نسل دوم مادرایرانی‌ها

طبق قوانین تابعیت کشور، فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی، ایرانی به حساب نمی‌آیند. اینان تنها طبق ماده واحده‌ای که سال 1385 در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید، پس از رسیدن به سن 18 سالگی تا یک سال می‌توانند برای تابعیت ایرانی تقاضا دهند. بسیاری از این فرزندان دیر از این قانون باخبر شدند و یا مدارک لازم را برای این درخواست نداشتند و زمانی که این مدارک را حاضر کردند دیگر مشمول این قانون نمی‌شدند. همین امر باعث شده است که این ماده واحده هم نتواند مشکل بی‌شناسنامگی فرزندان مادرایرانی را حل کند و این مساله نه تنها همچنان بر جای خود باقی است بلکه هر روز نیز بر تعداد این‌ها افزوده می‌شود و از دلایل این مهم، علاوه بر وجود ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی که اجتناب‌ناپذیر است و به دلیل سهولت مهاجرت در دنیای امروز نیز بر تعداد آن افزوده می‌شود، رسیدن فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها به سن ازدواج است.

چندین دهه از حضور گسترده مهاجران در ایران می‌گذرد. آمارها نشان می‌دهد که بیش‌ترین تعداد مهاجران حاضر در ایران افغانستانی و پس از آن عراقی هستند. اولین موج ورود افغانستانی‌ها به ایران به سال 1358 با حمله شوروی به افغانستان برمی‌گردد. پس از آن روند ورود مهاجران افغانستانی به ایران طی سال‌های مختلف ادامه داشت. اولین مرحله از ورود مهاجران عراقی به کشور نیز مربوط به سال 1350 است که حسن البکر تصمیم گرفت ایرانی‌الاصل‌ها را از عراق اخراج کند. با قدرت گرفتن صدام و شروع جنگ ایران و عراق نیز تعداد دیگری از مهاجران عراقی وارد کشور شدند. تعدادی از این مهاجران پس از ورودشان به ایران با زنان ایرانی ازدواج کردند اما فرزندان‌شان بدون شناسنامه و بی‌هویت باقی ماندند. صد البته نه مهاجران حاضر در ایران تنها از این دو کشورند و نه ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی محدود به این دو ملیت. بر اساس پیمایش وزارت رفاه، مردان خارجی ازدواج کرده با زنان ایرانی که در ایران زندگی می‌کنند از 34 ملیت مختلف هستند ولی بیش‌ترین تعداد مربوط به این دو ملیت است.

و اما پس از گذشت حدود 4 دهه حضور گسترده مهاجران در ایران، فرزندان حاصل از این ازدواج‌ها هم ازدواج کرده‌اند اما چون بی‌شناسنامه بوده‌اند، این بی‌شناسنامگی موروثی شده و به فرزندان‌شان هم منتقل شده است. لذا ما امروزه شاهد نسل دوم مادرایرانی‌ها هستیم. نسل دوم مادرایرانی‌ها کسانی هستند که پدربزرگ مهاجر دارند. پدربزرگ در کودکی به ایران مهاجرت کرده است و کشور مبدا را چندان به یاد ندارد. پدر نسل دومی‌ها در ایران بدنیا آمده و اصلا کشور پدر را ندیده است. در دامان مادری ایرانی و با فرهنگ ایرانی رشد یافته است. ولیکن داشتن مادر و مادربزرگ ایرانی نتوانسته برای نسل دوم مادرایرانی‌ها شناسنامه‌ای به ارمغان بیاورد و آنان هم با دست و پنجه نرم کردن با بی‌هویتی درحال بزرگ شدن هستند. این بی‌هویتی کی به نقطه پایان خواهد رسید؟

مادرایرانی‌هایی که حالا پدر شده‌اند جواب این سوال را “هیچ وقت” می‌دانند. ناامید شده‌اند و می‌گویند دیگر امیدی به گرفتن شناسنامه برای خودمان و فرزندان‌مان نداریم. طبعا مهاجرت دوم راه‌حلی است که به آن می‌اندیشند یا آن را عملی کرده‌اند. آنان که وضعیت مالی‌شان اجازه می‌دهد همسرشان را برای زایمان به کشور دیگری برده‌اند تا فرزندان‌شان راه خودشان را نروند. نسل دوم مادرایرانی‌ها از مادرایرانی و پدری زاده شده‌اند که کاملا خودشان را ایرانی می‌دانند. یکی از مادرایرانی‌هایی که حالا فرزند 7 ساله بی‌شناسنامه‌ای دارد می‌گوید:

«ما تمام اخلاق‌مان، تمام خلقیات‌مان، تمام فرهنگی که پذیرفتیم، همه چیزمان ایرانی است چون مادر بچه را تربیت می‌کند. بعد پدر من 40، 50 سال است در این کشور است، صد در صد شما 40 سال در یک جامعه باشی، خو می‌گیری با آن جامعه. بعد مایی که افغانستان را ندیدیم. اصلا نمی‌دانیم افغانستان چی هست. اصلا با خوب و بدش کاری ندارم».

نسل دوم مادرایرانی‌ها، ایرانی‌هایی هستند که ایرانی قلمداد نمی‌شوند و دارند قربانی تصمیم پدربزرگ برای مهاجرت می‌شوند. پدربزرگ اما چه می‌دانست که تصمیمش برای مهاجرت و ازدواج با زن ایرانی بی‌هویتی نوه‌اش را در پی خواهد داشت. این پدربزرگ‌ها بر این باورند که زمان آن‌ها وضعیت اینطور نبود و اصلا ایرانی و غیرایرانی مطرح نبود و فکرش را هم نمی‌کردند که فرزندان و نوه‌های‌شان قرار است سال‌ها بعد در این وضعیت باشد با چنین دردسرهایی مواجه شوند که به اعتقاد یکی از مادرایرانی‌ها:

 «ما واقعا یک درصد حقوق شهروندی را هم نداریم».

*عکس از صفحه اینستاگرام everydaygolshahr

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *