرهایی که انتخاب می کنن انگیزه هایی که دارن ما تغییر الگو رو داریم. ما الان داریم مقاصدی رو داریم که در 5 سال پیش و 7 سال پیش اصلا در بین افغان ها مشاهده نمی کردیم. یا مثلا خیلی از کشور ها برای مهاجرت دیگه برای جوانان مثل یه رویا نیست. در دسترس هست و چیز عجیب و غریبی نیست.

نکته ی آخر و پیامد سومی که این باز ادغام میتونه داشته باشه به دنبال تداوم مهاجرت ها بحث محافظت  دوباره برای مهاجرت است. خیلی از بازگشت کننده ها تلاش می کنن که دوباره برگردن ولی با توجه به وضعیت حاضر و نبود کانال های مهاجرتی و قانونی به اندازه ی کافی اکثریت کسانی که میخوان افغانستان رو ترک کنن مجبورن به صورت نامتعارف مسیر های نامتعارف را در پیش بگیرن و با قاچاق خودشون رو به ایران و یا کشورهای دیگه برسونن و این چیزی نداره جز این که جان بیشتری از مهاجران به اصطلاح بیشترشون جونشون به خطر بیوفته به خاطر همین بحث محافظت مهاجرین یکی از موضوعاتی است که اهمیت خیلی زیادی در این امر داره.

بنابراین لازم بود بعد انسانی قضیه رو نگاه کنیم و با توجه به شواهدی که در سال های قبل بوده این موضوع خیلی تحت تاثیر قرار میگیره. وقتی بحث عدم پایداری و بازگشت ها ی نا موفق و باز ادغام و غیره در موردش صحبت میکنیم، بیشتر مطرح میشه.  چیزی که ما در سال های گذشته شاهدش بودیم مثل تصادفاتی که مهاجران داشتند یا حادثه ای که برای ماشین مثل ماشینی که در یزد آتیش گرفت. این اتفاقات و اگر وضعیت به همین طور جلو بره، قطعا مهاجرت ها افزایش پیدا می کنه و امثال این اتفاقات بیشتر رخ خواهد داد.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *