غریبه‌های قریب از مهاجرت گفتند

غریبه‌های قریب از مهاجرت گفتند
سه‌شنبه 27 آذرماه 1397، نشست فرهنگی اجتماعی غریبه‌های قریب به مناسبت روز جهانی مهاجران برگزار شد. در این نشست اعضای انجمن ایما، مهاجران افغانستانی و مردم علاقه‌مند به مسائل اجتماعی در کنار هم به دغدغه‌ها و تجربه‌های زیسته دو مهاجر افغانستانی در ایران گوش سپردند.
برنامه با قرائت پیامی که دکتر محسن رنانی به بهانه همین نشست نوشته بودند آغاز شد.
رنانی در پیام خود برای مخاطبان انجمن ایما نوشته بود:
«کودکی که در این خاک به دنیا آمده است چرا باید مجازات شود به جرم آنکه پدر و مادرش را دهه‌ها قبل پدر ‌و مادر دیگری در خاک دیگری به دنیا آورده‌اند؟ کودکی که اکنون در کنار من زیست می‌کند و به زبان من سخن می‌گوید چرا باید چوب نا هم‌زبانی یا نا هم‌کیشی پدران و مادران خود را بخورد؟»
او در ادامه به راهکارهایی نیز اشاره کرد:
«پویشی آگاهی‌بخش و جنبشی مطالبه گر لازم است تا تغییری در شرایط کنونی ایجاد شود وگرنه سیاستگذاران دو کشور (ایران و افغانستان) خسته‌تر و فرسوده‌تر و گرفتارتر از آن‌اند که به فکر آینده کودکانی باشند که هنوز زبان باز نکرده‌اند و فردا که زبان باز می‌کنند به علت فقدان فرصت‌های عادلانه آموزشی، زبان‌بازی لازم برای رسوا کردن سیاست‌مداران را نخواهند داشت و آنگاه این چرخه تکرار خواهد شد و نسل‌های تازه‌تری در محرومیت خواهند بالید.»

رنانی با تأکید بر لزوم گفتگوهای مستمر در این پیام گفت: «روز جهانی مهاجران فرصت خوبی است که دراین‌باره‌ها سخن گفته شود و البته گفت‌وگوهایی جدی و مستمر شکل بگیرد که تا سال آینده در چنین روزی، تغییری چشم‌گیر در شرایط امروز را شاهد باشیم.»
پس‌ازآن سید مرتضی رضوانی، فعال فرهنگی و اجتماعی، از مدرسه خودگردان برای افغانستانی‌ها گفت که آن را با 1200 دانش‌آموز به همراه خانواده‌اش اداره می‌کرد. از مجوز کار گفت که بااینکه سردبیر یک ماهنامه است، در مجوز کارش بارگیری ساختمان درج‌شده است و اشاره کرد: «مهاجرت مسئله‌ای سنگین است. معمولاً کسی مهاجرت را آغاز می‌کند که می‌خواهد تغییر گسترده‌ای در زندگی خویش ایجاد کند یا از مشکلی بسیار بزرگ فرار کند.»
رضوانی دلیل مهاجرت به ایران را این‌گونه توضیح داد: «دسته اول مهاجرانی که به ایران آمدند به خاطر جنگ بود و حفظ جان. مهاجرت دهه‌های بعدی در زمان طالبان رخ داد و مهاجرت‌های این سال‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی است.»
در ادامه اشاره کرد: «مهاجران افغانستانی علیه مردم ایران نیستند. ما نه به خاطر مدیون بودن به مردم ایران، بلکه به خاطر قرابتی که با پوست و گوشت خود احساس می‌کنیم مثل قرابت زبانی، فرهنگی، دینی با مردم ایران احساس یگانگی می‌کنیم.
مهاجرین انسان‌هایی قدرناشناس نیستند و قدر تمام سختی‌هایی که جامعه ایران نسبت به موضوع مهاجران افغانستانی می‌کشند را می‌دانیم و از طرفی اگر ایران رویکردش را در مقابل مهاجران تغییر دهد می‌تواند از پتانسیل فرهنگی مهاجران استفاده کند.»
رضوانی با تأکید بر پتانسیل‌های فرهنگی مهاجران ادامه داد:
«بزرگ‌ترین خیری که جامعه مقصد مهاجرت در تمام جوامع می‌تواند ببرد خیر اخلاقی است. جامعه‌ای را فرض کنید که همه همگن هستند. در اینجا عدالت در معنای غلیظش نمی‌تواند تجربه بشود و رواداری و همدلی نیز. ولی در جامعه‌ای ناهمگن اگر توانستیم مساوات را برقرار کنیم به عدالت رسیده‌ایم. این‌ها را می‌توان در جامعه ناهمگن تمرین کرد تا جامعه به سمت اخلاقی شدن پیش برود.»
مرتضی رضوانی در پایان سخنانش اشاره کرد که «جامعه ایران اگر نسبت به مسائل افغانستانی‌ها حساس شد صد مرتبه نسبت به مسائلی که برای خودش پیش میاید حساس خواهد شد و در برابر آن‌ها سکوت نخواهد کرد»

پس‌ازآن مستند «مسوا خواهر من» اثر عطاءالله محمدی، مهاجر افغانستانی ساکن اصفهان، به نمایش درآمد. مستندی که به شخصیت مسوا می‌پردازد و کارهایی که او برای تحصیل کودکان افغانستانی انجام می‌دهد، کودکانی که به دلیل مهاجرت از تحصیل بازمانده‌اند، به دست دختری مهاجر که خود طعم اخراج از هنرستان را چشیده است آموزش می‌بینند و در کنار آموزش ارتباطی عمیق بین مسوا و دانش‌آموزانش شکل می‌گیرد.
محمدی پس از صحبت در مورد مهاجرت خود گفت: «درزمانی که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صورت گرفت پدران ما که عاشق جمهوری اسلامی ایران بودند نذر می‌کردند که ایران پیروز شود»
سخنران سوم این نشست روح‌الله صفری بود که به‌عنوان یک ایرانی دیدگاه‌های خودش را به‌عنوان کسی که با مهاجران در تماس بوده و در این زمینه کارهای پژوهشی نیز انجام داده، نسبت به مسائل مهاجران بیان کرد.
صفری به نگاه ایرانی‌ها به افغانستانی‌ها اشاره کرد و گفت: «ما به جامعه افغانستان نگاه کارگری داریم و وقتی واژه افغانی را به کار می‌بریم یا فحش است و یا منظور ما کارگر بودن است.»
او در ادامه گفت: «جامعه افغانستان با 30-35 میلیون نفر قطعاً در کنار طبقه متوسط، فرهیختگانی دارد که ما به آنان توجهی نمی‌کنیم و با این نگاه قانون ما این است که اجازه اشتغال به هر کاری را به افغانستانی‌ها ندهیم. فرضیه‌ای که اداره کار راجع به افغانی‌ها دارد این است که آن‌ها عموماً کارگر هستند.»
صفری با امید به تغییر قوانین در آینده گفت: «قسمت‌هایی در قانون ما مسکوت است و قسمت‌هایی نیز قوانین اشتباهی وضع‌ شده است که باید اصلاح شود. آرام‌آرام قوانین در حال درست شدن هستند؛ مثل قانون شناسنامه گرفتن فرزندانی با مادران ایرانی و پدر غیر ایرانی.»
صفری با تأکید زیاد بر تغییر نگاه نسبت به مهاجران افغانستانی به‌خصوص فرهیختگان آنان گفت: «افغانستان نخبگان زیادی دارد. دولت و مردم ایران باید زمینه حضور نخبگان افغانستان را درصحنه‌های اجتماعی فراهم کنند.»
او در ادامه اشاره کرد: «نوعی گرایش‌های نژادپرستی در جامعه ایرانی دیده می‌شود. حتی نژاد نسبت به دین برای جامعه ایرانی اولویت بیشتری دارد. ما وقتی واژه توریست را به کار می‌بریم در ذهنمان انسان‌هایی با چشم آبی و موهای بور می‌آید و هیچ‌وقت به ذهنمان خطور نکرده است که توریست می‌تواند از پاکستان یا افغانستان بیاید. ما می‌توانیم از این دو کشور توریسم سلامت داشته باشیم.»
در پایان جلسه پرسش و پاسخی بین حضار و سخنرانان شکل گرفت.
در حاشیه نشست نیز نمایشگاه کتاب و مجله با موضوع مهاجرت برگزار شد تا مخاطبان را بیشتر با این موضوع آشنا کند.
همچنین کتاب «دعای دریا» آخرین اثر خالد حسینی به نفع برنامه‌های فرهنگی برای مهاجران به فروش رسید. این کتاب با تأثیر از داستان غم‌انگیز آلان کردی، پسربچه سه‌ساله سوری که در مسیر مهاجرت در سال 2015 میلادی در مدیترانه غرق شد نوشته‌شده است و خالد حسینی آن را به جامعه مهاجران تقدیم کرده است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاه ارسال کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *