خشکسالی در افغانستان دائمی خواهد شد

خشکسالی در افغانستان؛ بیش از چهار دهه است که افغانستان در بین کشورهای مهاجرفرست جهان همواره رتبه‌های اول را به خود اختصاص داده است. جنگ، ناامنی و عدم توسعه‌ی اقتصادی-اجتماعی دلایل اصلی مهاجرت میلیون‌ها افغانستانی در دهه‌های اخیر به شمار رفته است. عموم مهاجران افغانستانی در اکثر کشورها پناهنده به شمار می‌روند. کسانی که به دلیل در خطر بودن جان و هستی‌شان جلای وطن نموده‌اند و در سرزمینی دیگر پناهنده شده‌اند. پاکستان، ایران و آلمان سه کشور اصلی پذیرنده‌ی پناهندگان افغانستانی هستند.

از طرف دیگر کشور افغانستان در داخل مرزهای خود نیز با جمعیت‌های میلیونی مهاجران و آوارگان داخلی مواجه است. مهاجرت تبدیل به شیوه‌ی زیست افغانستانی‌ها شده است. چه مهاجرت به کشوری دیگر و چه مهاجرت در داخل مرزهای این کشور. اما در بین عوامل مهاجرت افغانستانی‌ها به یک عامل کمتر پرداخته شده است. عاملی که باعث شده تا حتی در دوره‌های صلح و برقراری نسبی امنیت و رونق اقتصادی این کشور با کمک‌های بین‌المللی باز هم سیل مهاجرت افغانستانی‌ها هیچ گاه متوقف یا وارونه نشود و این عامل تغییرات آب و هوایی است.

پیش‌بینی‌های سازمان ملل افغانستان در مورد تغییرات آب‌وهوایی

طبق پیش‌بینی‌های سازمان ملل افغانستان در بین ۱۷۰ کشوری که در ۳۰ سال آینده‌ی جهان در مقابل تغییرات آب‌وهوایی آسیب‌پذیرند رتبه‌ی ۸ را به خود اختصاص داده: کشوری که شدیدا تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی گرفته و قرار خواهد گرفت. افغانستان اقلیمی بیابانی- کوهستانی دارد. ارتفاع اراضی این کشور از ۲۵۰ متر تا ۷۰۰۰ متر از سطح دریاهای آزاد ارتفاع دارند. از سال ۱۹۵۰ به این سو میانگین دمای کشور افغانستان ۱.۸ درجه‌ی سانتی‌گراد افزایش یافته است. دوره‌ی فصل بهار در این کشور در نیم‌قرن اخیر به یک‌سوم کاهش یافته است. پیش‌بینی می‌شود که تا سال ۲۰۵۰ درجه حرارت هوا در افغانستان ۱.۵ درجه‌ی دیگر نیز افزایش یابد و این به معنای بحران‌های آب، کشاورزی و ناامنی غذایی و بهداشتی بیشتری در آینده‌ی این کشور است.

در سال ۲۰۱۹ بیش از ۴ میلیون آواره‌ی داخلی در کشور افغانستان شناسایی شده بودند. از میان آوارگان ۲ میلیون و ۹۹۳ هزار نفر آواره‌ی جنگ و ناامنی به شمار می‌آمدند و حدود ۱ میلیون و ۱۹۸ هزار نفرشان به خاطر فواجع طبیعی آواره شده بودند.

افغانستان از نظر تعداد حوادث طبیعی یکی از پرریسک‌ترین کشورهای جهان است. در ۹ سال گذشته بیش از ۲۲۴۵ سیل در این کشور رخ داده و سالانه به طور متوسط ۱۰۰ هزار نفر به خاطر سیل خانه و کاشانه‌شان را از دست می‌دهند.  در ۹ سال گذشته بیش از ۴۹۶ خشکسالی گزارش شده و از سال ۲۰۰۰ به این سو تاکنون زندگی ۶.۵ میلیون نفر تحت تأثیر خشکسالی اساسا دگرگون شده است. رانش زمین و زلزله و بهمن و سایر حوادث طبیعی نیز در این کشور کوهستانی به تواتر رخ می‌دهد.

چیزی که افغانستانی‌ها را بیش از هر چیزی در مقابل تغییرات آب و هوایی آسیب‌پذیر می‌کند وابستگی اقتصاد این کشور به کشاورزی است. کشاورزی برخلاف بسیاری از کشورهای جهان در افغانستان موتور مولد تولید ناخالص داخلی است. بیش از یک سوم و در برخی سال‌ها بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی افغانستان از بخش کشاورزی است. ۸۵ درصد جمعیت این کشور به طور مستقیم یا غیرمستقیم به کشاورزی وابسته‌اند. ۴۴ درصد مشاغل این کشور در بخش کشاورزی است و ۸۵ درصد محصولات کشاورزی هم به صورت دیم کاشته می‌شوند.

افزایش میانگین درجه‌ی حرارت، کوتاه شدن فصل‌ بارش، پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی و افزایش سیل و خشکسالی به طور مستقیم کشاورزی این کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نبود امنیت غذایی و خشکسالی‌ های پی‌ در پی باعث می‌شود تا افغانستانی‌ها گزینه‌ی مهاجرت را انتخاب کنند. مطالعات هم نشان می‌دهند که اغلب مهاجرانی که زمین کشاورزی‌شان غیرقابل کشت می‌گردد با مهاجرت سبک زندگی‌شان تغییر پیدا می‌کند و به ندرت به سبک زندگی قبلی خود باز می‌گردند.

پیش‌بینی می‌شود که اقلیم افغانستان تا سال ۲۰۳۰ با خشکسالی‌های دوره‌ای مواجه باشد. اما پس از این سال خشکسالی به پدیده‌ی همیشگی این کشور تبدیل می‌گردد.

افغانستان در زمینه‌ی شاخص توسعه‌ی انسانی یکی از پایین‌رده‌ترین کشورهای جهان را داراست:‌رتبه‌ی ۱۷۰ از ۱۸۹. در زمینه‌ی توسعه‌ی انسانی زنان وضعیت این کشور از این هم پایین‌تر است: ۱۸۲ از ۱۸۹. اما از سویی دیگر این کشور یکی از جوان‌ترین کشورهای جهان در آینده‌ی نزدیک خواهد بود. در حال حاضر ۴۸ درصد از جمعیت افغانستان زیر ۱۵ سال سن دارند. این جمعیت در سالیان آتی تبدیل به یک جمعیت جویای کار و اشتغال خواهند شد.

جمعیتی هستند که ساختار سنتی اقتصاد وابسته به کشاورزی افغانستان پاسخگوی نیازهای آنان نیست. با وضعیت فعلی امنیت و توسعه‌ی اقتصادی اجتماعی این کشور، چشم‌اندازی برای حرکت این کشور به سوی سایر بخش‌های مولد اقتصاد نیست. کشاورزی هم به شدت تحت تأثیر افزایش درجه حرارت و خشکسالی‌های پی در پی تضعیف خواهد شد. به نظر می‌رسد گزینه‌ی همیشه‌ روی میز افغانستانی‌ها در ۴۰ سال گذشته در آینده‌ی نزدیک با شدت و قوت بیشتری پیگیری خواهد شد: مهاجرت.

در ۲۰ سال اخیر ایران هرگز مهاجران افغانستانی تازه‌وارد را به عنوان پناهنده پذیرش نکرده است. همه‌ی افغانستانی‌هایی که تحت عنوان پناهنده در ایران ساکن هستند قبل از سال ۱۳۸۰ وارد ایران شدند و در این سال‌ها نیز همواره مدارک اقامتی خود را تمدید کرده‌اند. در این بین ما شاهد نوع دیگری از مهاجرت‌های افغانستانی‌ها به ایران بوده‌ایم:‌ مهاجران چرخشی. کسانی که عموما به صورت غیرقانونی وارد ایران می‌شوند، نزد کارفرمایان ایرانی به کار مشغول می‌شوند، در آمد خود را برای خانواده‌شان به افغانستان می‌فرستند و پس از چند ماه خود نیز به افغانستان بازمی‌گردند و پس از چندی دوباره این فرآیند را تکرار می‌کنند.

کارفرمایان ایرانی در بخش‌های مختلف به دلایل گوناگون نیازمند نیروهای کار افغانستانی و باعث قدرتمند شدن این فرآیند تکرارشونده بوده‌اند. از سوی دیگر حاکمیت هرگز زیر بار قانونی کردن این شیوه‌ از مهاجرت افغانستانی‌ها نرفت. صدور ویزاهای کاری به صورت گسترده و به گونه‌ای که جلوی شبکه‌ی ورود غیرقانونی مهاجران افغانستانی را بگیرد هیچ‌گاه در دستور کار قرار نگرفت. عمده‌ترین دلیلی که برای این خودداری عنوان می‌شد بیکاری نیروی کار ایرانی  و رقابت کارگران افغانستانی با کارگرانی ایرانی بود.

تفاوت مهاجرت‌های زیست‌محیطی با مهاجرت‌های اقتصادی

مردم عموما مهاجرت‌های زیست‌محیطی با مهاجرت‌های اقتصادی اشتباه می‌گیرند. شرایط اقلیمی آینده‌ی افغانستان رو به سوی خشکسالی‌ همیشگی، از بین رفتن سفره‌های آب زیرزمینی، غیرممکن شدن کشاورزی، ناامنی غذایی و بهداشتی و قحطی ناشی از تغییرات آب و هوایی است. ناامنی و عدم توسعه‌یافتگی اقتصادی اجتماعی نیز به این چشم‌انداز دامن می‌زند. از سوی دیگر جمعیت کشور ایران رو به پیری است. هر چه قدر که جمعیت آینده‌ی افغانستان جمعیتی جوان و در سن کار است، چشم‌انداز هرم سنی ایران چشم‌اندازی نگران‌کننده است. مهلک‌ترین اثر پیر شدن ناگهانی جمعیت ایران، کمبود نیروی کار و از بین رفتن سازوکارهای بیمه‌های تأمین اجتماعی است.

ایران چه بخواهد و چه نخواهد در آینده‌ی نزدیک با موج‌های مهاجرتی بیشتری از طرف کشور افغانستان روبه‌رو خواهد بود. این مهاجرت‌ها اختیاری نیستند. شرایط اقلیمی زیست انسان‌ها در این کشور را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد. با نگاهی به شرایط کشور ایران در آینده مشاهده می‌کنیم که موج‌های مهاجرتی آینده فقط تهدید نیستند. با دوراندیشی و تدبیر می‌توان بخشی از این موج‌ها را جهت رفع مشکلات آینده‌ی ایران مدیریت کرد. نگاه تهدیدمحور محضی که در حال حاضر نسبت به ورود مهاجران وجود دارد هرگز نتوانسته مانعی جهت ورود آنان باشد. در آینده نیز این طرز تلقی ناکارآمدی خود را بیشتر نشان خواهد داد. بنابراین بهتر است که از امروز برای این موج‌ها تدبیراندیشی کنیم.

خشکسالی خشکسالی

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *